۴۸ ساله بود که ماندگارترین رمانش “چشمهایش” را منتشر کرد که به تلویح زندگی در روزگار خودکامگی رضاشاه را به تصویر کشیده است. او در بیشتر داستانهایش با گنجاندن یک ترفند کارآگاهی خواننده را تا آخر داستان با خود میکشاند: «نویسندگی کار آسانی نبود. از هرجا بیزار میشدم، به نویسندگی پناه میبردم.» 50 ساله بود که برای دریافت جایزه “کمیته جهانی صلح” که به کشورهای سوسیالیستی مربوط میشد، به پراگ رفت و چون عضو حزب توده بود دیگر نتوانست پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به ایران بازگردد. پس به برلین شرقی رفت و نخستین نویسنده ایرانی بود که به زبان آلمانی داستان “دیوار سفید” را نوشت که تصویر تهران پس از کودتای ۱۳۳۲ است. او چند اثر اجتماعی و ادبی مانند “ایران کشور گل و بلبل” و تاریخ تحول ادبیات نوین ایران” را به چاپ رساند و بخش ایرانشناسی دانشگاه هومبولت برلین را گشود و در شناساندن فرهنگ و ادب ایران به جامعه آلمان نقش برجستهای داشت.
نخستین ایرانی آلمانینویس
18.02.2021 ـ دویچه وله
۲۸ بهمن ۱۳۷۵: ۲۴ سال پیش در چنین روزی بزرگ علوی در برلین درگذشت: «هیچکس ادعا نمیکند دموکراسی در کشورهای اروپایی و آمریکایی ایدهآل است اما تا به امروز این بهترین نوع کشورداری است.» بزرگ علوی
بزرگ علوی در سال ۱۲۸۲ در تهران زاده شد. پدرش کارمند دولت و مدتی وابسته بازرگانی سفارت ایران در برلین بود: «این چیست که من در فلان سال به دنیا آمدم؟ من باید بگویم: توی هشتی خانه ما صدای توپ میآمد و دایه من، مرا در آغوش گرفته بود و میگفت دارند، مجلس را توپباران میکنند. باید روشن کنم چه اتفاقاتی در آن سالها افتاده.»
۱۷ ساله بود که با پدرش به آلمان رفت و در آنجا علوم تربیتی خواند: «با شور شگفتانگیزی شاهکارهای جهان را میبلعیدم. زبانزد دوستان بود که “جنایت و مکافات” را در یک شبانهروز خوانده. شاید هیچ یک از آثار ادبی مانند “جنگ و صلح” تولستوی در طرز تفکر من مؤثر نبوده باشد.»
۲۵ ساله بود که به ایران بازگشت و در شیراز و تهران آموزگار زبان آلمانی در هنرستانهای صنعتی شد و چند اثر ادبی مانند “دوشیزه اورلآن” شیلر و “حماسه ملی ایران” اثر تئودور نولدکه را به فارسی برگرداند: «دو نفر مرا از قطبی به قطبی میبردند: من نه خود را شایسته میدانستم که به پای صادق هدایت برجهم و نه از مخاطرات سیاست که تقی ارانی مرا به آن میکشاند آگاه بودم.»
۳۸ ساله بود که پس از چهار سال از زندان آزاد شد و دیدهها و تجربیات خود را به صورت داستان و گزارش در آثاری مانند “۵۳ نفر”، “ورقپارههای زندان” و “نامهها” به چاپ رساند.
۴۸ ساله بود که ماندگارترین رمانش “چشمهایش” را منتشر کرد که به تلویح زندگی در روزگار خودکامگی رضاشاه را به تصویر کشیده است.
او در بیشتر داستانهایش با گنجاندن یک ترفند کارآگاهی خواننده را تا آخر داستان با خود میکشاند: «نویسندگی کار آسانی نبود. از هرجا بیزار میشدم، به نویسندگی پناه میبردم.»
۵۰ ساله بود که برای دریافت جایزه “کمیته جهانی صلح” که به کشورهای سوسیالیستی مربوط میشد، به پراگ رفت و چون عضو حزب توده بود دیگر نتوانست پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به ایران بازگردد. پس به برلین شرقی رفت و نخستین نویسنده ایرانی بود که به زبان آلمانی داستان “دیوار سفید” را نوشت که تصویر تهران پس از کودتای ۱۳۳۲ است.
او چند اثر اجتماعی و ادبی مانند “ایران کشور گل و بلبل” و تاریخ تحول ادبیات نوین ایران” را به چاپ رساند و بخش ایرانشناسی دانشگاه هومبولت برلین را گشود و در شناساندن فرهنگ و ادب ایران به جامعه آلمان نقش برجستهای داشت.
بزرگ علوی در ۹۳ سالگی در برلین درگذشت.