علی رغم اینکه اسناد متقن و غیرقابل خدشه بینالمللی تعلق جزایر سهگانه فوقالذکر به ایران را ثابت کرده است، اما برخی از حکام مرتجع عربی هر از چند گاهی با چراغ سبز اربابان آمریکایی و صهیونیستشان، بحث مالکیت بر جزایر سهگانه را پیش میکشند. این حکام کم تجربه عربی سعی می کنند برای ایجاد عملیات روانی و هجمه به ایران، بحث این جزایر را در مجامع منطقهای و بینالمللی مطرح کنند. واضح است که با توجه به این شواهد متقن حقوقی و تاریخی و همچنین نقشه های ژئوپلتیکی این جزایر، ادﻋﺎﻫﺎی ﭘﻮچ و ﺑﯽ اﺳﺎس آنها مبنی بر اشغال این جزایر توسط ایران با توسل به زور، نه تنها با هیچ واقعیت تاریخی منطبق نیست، بلکه ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺒﻨﺎی ﺣﻘﻮﻗﯽ هم ﻧﺪارد و ادله آنان نشأت گرفته از تحریفات حقایق تاریخی و تمسک به مستندات و مکتوبات بی ارزش حقوقی خودساخته است.
سه جزیره ای که همیشه ایرانی بوده اند
توهم اتحادیه عرب درباره جزایر سهگانه ایرانی
موضوع حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، یکی از مهمترین مسائل مرتبط با تمامیت ارضی ایران و یکی از مناقشه انگیزترین مباحث در روابط چند سال اخیر ایران با کشور امارات متحده عربی است. درک درست از اختلاف بر سر جزایر سه گانه ایرانی به شناخت و بررسی منطقی سوابق ارتباط انگلیسی ها با ایران و جریانات و حوادث مرتبط با آن از زمان آغاز ورود انگلیسی ها به محدوده خلیج فارس تا زمانی که با خروج انگلیس از خلیج فارس، حکام لندن برای ایجاد فتنه و اختلاف در منطقه، شیخ نشین های شارجه و راس الخیمه را تحریک به طرح ادعای مالکیت بر این جزایر ایرانی کردند، بستگی دارد. این اﻗﺪام تجاوزکارانه بریتانیا با استناد به برخی از قواعد و حقوق بین الملل به ویژه اصل حقوقی سرزمین بلاصاحب ﺑﺮای ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی از ﺣﻀﻮر رﻗﺒﺎ و ﺣﻔﻆ ﺗﺴﻠﻂ اﻧﺤﺼﺎری ﺧﻮد ﺑﺮ ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎرس، صورت گرفت. این در حالی بود که این جزایر همواره تحت تسلط و حاکمیت دولت ایران بوده و در ﻗﺮون ﻫﺠﺪﻫﻢ و ﻧﻮزدﻫﻢ ﻣﯿﻼدی ﻧﯿﺰ از ﺗﻮاﺑﻊ ﺑﻨﺪر ﻟﻨﮕﻪ ﺑﻮده و ﺗﻮﺳﻂ ﺣﮑﺎم بندر ﻟﻨﮕﻪ ﮐﻪ اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﻮدﻧﺪ، اداره ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ. در آن زمان دوﻟﺖ اﯾﺮان ﺑﺎرﻫﺎ ﺑﻪ اﯾﻦ اﺷﻐﺎل ﻏﯿﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ این جزایر اﻋﺘﺮاض کرد و همواره ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻤﺮ و ﻗﺎﻃﻊ ﺑﺮ ﺣﻖ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﺧﻮد ﺑﺮ اﯾﻦ ﺟﺰاﯾﺮ ﺗﺎﮐﯿﺪ کرده است. این اعمال حاکمیت ایران در اسناد تاریخی متعددی چون گزارش های ﺳﺮ ﺟﺎن ﻣﻠﮑﻢ، ﮐﺎﭘﯿﺘﺎن ﻫﯿﻦ، ﮐﺎﭘﯿﺘﺎن ﺟﺮج ﺑﺎرﻧﺲ ﺑﺮوﮐﺲ، ﮐﻠﻨﮏ راﺑﺮت ﺗﯿﻠﻮر، ﮐﺎﭘﯿﺘﺎن اﺳﺘﯿﻒ و ﻣﻨﺴﺘﺎﺑﻞ ذکر شده و مکرراً در این گزارش های از ﺟﺰاﯾﺮ سه گانه ﺑا ﻋﻨﻮان ﺟﺰاﯾﺮ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ اﯾﺮان ﻧﺎم ﺑﺮده ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻓﺰون ﺑﺮ آن در ﻧﻘﺸﻪ ﻧﯿﺮوی درﯾﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ در ﺳﺎل 1881، ﻧﻘﺸﻪ وزارت درﯾﺎداری ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ در ﺳﺎل 1863، ﻧﻘﺸﻪ اﯾﺮان ﺗﻬﯿﻪ ﺷﺪه ﺗﻮﺳﻂ وزارت ﺟﻨﮓ ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ در ﺳﺎل 1886، این جزایر به رﻧﮓ ﺳﺮزﻣﯿﻦ اﯾﺮان رﻧﮓ آﻣﯿﺰی ﺷﺪه اﺳت.
علی رغم اینکه اسناد متقن و غیرقابل خدشه بینالمللی تعلق جزایر سهگانه فوقالذکر به ایران را ثابت کرده است، اما برخی از حکام مرتجع عربی هر از چند گاهی با چراغ سبز اربابان آمریکایی و صهیونیستشان، بحث مالکیت بر جزایر سهگانه را پیش میکشند. این حکام کم تجربه عربی سعی می کنند برای ایجاد عملیات روانی و هجمه به ایران، بحث این جزایر را در مجامع منطقهای و بینالمللی مطرح کنند. واضح است که با توجه به این شواهد متقن حقوقی و تاریخی و همچنین نقشه های ژئوپلتیکی این جزایر، ادﻋﺎﻫﺎی ﭘﻮچ و ﺑﯽ اﺳﺎس آنها مبنی بر اشغال این جزایر توسط ایران با توسل به زور، نه تنها با هیچ واقعیت تاریخی منطبق نیست، بلکه ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺒﻨﺎی ﺣﻘﻮﻗﯽ هم ﻧﺪارد و ادله آنان نشأت گرفته از تحریفات حقایق تاریخی و تمسک به مستندات و مکتوبات بی ارزش حقوقی خودساخته است.
ادعاهای ارضی اتحادیه عرب و کشور کوچک و تازه تاسیسی همچون امارات نسبت به جزایر سهگانه ایرانی و خیز برداشتن حکام وابسته و کاهل این کشور برای تصاحب این جزایر، از طنزهای روزگار ماست که فقط قابلیت مضحکه دارد. حکام وابسته امارات بهتر از هرکس میدانند که ادعای امارات در مقاطع مختلف زمانی پیرامون جزایر سهگانه با واقعیات تاریخی مرتبط نیست، زیرا زمانی که ایران این جزایر را از انگلیس به عنوان یک استعمارگر پس گرفت اصلا کشوری به اسم امارات در جغرافیای جهان وجود نداشت. غیر تاریخی و غیر واقعی بودن ادعای امارات بر جزایر سهگانه ایرانی، موضوعی است که خود حکام عرب نیز بر آن واقفند، اما دلیل آنکه هر از چند گاهی این ادعای واهی را پیش میکشند، صرفا ناشی از نیاز به یک اهرم سیاسی است. به گونه ای که طی سالهای گذشته مهمترین محور بسیج رژیمهای مرتجع عربی ضد ایران، تاکید بر ادعای مالکیت جزایر سهگانه در خلیج فارس بوده است.
این ادعاهای مضحک و واهی امارات بر مالکیت جزایر سهگانه ایرانی طی سالهای اخیر مسبوق به سابقه بوده و هر بار وزارت امور خارجه کشورمان با اقدام و واکنش قاطعانه به طرف اماراتی فهمانده که جزایر سهگانه بخش لاینفک سرزمین ایران است. تکرار مواضع مداخله جویانه در قبال حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بر جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی و این گونه تلاشها و اقدامات نسنجیده و بی نتیجه، نه تنها تأثیری بر واقعیتهای موجود حقوقی و تاریخی ندارد، بلکه هیچ گونه تاثیری بر حق حاکمیت ذاتی کشورمان بر آنها نداشته و نخواهد داشت و جمهوری اسلامی ایران هرگز ذرهای از حق حاکمیت تاریخی و قطعی خود بر این جزایر عقب نشینی نخواهد کرد.
در پایان با تاکید بر سیاست اصولی جمهوری اسلامی در قبال همسایگان مبنی بر رعایت حسن همجواری، احترام متقابل و عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها، ضرورت دارد تا اتحادیه عرب به جای بیانیه های بی محتوا و تحریک آمیزی که نتیجه ای جز استمرار روند مخرب کنونی ندارد، رویکرد خود را به سمت گفت وگو و همکاری های منطقه ای سوق داده و تمرکز و انرژی خود را به معضلات اصلی که جهان عرب دامنگیر آن است؛ ازجمله باز کردن پای رژیم اشغالگر صهیونیستی به منطقه و کوتاهی نسبت به آرمان فلسطین، ادامه جنگ ظالمانه علیه مردم یمن و ایجاد فجیع ترین بحران انسانی عصر حاضردر این کشور، اختصاص دهند و دست از این اقدامات شرورانه و مخرب خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران بردارند.
با توجه به اقدامات شرورانه برخی از کشورهای عرب، پیشنهاد می شود تا جمهوری اسلامی ایران برای روشن کردن افکار عمومی جهان، با اقدامات متعددی چون ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮔﺮدﺷﮕﺮی و اﯾﺠﺎد ﻣﻨﺎﻃﻖ وﯾﮋه اﻗﺘﺼﺎدی و همچنین با ﺗﺼﻮﯾﺐ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﺗﺴﻬﯿﻞ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری اﯾﺮاﻧﯿﺎن، علاوه بر ﺗﺠﻠﯽ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ اﯾﺮان بر این مناطق، این جزایر را ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻃﻖ اﻗﺘﺼﺎدی، ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ و ﺗﺠﺎری ﺗﺒﺪﯾﻞ کرده و ﺷﺮاﯾﻂ را ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺮدم ﮐﺸﻮرﻣﺎن ﺑه جای اﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﻠﯿﺎردﻫﺎ دﻻر ﭘﻮل را در دوﺑﯽ و ﺳﺎﯾﺮ ﺷﻬﺮﻫﺎی اﻣﺎرات ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺎﻋﺚ روﻧﻖ اقتصادی ﮐﺸﻮرهای عربی ﮔﺮدﻧﺪ، در ﺟﺰاﯾﺮ اﯾﺮاﻧﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری کنند و ﺑﺎﻋﺚ روﻧﻖ اﻗﺘﺼﺎدی ﮐﺸﻮر ﺧﻮد شوند و ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ، ﺗﻌﻠﻖ ﺧﺎﮐﯽ ﺟﺰاﯾﺮ ﺑﻪ اﯾﺮان، رﻧﮓ ﺗﻌﻠﻘﺎت اﻗﺘﺼﺎدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺴﺘﺤﮑﻢﺗﺮی ﺑﻪ ﺧﻮد گیرد.
نویسنده: پارسا جعفری، کارشناس روابط بین الملل ـ دیپلماسی ایرانی