حسن حیرانی: مجاهد خلق یا اسیر جنگی (قسمت دوم )

0
1038

اما علی هاجری بعداز ورود به آلبانی توان ماندن در مسیر مبارزه را نداشت و با وصل به سفارت رژیم مسیر خیانت را برگزید. عجب کسی که در عراق برای حدود سی سال بمباران ها وموشک باران ها وبعد محاصره مالکی و….. را تحمل کرد ونترسید حالا رسید به آلبانی کم آورد!؟!؟!؟ حتی یکبار که در یکی از سنگرهای بتنی که یکی ازفرماندهان با رده اف جی با یکی از نفرات که هم لایه بودیم یعنی لایه عضو جدید که پایین ترین لایه سازمانی بود و البته وی به لحاظ سنی وچهرتا بچه سال بود ومتاسفانه مورد سوء قصد تجاوز قرارگرفت که وی هم با تیغ کاتر به فرمانده اش حمله کرده بود به طوری که بچه ها میگفتن در و دیوار سنگر اینقدر خون پاشید بود که نگو. به هرحال آن فرمانده والا مقام رو سریع به قسمت تبلیغات منتقل شد و بعد هم با اولین پرواز گروههای نفرات بیمار به تیرانا برای جنگ بیشتردر صد جبهه خواهر مریم عزیمت فرمودند. و اما آن نفر که مدتی تحت فشار عصبی و روانی بود و نمیتوانست تحمل کند به بهانه امداد رفتن خودش را به نزدیکی درب لیبرتی رساند و پریده بود رفته بود پیش عراقیها و خودش را به آنها معرفی کرد وی در آنموقع در مقر ما بود وقتی فرار کرد در مورد وی یک نشست گذاشتند که اون یک آدم آشغال بوده به عنقلاب خواهر مریم خیانت کرده و ….. و طبق معمول هم همه در نشست یکی یکی شروع به اعلام برائت از مشرکین تشکیلاتی کردند.

حسن حیرانی: مجاهد خلق یا اسیر جنگی (قسمت دوم 2 )

لینک به قسمت اول

حسن حیرانی، تیرانا، سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ، ایران ـ آزادی ـ 29.01.2019

لینک به منبع

Albania-Hassan Heyrani-nejatyaftegan dar Albani 260-410
با سلام دوستان
یکبار یکی ازدوستان گفت که درنشستی در سال 80 که ما که لایه فرماندهان بودیم در نشست با خود رجوی وی میگفت که این اردوگاهی ها چیزی جز لمپنیسم و مناسبات کثیف همجنس بازی و …… برای ما عایدی نداشتن و تنها وبال ما بودند و ما اشتباه کردیم اینا رو آوردیم. ای بر آدم دروغگو لعنت خب اگه واقعا حرفت این بود که چرا نگذاشتی خانواده هاشون رو از ترس اینکه مبادا مناسبات پاک!؟!؟ تو رو ترک کنند ملاقات کنند. حتی از خاطرات و تجربیات فردی خودم هم که بگویم یکی از فرماندهان خودم که زودتر از فرقه جدا شد و اکنون در آلمان است یکبار سر پست به من گفت که با اینهمه شعار جامعه بی طبقه توحیدی تو مناسبات باز هم خیلی فرق میکند که تو سازمان مجاهدین کسی از چه موضعی وارد میشود مثلا ما همیشه با بیشترین کارو کمترین توقع بازهم خودت میبینی که پشت سر ما چه جوری ما مورد خطاب قرارمیگیریم. یکبار هم یکی از فرماندهانم که هم اکنون داخل مناسبات فرقه و ازهمین لایه بود به من گفت ما هیچ هویت تعریف شده ای تو این خراب شده نداریم نفر اگه انتخاب کنه بره و نمونه به قول غلام رضا (نام مستعار رجوی در نشستهایی که به صورت چت برگزار میشد) اردوگاهی ای بود که از قضا چند روزی میهمان مجاهدین بود اگه علیه سازمان حرفی بزنه میشه اسیر جنگی سابق و ….. حالا اگه جونش و خونش رو بده واسه اینا که بتونن بهره اش رو در پاریس واسه مریم خانم درو کنند میشه یک اردوگاهی که در انقلاب مریم رستگار شد و به شوخی به من میگفت حالا خود این یارو که ما باشیم کجایی قضیه هستیم پیدا کنید پرتقال فروش را؟!؟!؟Albania-ali-hajari -Zendan 260-410
بطور مثال به همین مثلا افشاگری جدید سایت فحشاگرشان توجه کنید.
….. از اسیران جنگی اردوگاه اسرای جنگ ۸ساله ایران و عراق بود که توسط سازمان آزاد شده!؟!؟! و در سال۱۹۹۲ بعد از لست کال(Last Call) صلیب سرخ، به ارتش آزادیبخش ملی پیوست.
اما علی هاجری بعداز ورود به آلبانی توان ماندن در مسیر مبارزه را نداشت و با وصل به سفارت رژیم مسیر خیانت را برگزید.
عجب کسی که در عراق برای حدود سی سال بمباران ها وموشک باران ها وبعد محاصره مالکی و….. را تحمل کرد ونترسید حالا رسید به آلبانی کم آورد!؟!؟!؟
حتی یکبار که در یکی از سنگرهای بتنی که یکی ازفرماندهان با رده اف جی با یکی از نفرات که هم لایه بودیم یعنی لایه عضو جدید که پایین ترین لایه سازمانی بود و البته وی به لحاظ سنی وچهرتا بچه سال بود ومتاسفانه مورد سوء قصد تجاوز قرارگرفت که وی هم با تیغ کاتر به فرمانده اش حمله کرده بود به طوری که بچه ها میگفتن در و دیوار سنگر اینقدر خون پاشید بود که نگو. به هرحال آن فرمانده والا مقام رو سریع به قسمت تبلیغات منتقل شد و بعد هم با اولین پرواز گروههای نفرات بیمار به تیرانا برای جنگ بیشتردر صد جبهه خواهر مریم عزیمت فرمودند. و اما آن نفر که مدتی تحت فشار عصبی و روانی بود و نمیتوانست تحمل کند به بهانه امداد رفتن خودش را به نزدیکی درب لیبرتی رساند و پریده بود رفته بود پیش عراقیها و خودش را به آنها معرفی کرد وی در آنموقع در مقر ما بود وقتی فرار کرد در مورد وی یک نشست گذاشتند که اون یک آدم آشغال بوده به عنقلاب خواهر مریم خیانت کرده و ….. و طبق معمول هم همه در نشست یکی یکی شروع به اعلام برائت از مشرکین تشکیلاتی کردند.
ولی نکته جالب قضیه اینجا بود که دوستانی از لایه ام جدید به من میگفتند که چون این عمل انجام شده از نفرات خودشون بوده درجا طرف فرستادند به خارج و صداش رو در نیاوردند حالا اگه از لایه ما بود چه بوق وکرنایی میکردند و از خداخواسته برای اینکه چماقی تو سرلایه ما بکنند مدام تکرار میکردند.
حتی من بارها در بین فرماندهان بالا که در مورد آنها صحبت میکردند کلمه RD و RP را شنیده بودم و حتی رفتم چندین بار اعتراض کردم والله به خدا انصاف نیست اینجوری در رابطه با افرادی که سیاه ترین و سخت ترین کارها را به آنها میدهید صحبت کنید که هر دفعه یک چیزی گفتن که نه قصدی و عمدی نبوده چون این یک کد سازمانی است تو دهن فرمانده ها مونده و یا اینکه چقدر حساسی و سخت میگیری یا اینکه تو که از اونا نیستی و …. و یا اینکه خیلی میخواستن مسئله رو جمع وجور کنند میگفتن نه اشتباه شده انتقاد اون برادر مسئوله نباید اینو میگفته که البته همش دروغ بود خود اون فرمانده بالاتر هم اعتقادی به حرف خودش نداشت.
البته من باب اطلاع بیشترخوانندگان عزیز در رابطه با کلمه RD و RP باید بگویم که در اصل
Rp یا رزمنده پیوسته
در سالهای ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۰ در نشستهای سرویس تشکیلاتی که خاص فرماندهان بود که آرپی یا همان رزمنده پیوسته برای کسانی بود که در عملیاتهای خود فرقه اسیر شده و به فرقه پیوسته بودند. در خرداد ۱۳۶۸ تعداد زیادی از کسانی که توسط ارتش عراق اسیر شده بودند و در اردوگاه های اسرا نگه داشته میشدند به دلیل شرایط نامناسب اردوگاه یا فشارزیاد به آنها ضرب وشتم وشکنجه والنهایه تبلیغات فرقه در اردوگاههای صدام حسین به فرقه پیوستند که از آنها
RD یا رزمنده اردوگاهی در تشکیلات نامبرده میشد.
چون آن موقع طیف های مختلفی از نفرات وارد تشکیلات فرقه میشدند که هر کدام حساسیت های ویژه خود را می طلبید دلیل آن هم این بود که تاسیس باصطلاح ارتش آزادی بخش در مراحل اولیه بود و هنوز تشکیلات وارد فاز سرکوب های فاشیستی نشده و درواقع نمی توانست این شیوه را در پیش گیرد و سعی میشد با ظرافت با افراد برخورد شود از جمله طیف های مختلف: زندانیان آزاد شده و فعالان فاز سیاسی که اختصارا بچه های داخله نامبرده میشدند
طیف دیگر نفراتی بودند که از کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا آمده بودند
برای هر کدام از این طیفها نشستهای جداگانه برگزار میشد که هدف اشراف به مختصات سیاسی تشکیلاتی آنها بود و نتایج جمع بندی و به مسعود رجوی گزارش میشد و نشستهای چند روزه مسعود بر اساس همین ارزیابی ها بود.
به نفراتی هم که از خارج آمده بودند خارج کشوری اطلاق میشد
البته بعد ها که کفگیرتشکیلات بیشتر به ته دیگ عنقلاب خواهر مریم خورد طیف های دیگر نیروگیری هم اضافه شد که خود مبحث جداگانهای می طلبد.
به هرحال فکر میکنم که مصداق مشت نمونه خروار با همین روشن شدن زوایای سیاه فکری این فرقه بتوان به ماهیت آن هرروز بیشترو بیشتر پی برد فرقه ای که مدعی بی طبقه توحیدی است بگذریم که ما در این فرقه نه بی طبقه گی دیدیم نه توحیدی هرچه بود آقازده ها بودند وطبقه ای از ریاست مداران وکیاست منشان و حاشیه های امن تا دلتون بخواد و چاپلوسی و ریا تظاهر وتملق و …. بویی ازتوحیدویگانگی نبود. و اما کلام آخر تو در درون خانه چه کردی که با برون کنی.
باتشکر حسن حیرانی

_________________________________

Albania-mojahedin-Konferenz warsho 260-410

محمد سیدی: فرقه مجاهدین خلق و کنفرانس ضد ایرانی ورشو

از سوی دیگر به موازات تبلیغ مریم رجوی برای کنفرانس ضد ایرانی ورشو  در درون تشکیلات ، یکی دیگر سرچماقدار های فرقه مجاهدین به نام بهزاد نظیری به همراه سید محمد سیدالمحدثین  نیروهای اجرایی […]

Albani-abdolrahman rahmanian -Rajavi 260-410

پاسخ عبدالرحمان محمدیان از اعضای جداشده از مجاهدین خلق در آلبانی به جیغ های بنفش مریم رجوی

 منظور  از اینکه من بعد از 29 سال بیگاری از شما تقاضای کمک مالی کرده و حداکثر چند صد دلار به من در طول چندین ماه داده اید، چیست؟ خب آقایان نامحترم پس منکه […]

Norwegen 260-410

نامه اعضای جداشده از فرقه مجاهدین در آلبانی به آقای ” رولد نس” سفیر سابق نروژ در ایران

حال بر همگان روشن است که این سازمان نتنها یک سازمان سیاسی نیست بلکه درون این فرقه فکر و ذهن افراد ، اندیشه و روح افراد ،حتى نفس و خون […]

Albania-salmandan albani 260-410

حسن حیرانی : چند نکته از ما قضاوت از شما، به مناسبت مرگ محمد سیدی کاشانی

غیبت فردی که قبلا او را باد میکردن و از وی خیلی استفاده تبلیغاتی در مبارزه و مقاومت برای آزادی ؟!؟!؟ میشد خیلی تو چشم میزد. درحالی که با همان […]

Albani-Abdolrahman Mohammadian 260-410

آقای عبدالرحمن محمدیان با سابقه 28 سال فعالیت تشکیلاتی از فرقه مجاهدین در آلبانی جدا شد

ما بعلت محدود بودن و بی خبری از دنیای بیرون راهی جز این نمی دانستیم و این مستمرا القاء می شد که خارج اینجا هر چه هست بیراهه و سراب […]

Albani-Mohammad Azim Mishmast- nejatyaftegan dar albani 260-410

محمد عظیم میش مست: شارلاتان سیاسی یا رهبرعقیدتی؟

مسعود رجوی با وقاحت تمام فریاد میزدکه هرکس پدر ومادر وزن وفرزندش رابیش ازمن دوست بدارد لایق من نیست. قضاوت با خودتان چنین فردی کجا نشسته و چه جایگاهی برای […]

Albania-gholamali Mirzayi-Khaterat -1-260-410

برای آنهایی که هنوز مجاهدین خلق را نمی شناسند، خاطرات غلامعلی میرزایی ـ قسمت اول و دوم

بعد از دو هفته دادگاه اول شروع شد و در جایگاه متهم فرار گرفتم. تعداد زیادی سرهنگ و سرتیپ نشسته بودند دادستان وارد شد. سپس ریس دادگاه که سر لشگر […]

Albania-Hassan-shahbaz-260-410

خاطرات حسن شهباز ، از پیوستگی تا جدایی از مجاهدین خلق در آلبانی ـ قسمت چهارم

مثلا میگفتند درکجاى دنیا درارتش ها دیده اید که نفرات رده بالا ، با رده هاى مختلف و با سابقه ، در تمام مزایا و امتیازات با کسى که تازه […]

Albania-Artesh warshekaste va bazneshaste-MKE 260-410

اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی بزرگترین خانه سالمندان جهان

ایران اینترلینک:اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی بزرگترین خانه سالمندان جهان اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی بزرگترین خانه سالمندان جهان ایران اینترلینک، تیرانا، آلبانی، هجدهم دسامبر ۲۰۱۸:… به سرعت کت و […]

Albani-Mohammad Azim Mishmast 260-410

خاطرات من محمد عظیم میش مست ، قسمت دوم: اسارت توسط ارتش متجاوز صدام حسین

به هر صورت به مرحله آتش بس رسیدیم و دوران سیاه اسارت روبه اتمام بود خلاصه نزدیک به نه سال اسارت را با تمام بالا وپایینها وزنج وعذابش را تحمل […]

Albania-Hassan-heyrani 260-410

حسن حیرانی: ارتش سایبری مریم پاک رهایی (قسمت اول)

به هر حال نفراتی که در بالای فرقه رجوی مشرف و مطلع ازموضوعات و شرایط بودند میدانستند که علت این عقب ماندگی در صحنه سیاسی اوضاع و تحولاتی که در […]

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید