شما دیگر چرا هموطنان بی وطن؟! به حدود اختیارات رهبر خود مسعود وحتی مریم توجه نموده وآنگاه نتیجه بگیرید که اگر درمقام قیاس برآییم، باید رژیم ایران را در مقایسه با سازمان استحاله شده ی مجاهدین خلق ، دموکراتیک ومردمی بدانیم وشما نفعی دراین مقایسه نخواهید داشت. بی گدار به آب زده اید عزیز و خطر پرتاب کردن سنگ به خانه ی دیگران را درحالی که خود درخانه ی شیشه ای نشسته اید ، درک نکرده ویا اینقدر کم شعورید که تطورات تاریخی وارتقای سطح فکر مردم ایران را که دراین 40 سال راه چند صدساله ای را پیموده اند ، متوجه نشده اید!
مجاهدک هایی که درخانه ی شیشه ای نشسته اند و …
حمید تبریزی ـ 25.02.2020
مجاهدک هایی که درخانه ی شیشه ای نشسته اند و …
” حکم عقل؛ رأی به سرنگونی ” نام مقاله ایست که بنام ” دکتر بهروز پویان، کارشناس علوم سیاسی از تهران ” دریکی از وبسایت های باند رجوی منتشر شده ودربخشی از آن آمده است :
” اگر وجود انتخابات را در ارتباط با برخی نهادهای این رژیم ملاکی برای اطلاق صفت دموکراتیک هر چند صوری به این رژیم قرار دهیم، آنگاه باید به دیکتاتوری پهلوی و رژیمهای وحشی مثل رژیم اسد در سوریه نیز چنین صفتی اطلاق کنیم “.
سنگ بنای رژیم اسد بر روی ناسیونالیزم مثبت عربی که علاوه بر مبارزه با اشغالگری های اسرائیل، گوشه چشمی هم به آزادی های سیاسی وبخصوص مدارا با اقوام دیگر را داشت و تاحدودی عدالت اجتماعی را هم مدنظر قرار میداد ، بوده ودرمقام مقایسه نمیتوان آنرا یک رژیم مستبد تمام عیار- مثلا مثل عربستان وشیخ نشین ها که اینک به معبودان شما تبدیل شده اند– قرار داد.
رژیم پهلوی هم مشروطه را مصادره کرده بود وبا وجود گرفتن رمق اصلی آن، به دستآوردهای انقلاب مشروطیت مانند انتخابات بشکل آبکی هم که شده ، توجهی تاحدی که به بنیان خود خللی وارد ننماید، میکرد وبرگزاری انتخابات مجلس با آن شکل وشمایل کاملا صوری ، ازآن جمله است.
یعنی برگزاری انتخابات مجلس درظاهر هم که شده، گردن نهادن به مشروطیت ازجان افتاده بود وکرنه اگر مشروطیتی درکار نبود، رضا شاه با آن استبداد ذهنی وعملی اش ، باین انتخابات صوری هم تن نمیداد!
همینطور :
” رژیم ولایت فقیه به این موارد اکتفا نکرده و با تعریفی که از حدود اختیارات ولیفقیه و بهتبع آن رژیمش ارائه میکند، کنترل و مالکیت عرصه خصوصی افراد و حتی فکر و اندیشه را نیز حق خود میداند. از اینروست که تفتیش عقاید امری رایج در این رژیم فاشیست است. نمونه آن سؤالی است که در گزینشهای رسمی تمامی نهادها و ارگانهای حکومتی از افراد مبنی بر اعتقاد به ولایت فقیه پرسیده میشود”.
شما دیگر چرا هموطنان بی وطن؟!
به حدود اختیارات رهبر خود مسعود وحتی مریم توجه نموده وآنگاه نتیجه بگیرید که اگر درمقام قیاس برآییم، باید رژیم ایران را در مقایسه با سازمان استحاله شده ی مجاهدین خلق ، دموکراتیک ومردمی بدانیم وشما نفعی دراین مقایسه نخواهید داشت.
بی گدار به آب زده اید عزیز و خطر پرتاب کردن سنگ به خانه ی دیگران را درحالی که خود درخانه ی شیشه ای نشسته اید ، درک نکرده ویا اینقدر کم شعورید که تطورات تاریخی وارتقای سطح فکر مردم ایران را که دراین 40 سال راه چند صدساله ای را پیموده اند ، متوجه نشده اید!
درادمه :
” سنگبنای رژیم ولایت فقیه اساساً با یک رجوع نمایشی به آرای مردم گذاشته شد. رفراندوم سال ۵۸ که مردم را ظاهراً مخیر میکرد به جمهوری اسلامی رأی مثبت یا منفی بدهند.در نتیجه رفراندومی برگزار شد که در اصل رفراندوم نبود بلکه کشاندن جامعه به اثبات چیزی بود که خمینی پیشتر آن را مستقر کرده و برخی ارگانها و بهویژه ارگانهای سرکوب آن را شکل داده بود. و این آوردن نمایشی جامعه پای اثبات موجودیت ساختار رژیم ولایت فقیه بهعنوان تنها اصل ثابت و اساسی و مورد نظر رژیم در برگزاری تمامی نمایشهای انتخابات بود که پس از آن تا به امروز برگزار شده است “.
آی گفتی!
شما به زمان ومکان وطرز تفکر ومیزان شعور وبینش مردم آن زمان توجهی نکرده اید.
وضع اقلا 90 درصد ازمردم ایران طوری بود که اگر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ازآنها میخواست که حتی به ” خلافت ” رای بدهند، مورد استقبال مردم قرار میگرفت و امام خمینی شخصیت دوراندیش تر ازآنی بود که چنین پیشنهادی به مردم بکند!
شرکت مردم درآن رفراندوم اجباری نبود وارگان های انتظامی حکومت جدید چندان شکل نگرفته بود که مردم را با زور به پای صندوق های رای ببرد.
من بدون اینکه نظر مثبت یا منفی خودم را دراین باره ارائه دهم ، با قاطعیت علمی میگویم که حوادث همانجور که پیش رفت که مجبور به آن بود و با توجه به جمیع جهات ، اراده و آرزوهای ما نمیتوانست این مسیر را باندازه ی قابل توجهی تغییر دهد.
بازهم :
” سازمان مجاهدین خلق ایران با بیانیهای که در خصوص رفراندوم نمایشی این رژیم در همان مقطع منتشر کرد، پرده از فریب خمینی برداشت و با ذکر معایب این نمایش، خیانتی که در حال وقوع بود را افشا کرد. و این افتخار تا همیشه برای سازمان مجاهدین خلق ایران باقی میماند که علاوه بر این افشاگری در خصوص نمایش رفراندوم، به قانون اساسی ولایت فقیه رأی نداد و پای اثبات این رژیم از همان ابتدا نیامد “.
درهر صورت، سازمان مجاهدین دراین رفراندوم وبا رای ( آری) شرکت کرد واگر افتخاری نصیب تحریم کنندگان بود، این افتخار؟! شامل یکی دو گروه دیگر میشود.
سازمان مجاهدین زمانی به رای ندادن دست زد که توقعات وآرزوهای بی گنجایش واراده گرایی مخالف واقعیت را شکست خورده دید واتفاقا همین امر نشان داد که آنها ثمرات انقلاب را نه برای مردم ، که برای خود میخواهند!
سپس :
” عقل حکم میکرد از همان ابتدا مسیری که سازمان مجاهدین خلق ایران در نفی تمامیت رژیم ولایت فقیه طی کرده است، پیگیری شود. …الگویی عقلانی که سازمان مجاهدین خلق ایران برای خلق گزینههای بهتر پیش رویش گذاشته است، اکنون با قاطعیت و به حکم عقل رأی به سرنگونی خواهد داد “.
آیا در زمانی که صحبت ازپدر بزرگوار ازطرف شما مطرح بود، عقلتان کار نمیکرد وتنها زمانی که متوجه شدید این پدر بزرگوار موافق سپردن تمامی امور بدست شماست ، این عقل درمغزتان جای گرفت؟!
راست آنست که شما همواره تاجر صفتانه عمل کرده و نحوه ی برخوردتان با مسائل را منافع گروهی – وبیشتر منافع شخص بوالهوس ومتوهمی مانند مسعود رجوی- تعیین میکرد ولاغیر!
///////////////////////////////
llllllllllllllllllll