نگاهی به کتاب “اتاق حوادث”: ده ادعای مهم جان بولتون در مورد ترامپ

0
1330

 واقعه دیگری که آقای بولتون مفصل ماجراهای پشت پرده آن را نوشته، ماجرای حمله‌ای به ایران است که آمریکا طراحی کرده بود و انجام نداد. بعد از اینکه ایران، یک هواپیمای بدون خلبان آمریکایی را زد، گروهی از مشاوران و وزرای آقای ترامپ دور هم جمع شدند و برای حمله تلافی‌جویانه به ایران برنامه‌ریزی کردند. آقای بولتون نوشته که او و وزیر خارجه می‌خواستند به تعداد بیشتری از اهداف در ایران حمله کنند اما سرپرست وزارت دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش می‌گفتند که سه هدف کافی است. این گروه تصمیم می‌گیرند که برای همان سه هدف برنامه‌ریزی کرده و به آقای ترامپ گزارش کنند. جلسه به پایان می‌رسد و قرار می‌گذارند ساعت ۹ شب به وقت شرق آمریکا حمله انجام شود. آقای بولتون می‌نویسد چون احتمالا شب باید تا صبح بیدار می‌ماند به خانه می‌رود و آماده می‌شود. او ساعت پنج و نیم بعد از ظهر دوباره از خانه به سمت کاخ سفید در حرکت بود که در ترافیک گیر می‌کند.در راه بود که رئیس ستاد مشترک با او تماس می‌گیرد و می‌گوید به سفارت بریتانیا در ایران حمله شده و بهتر است برای مشخص شدن اوضاع، حمله را یک ساعت به تاخیر بیندازند. آقای بولتون با این تصمیم مخالف بود اما با آن راه می‌آید. حدود ساعت هفت و بیست دقیقه بعد از ظهر، او هنوز در ترافیک سنگین شهر بود که از کاخ سفید با او تماس می‌گیرند و آقای ترامپ به او می‌گوید که خیال ندارد حمله را انجام دهد. وکیل شورای امنیت ملی آمریکا به آقای ترامپ گفته بود که ممکن است صد و پنجاه نفر در این حمله کشته شوند و آقای ترامپ فکر کرده بود که یک هواپیمای بدون سرنشین چنین ارزشی ندارد. تلاش‌های بولتون و پومپئو به جایی نمی‌رسد و آقای ترامپ نظرش را عوض نمی‌کند.

نگاهی به کتاب ” اتاق حوادث ” : ده ادعای مهم جان بولتون در مورد ترامپ 

بولتون : چطور سیاست سخت‌گیرانه علیه ایران پابرجا ماند

جان بولتون: در انتخابات به ترامپ یا بایدن رای نمی دهم

مخالفت دادگاه آمریکا با درخواست دولت ترامپ برای منع انتشار کتاب بولتون

ده ادعای مهمی که جان بولتون در مورد ترامپ مطرح کرده

جان بولتون در کتابش نوشته که در هفده ماهی که در دولت بود بارها در آستانه استعفا بوده استجان بولتون در کتابش نوشته که در هفده ماهی که در دولت بود بارها در آستانه استعفا بوده است

کتاب جدید جان بولتون بیش از هر چیز در ایالات متحده مدرکی در دست منتقدان دونالد ترامپ شده که بگویند رئیس جمهوری آمریکا کفایت لازم برای رهبری کشور را ندارد. اما برای کسانی که به مسائل ایران علاقه‌مند هستند شاید جالب باشد که بدانند بخش عمده‌ای از این کتاب درباره ایران است. دست کم اینکه نام ایران بیش از هر کشور دیگری در این کتاب تکرار شده است. بله! کلمه ایران با ۳۷۲ بار تکرار بالاتر از روسیه، چین و کره شمالی قرار گرفته است.

آقای بولتون که به تندروی در سیاست خارجی شهرت دارد در کتابش نوشته که چطور منصرف شدن آقای ترامپ از حمله به ایران او را به آستانه استعفا کشانده بود. و این تنها یکی از دفعاتی است که او می‌خواست استعفا کند. جالب اینکه مایک پومپئو هم بارها از استعفا با آقای بولتون صحبت کرده اما تا امروز آن را عملی نکرده است.

کتاب جان بولتون به فارسی «اتاق حوادث» یا «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» ترجمه شده است. اشاره‌ای به اتاق کار رئیس جمهوری آمریکا. این کتاب شامل هفده ماه خاطرات کاری او در سمت مشاور امنیت ملی آمریکاست.

در میان چهارده فصل این کتاب، دو فصل طولانی‌تر به ایران اختصاص دارد. آقای بولتون در فصل سوم کتاب با عنوان «آمریکا آزاد شد» درباره خروج از توافق هسته‌ای با ایران نوشته که به گمان او به نوعی آزادی آمریکا بود. در فصل دوازدهم هم نویسنده دوباره به موضوع ایران باز می‌گردد و این بار درباره تنش‌های بین دو کشور و تلاش‌های کشورهای دیگر برای ایجاد ارتباط بین ایران و آمریکا می‌نویسد. طبیعتا در همین فصل است که او از تلاش‌های کشورهای عربی و اسرائیل برای برقرار نشدن دیدار بین سران دو کشور هم یاد می‌کند. و البته در همه چهارده فصل و موخره کتاب یادی از ایران هم می‌شود.

هم‌عقیده اما یک کم تندتر

«من و تو درباره ایران هم‌عقیده هستیم. اما تو کمی سخت‌گیرتری». این جمله رئیس جمهوری آمریکا به جان بولتون است که در کتاب آمده است. آقای بولتون در تایید می‌گوید: «صد در صد».

آقای ترامپ در دوران کارزار انتخاباتی‌اش بارها وعده داده بود که از توافق هسته‌ای با ایران خارج می‌شود. او که نشان داده به وعده‌های انتخاباتی خود عمل می‌کند و هیچ ابایی از نظرات منفی حزب رقیب، رسانه‌ها و کشورهای دوست ندارد، تا پیش از ورود جان بولتون به دولت نتوانسته بود وعده خروج از برجام را عملی کند.

جمع‌بندی آقای بولتون این است که بروکراسی حاکم بر دولت و وزرای خارجه و دفاع پیشین مانع از این کار بودند. کارمندان دولت به روند‌های اداری عادت دارند که سیاست‌پیشگانی مثل آقای بولتون آنها را مانعی سر راه رسیدن به اهداف می‌بینند.

بعد از کنار رفتن رکس تیلرسون، وزیر خارجه پیشین، و ضعیف شدن جیمز ماتیس، وزیر دفاع، به تدریج دوگانه بولتون و پومپئو قدرت گرفته و به آقای ترامپ کمک می‌کنند یکی دیگر از وعده‌های خود را عملی کند. آقای بولتون در کتابش نوشته، گرچه که کره شمالی هم سلاح هسته‌ای دارد اما خطر ایرانی که هنوز به این نوع از سلاح‌ها دسترسی پیدا نکرده به مراتب بیشتر است. او دلایل منطقه‌ای را ذکر می‌کند و مهم‌تر از همه می‌گوید که مصر، عربستان و ترکیه هم حالا به فکر داشتن سلاح هسته‌ای می‌افتند.

بالاخره وقتی که رئیس جمهوری آماده می‌شود که از برجام خارج شود، و تحریم‌ها قرار بود بازگردد، استیو منوچن، وزیر دارایی، خواسته‌ای مطرح می‌کند که به دل بولتون نمی‌نشیند. تحریم‌ها زیر نظر وزارت دارایی آمریکا است. آقای منوچن می‌گوید دست کم باید شش ماه به کشورها و شرکت‌هایی که با ایران هستند مهلت داد تا بتوانند از ایران خارج شوند.

جان بولتون که در کل کتاب نگاهی انتقادی به وزیر دارایی دارد، می‌گوید که تعلل آقای منوچن در شروع تحریم‌ها، به کشورهای ایران و کره شمالی فرصت داد تا راهی برای دور زدن تحریم‌ها پیدا کنند.

او از تلاش‌های کشورهای اروپایی برای تغییر نظر دونالد ترامپ هم صحبت می‌کند که به جایی نمی‌رسد.

آقای بولتون می‌نویسد که قرار بود آمریکا خروج خود از برجام را در روز هفتم ماه مه ۲۰۱۸ اعلام کند اما چون بانوی اول آمریکا در آن روز قرار بود برنامه خبرسازی داشته باشد، اعلام تصمیم آمریکا با یک روز تاخیر انجام می‌شود.

پیش از اعلام خروج از برجام، رئیس جمهوری آمریکا تلفنی با شی جین‌پینگ، رئیس جمهوری چین، صحبت می‌کند. جان بولتون درباره این تماس نوشته است: «ترامپ گفت که به زودی بیانیه‌ای درباره ایران صادر می‌کند و از او در حالت تقریبا بچگانه‌ای پرسید که آیا شی می‌خواهد بداند تصمیم او چیست. شی گفت مثل اینکه او دلش می‌خواهد بگوید. ترامپ هم در حالتی شبیه به ‘چرا که ‌نه؟’ به او گفت.»

بنا به نوشته جان بولتون، واکنش رهبر چین طوری بود که به آقای ترامپ بفهماند او قصد ندارد این موضوع را عاملی برای سایه انداختن بر روابط دو کشور کند.

نقش وزیر دارایی از دید بولتون

فصل دوازدهم کتاب آقای بولتون با جمله‌ای شروع می‌شود که نشان دهنده اهمیت ایران در ذهن اوست. او می‌نویسد هرگاه که توجه دونالد ترامپ از ایران متوجه جای دیگری می‌شود، مطمئن بودم که تهران کاری می‌کند ما دوباره بر آنها تمرکز کنیم.

او می‌نویسد که در دولت آقای ترامپ اختلاف نظر بود که تا چه حد باید صنعت نفت ایران را محدود کرد. بولتون از وزیر دارایی شکایت می‌کند که آنها از ترس بالا رفتن بهای نفت در این امر دست به عصا بودند. او نوشته که بقیه مشاوران اقتصادی و وزیر انرژی چنین نظری نداشتند. انتقاد دیگر او به منوچن این است که با صدور مجوز‌های موقت برای خرید نفت از ایران، از شدت و کوبندگی این تحریم‌ها می‌کاهد. بولتون در کتابش نوشته که امیدوار است دولت بعدی آمریکا تحریم‌ها را بهتر از منوچن استفاده کند: «تحریم‌ها، سلاح اقتصادی هستند که ما باید از آنها موثر استفاده کنیم. نه اینکه از استفاده از آنها احساس شرم کنیم.»

نقش بیضی روی جلد کتاب، اشاره‌ای به اتاق کار رئیس جمهوری آمریکاست که به اتاق بیضی‌شکل معروف استنقش بیضی روی جلد کتاب، اشاره‌ای به اتاق کار رئیس جمهوری آمریکاست که به اتاق بیضی‌شکل معروف است

بعدا که تحریم‌های ایران بازگشت و کشورهای اروپایی به خصوص فرانسه تلاش می‌کردند که بین ایران و آمریکا میانجی‌گری کنند، آقای بولتون می‌نویسد که باز هم استیو منوچن دست به کار می‌شود.

آقای بولتون نوشته که استیو منوچن بدون اینکه به شورای امنیت ملی یا وزارت خارجه بگوید، در حال تلاش برای کمک به میانجی‌گری فرانسوی‌ها بود. او نوشته که منوچن با همتای فرانسوی خود در حال مذاکره برای کاستن از تحریم‌ها برای دوره‌ای محدود بودند که دو کشور ایران و آمریکا بتوانند با هم وارد مذاکره شوند.

آقای بولتون نوشته که در یک مکالمه تلفنی با رئیس جمهوری فرانسه، آقای ترامپ آشکارا داشت چنین ایده‌ای را می‌پذیرفت. آقای بولتون که هیچ با این ایده موافق نبود و می‌دید که رئیس جمهوری هم کم کم دارد به آن سمت می‌رود، با وزیر خارجه تماس می‌گیرد. آقای پومپئو – به نوشته بولتون – می‌گوید که آماده استعفا است. از او در کتاب نقل شده که گفته: «اگر این آتش را خاموش کنیم، بعدی بدتر خواهد شد.»

آقای بولتون نوشته که فرانسوی‌ها چند روز بعد به او اطلاع می‌دهند که ایران پیشنهادها را نپذیرفته است. او به اتاق رئیس جمهوری می‌رود و او را از نظر ایرانی‌ها مطلع می‌کند و آقای ترامپ می‌گوید که پیشنهاد را پس بگیرید.

دیدار با ظریف

دیدار بین آقای ترامپ و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، یکی از برنامه‌های امانوئل مکرون در حاشیه اجلاس گروه هفت در شهر بیاریتز در فرانسه بود.

جان بولتون نوشته که آماده بود تا اگر دیدار انجام شود، با هواپیما به آمریکا باز گردد و از سمتش استعفا کند. به جز آقای بولتون کسان دیگری هم درصدد بودند که این ملاقات انجام نشود. از جمله آنها بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بود. آقای نتانیاهو با وزیر خارجه آمریکا تماس گرفته بود و آقای پومپئو هم با ایمیل به آقای بولتون خبر داده بود که نخست وزیر اسرائیل اصرار دارد با آقای ترامپ گفت‌وگو کند.

جان بولتون نوشته که سفیر اسرائیل در آمریکا و آقای نتانیاهو با او هم تماس گرفته بودند. آقای بولتون برای صحبت با آقای ترامپ به طبقه‌ای از هتل می‌رود که او اقامت داشته است. در آنجا متوجه می‌شود که سفیر آمریکا در اسرائیل در حال گفت‌وگو با «جرد کوشنر» داماد آقای ترامپ است و می‌خواهد شرایط صحبت رهبران دو کشور را فراهم کند. اما آقای کوشنر مانع شده و گفته بود که صحیح نیست رهبر یک کشور خارجی به آقای ترامپ بگوید با چه کسی دیدار کند و با چه کسی دیدار نکند.

در نهایت آقای بولتون به همراه کوشنر و رئیس دفتر آقای ترامپ به اتاق او می‌روند و آقای ترامپ نظر آنها را درباره دیدار می‌پرسد. روز بعد آقای ترامپ تصمیم می‌گیرد که با محمد جواد ظریف دیدار نکند. رئیس جمهوری و وزیر خارجه فرانسه با آقای ظریف دیدار می‌کنند.

آقای بولتون می‌نویسد که او مطمئن نیست تماس تلفنی برقرار نشده باشد. در ضمن مطمئن هم نیست که منوچن یا کوشنر با آقای ظریف دیدار نکرده باشند. این احتمالات – به نوشته آقای بولتون – موجب نگرانی وزیر خارجه آمریکا و نخست وزیر اسرائیل شده است.

بولتون نوشته که پومپئو در توصیف منوچن و کوشنر، آنها را به دلیل داشتن مواضع آسان‌تری نسبت به ایران، دموکرات نامیده است.

حمله‌ای که انجام نشد

واقعه دیگری که آقای بولتون مفصل ماجراهای پشت پرده آن را نوشته، ماجرای حمله‌ای به ایران است که آمریکا طراحی کرده بود و انجام نداد.

بعد از اینکه ایران، یک هواپیمای بدون خلبان آمریکایی را زد، گروهی از مشاوران و وزرای آقای ترامپ دور هم جمع شدند و برای حمله تلافی‌جویانه به ایران برنامه‌ریزی کردند. آقای بولتون نوشته که او و وزیر خارجه می‌خواستند به تعداد بیشتری از اهداف در ایران حمله کنند اما سرپرست وزارت دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش می‌گفتند که سه هدف کافی است. این گروه تصمیم می‌گیرند که برای همان سه هدف برنامه‌ریزی کرده و به آقای ترامپ گزارش کنند.

جلسه به پایان می‌رسد و قرار می‌گذارند ساعت ۹ شب به وقت شرق آمریکا حمله انجام شود. آقای بولتون می‌نویسد چون احتمالا شب باید تا صبح بیدار می‌ماند به خانه می‌رود و آماده می‌شود. او ساعت پنج و نیم بعد از ظهر دوباره از خانه به سمت کاخ سفید در حرکت بود که در ترافیک گیر می‌کند.

در راه بود که رئیس ستاد مشترک با او تماس می‌گیرد و می‌گوید به سفارت بریتانیا در ایران حمله شده و بهتر است برای مشخص شدن اوضاع، حمله را یک ساعت به تاخیر بیندازند. آقای بولتون با این تصمیم مخالف بود اما با آن راه می‌آید.

حدود ساعت هفت و بیست دقیقه بعد از ظهر، او هنوز در ترافیک سنگین شهر بود که از کاخ سفید با او تماس می‌گیرند و آقای ترامپ به او می‌گوید که خیال ندارد حمله را انجام دهد. وکیل شورای امنیت ملی آمریکا به آقای ترامپ گفته بود که ممکن است صد و پنجاه نفر در این حمله کشته شوند و آقای ترامپ فکر کرده بود که یک هواپیمای بدون سرنشین چنین ارزشی ندارد.

تلاش‌های بولتون و پومپئو به جایی نمی‌رسد و آقای ترامپ نظرش را عوض نمی‌کند.

آقای بولتون زبانی انتقادی نسبت به این وکیل کاخ سفید دارد. او می‌نویسد که وکیل، پیشتر و در جمع چیزی نگفته بود و ترجیح داده بود وقتی کسی از موافقان حمله در اطراف کاخ سفید نبود، به اتاق کار آقای ترامپ برود و رای او را بزند.

جرمی هانت، وزیر خارجه وقت بریتانیا، فردای آن روز ایمیلی به این مضمون به وزیر خارجه آمریکا می‌نویسد: «همیشه از صحبت با تو خوشنود می‌شوم. اما چرا من را نیمه شب از خواب بیدار کردی؟ چون یک احمقی با ماشین رفته تو در سفارتخانه ما؟ این که چیز جدیدی در دنیای ما نیست!»

جان کری و قانون ۲۲۰ ساله

جان بولتون چهره‌ای جدی در سیاست خارجی آمریکا است که به هر چه شهرت داشته باشد به طنازی شهرت ندارد. او در کتابش اما خاطره‌ای را می‌نویسد که تکرار آن در مواقع مختلف از آن موقعیت خنده‌داری آفریده است.

آمریکا قانونی دارد که ۲۲۰ سال پیش تصویب شده است. قانونی که به شهروندان معمولی اجازه مذاکره با مقام‌های دولتی کشورهای دیگر را نمی‌دهد. البته مذاکراتی که خلاف نظر دولت آمریکا باشد. آقای ترامپ معتقد است که جان کری، وزیر خارجه پیشین آمریکا، از این قانون تخلف کرده است. دلیل او هم این است که آقای کری بعد از ریاست جمهوری دونالد ترامپ با آقای ظریف گفت‌وگو کرده و از او خواسته که ایران در برجام باقی بماند تا دولت آقای ترامپ در سال ۲۰۲۰ جایش را به یک رئیس جمهوری دموکرات بدهد.

جان بولتون در جای جای این کتاب نوشته که چطور دونالد ترامپ در جلسات گوناگون حتی در حضور مقام‌های خارجی این موضوع را پیش می‌کشیده و هربار چطور او و دیگران مجبور می‌شدند به لطایف‌الحیل موضوع را برگردانند. آقای بولتون حتی نوشته که به گمان او که وکیل است، با این قانون نمی‌توان کسی را دادگاهی کرد. اما آقای ترامپ گویا گوشش بدهکار نبوده و هر از گاهی جویای این قانون می‌شده است.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید