از آنجایی که رجوی تشنه قدرت بود از همان ابتدا سعی نمود در مسیر ضدیت با انقلاب مردم ایران حرکت کند و شاهد بودیم که با برگزاری جلسات و سخنرانی های مختلف برای نسل جوانی که هنوز به ماهیت واقعی وی پی نبرده بودند با شعارهای مسخره و ظاهر انقلابی و ضد آمریکایی جایگاهی برای خود تهیه کند. در نهایت با عوام فریبی در سی خرداد 60 ماهیت واقعی خود را نشان داد و با انجام جنگ مسلحانه عملاٌ وارد فازی شد که دیگر راه بازگشتی برایش متصور نبود. بعد از این حرکت ضد انسانی و انقلابی به طبع باید تا ته مسیر خیانت به مردم ایران پیش می رفت و بعد از آن شاهد بودیم که دست همکاری به صدام داد و عامل اصلی کشتار نیروهای نظامی ایران در جنگ علیه ایران شد. رجوی فکر نمی کرد یک روز ی همکار او صدام حسین سرنگون شود. تا اینکه زمان گذشت و با حمله نیروهای آمریکایی در سال ۱۳۸۲ رژیم صدام سرنگون شد . فرقه رجوی فکر می کرد هدف بعدی ایران است نیروهای قدری جان گرفتند و این توان را بدست آوردند که حداقل به چیزی که باور دارند به مسئول خود بگویند. ورجوی دریافته بود که دیگر نمی توانند با فریبکاری باز هم افرادش را در اشرف نگهدارد و به همین خاطر تعداد زیادی با آمدن خانواده ها به ماهیت واقعی رجوی و فریبکاری او پی بردند. ولی از انجایی که رجوی به قرارگاه اشرف نیاز داشت سعی نمود باز هم با فریبکاری نفراتش را متقاعد کند که باید در اشرف و عراق ماند چون دیر زمانی نیست که نیروهای آمریکایی برای حمله به ایران به سازمان نیاز دارند...
تغییر شرایط برای رجوی قابل درک نبود
۱۵ شهریور 1344 و حرف های تکراری فرقه مجاهدین
رضا اسلامی ، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین...