محمد رضا گویا

نامه خانم گویا به برادرش محمدرضا گویا:عزیزم زنجیر اسارت…

حمیدجان( محمدرضا) شاید تو زوزه گرگ را در داستانهای کودکیت خوانده ای ، ولی ما درسالهای اخیر شب و روز شاهد ناله و زوزه...