مجاهدین خلق پس از شکست در جبهه نبرد با ایران به اردوگاه اشرف در عراق عقبنشینی کرد و مسعود رجوی دستور “انقلابی ایدئولوژیک” را صادر کرد که در پی آن تمام اعضای “مجاهدین خلق” به تجرد متعهد شدند. فرزندان اعضای این گروه به اروپا فرستاده و اعضای متأهل از همسران خود جدا شدند تا زندگیشان را وقف مبارزه کنند. عشق همه آنها میبایست معطوف به مسعود و مریم رجوی میشد که مجاهدین خلق در سال ۱۹۹۳ او را به عنوان رئیسجمهوری خود انتخاب کردند. مسعود رجوی از سال ۲۰۰۳ تا کنون ناپدید است و اطلاع دقیقی از سرنوشت او در دست نیست. منتقدان “مجاهدین خلق” معتقدند که این گروه در انزوا، رفتهرفته به یک فرقه سیاسی تبدیل شده است. کسانی که موفق شدهاند از این گروه خارج شوند، گفتهاند که در جلسات عمومی مجبور به اعتراف در مورد رویاها و افکار جنسی خود بودهاند. یرواند آبراهامیان، پژوهشگر تاریخ و منتقد “مجاهدین خلق”، معتقد است که این گروه پس از “انقلاب ایدئولوژیک” خود بیشتر و بیشتر به یک فرقه تبدیل شده، و آنطور که در فیلمهای تبلیغاتی مجاهدین خلق که خودشان تهیه کردهاند دیده میشود، زنان روسریهای یکرنگ بر سر دارند، شعار میدهند، پا میکوبند و تغییری در افکار آنها دیده نمیشود. در اردوگاه “مجاهدین خلق” تفکیک جنسیتی شدید حاکم است. رابطه دوستانه یا مکالمات شخصی، استفاده از رادیو، روزنامه یا تلویزیون برای ساکنان اردوگاه ممنوع است. دیدهبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۵ میلادی گزارشی از وضعیت کسانی تهیه کرده بود که به دلیل ترک “مجاهدین خلق” به شدت تحت فشار بوده و گاه زندانی و شکنجه شده بودند. به نوشته نویه تسورشر تسایتونگ، “مجاهدین خلق” در مقابل، تمام این گزارشها را رد میکند و منتقدان خود را جاسوس ایران میخواند. این گروه حتی رسانههای غربی را هم که گزارشی انتقادی در مورد “مجاهدین خلق” تهیه کردهاند، به همکاری با جمهوری اسلامی ایران متهم میکند.
“مجاهدین خلق؛ دوستان پرسشبرانگیز واشنگتن”
دویچه وله ـ 14.01.2018
در جستجوی گزینهای دمکرات برای آینده ایران، برخی از سیاستمداران غربی به “سازمان مجاهدین خلق” روی آوردهاند. روزنامه “نویه تسورشر تسایتونگ” از تردیدها و تاییدهای سیاستمداران غربی نسبت به این سازمان میگوید.
“نویه تسورشر تسایتونگ” روزنامهای بینالمللی و چاپ سوئیس است. این روزنامه در شماره روز دوشنبه ۲۴ دی (۱۴ ژانویه) مطلبی با عنوان “دوستان پرسشبرانگیز واشنگتن” در مورد “سازمان مجاهدین خلق ایران” منتشر کرده است.
در این مطلب از “مجاهدین خلق” به عنوان گروهی بحثبرانگیز با یک ایدئولوژی ضد و نقیض یاد شده که بیش از هر گروه اپوزیسیون دیگر ایران، منتقد دارد و همزمان بیش از هر گروه دیگری از حمایت سیاستمداران پرنفوذ برخوردار است.
در سالهای گذشته، دستکم سه تن از اطرافیان نزدیک رئیسجمهوری آمریکا جان بولتون، مشاور امنیت ملی او، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، و رودی جولیانی، یکی از وکلای ترامپ به صراحت از سازمان مجاهدین خلق حمایت و در نشستهای آنان شرکت کردهاند.
دولت آمریکا رسمأ میگوید با وضع دوباره تحریمهای این کشور علیه ایران، تصمیم دارد با “افزایش حداکثری فشار” فعالیتهای اتمی ایران و برنامه موشکی این کشور را محدود کند و همزمان نفوذ جمهوری اسلامی در سوریه، عراق و یمن را کاهش دهد.
اما اطرافیان رئیسجمهوری آمریکا مانند جان بولتون و مایک پمپئو بیپرده از تغییر رژیم در ایران سخن میگویند. آنها برای “مجاهدین خلق” نقشی کلیدی در نظر گرفتهاند. “نویه تسورشر تسایتونگ” این پرسش را مطرح کرده است که آیا مجاهدین خلق گزینه درستی برای غرب هستند؟
جنبش دانشجویانی که سرکوب شدند
سازمان مجاهدین خلق ایران که در رسانههای خارجی به اختصار (MEK) خوانده میشود، شهریور ۱۳۴۴ توسط گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران به عنوان یک گروه چریکی برای مبارزه با رژیم محمدرضاشاه پهلوی تأسیس شد. این گروه تحت تأثیر مارکسیسم و با تفسیری انقلابی از اسلام شیعه، یک ایدئولوژی اسلامگرای چپگرا را بنا نهاد. موسسان این گروه هرچند به سرعت بازداشت و زندانی یا اعدام شدند، اما “سازمان مجاهدین خلق ایران” به مبارزه مسلحانه خود علیه رژیم شاه ادامه داد و در انقلاب ۱۳۵۷ نیز فعالانه شرکت داشت.
این سازمان پس از انقلاب به رهبری مسعود رجوی و موسی خیابانی ابتدا از آیت الله خمینی پشتیبانی می کرد، اما یک سال بعد رابطهاش با رهبران جمهوری اسلامی تیره شد. تظاهرات حامیان “مجاهدین خلق” در خرداد ۱۳۶۰ به شدت سرکوب شد و پس از فرار رهبران این گروه به فرانسه، فعالیتهای این سازمان در ایران زیرزمینی شد. شمار بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق پس از ترور گروهی از نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی، بازداشت و اعدام شدند.
امید نوریپور، نماینده سبزها در مجلس فدرال آلمان به تسوریشر سایتونگ میگوید: «مجاهدین خلق رنج بسیاری را متحمل شدند، اما خسارات فراوانی هم زدند.»
نوریپور به شدت مخالف حمایت سیاستمداران غربی از “مجاهدین خلق” است. او معتقد است پرسشهایی جدی در مورد ایدئولوژی، ساختار و مشروعیت این گروه وجود دارد و این گروه به دلیل گذشته خود جایگاه قابل توجهی در جامعه ایران ندارد.
او میگوید: «کسانی که از مجاهدین خلق حمایت میکنند، پذیرش خود توسط اپوزیسیون دمکرات ایران را به بازی میگیرند، چون هنوز بسیاری در ایران، حمایت مجاهدین خلق از صدام را به خاطر دارند.»
زیر چتر حمایت صدام
روزنامه سوئیسی در ادامه مینویسد زمانیکه مسعود رجوی و طرفداران او فرانسه را ترک کردند، صدام حسین، دیکتاتورعراق، به آنها پیشنهاد کمک داد. صدام چند اردوگاه در مرز ایران در اختیار مجاهدین خلق قرار داد و آنها را به تانک و سلاح مجهز کرد و به جبهه نبرد با ایران فرستاد.
پس از آتشبس میان تهران و بغداد، “مجاهدین خلق” به امید راه انداختن قیامی مردمی در ایران دست به “حمله نهایی” علیه ایران زد. این حمله به یک فاجعه تبدیل شد. غیر از شکست در نبرد، هزاران تن از طرفداران “مجاهدین خلق” که در زندانهای ایران به سر میبردند، اعدام شدند.
عدنان طباطبایی، مدرس دانشگاه دوسلدورف آلمان و از اعضای مرکز مطالعاتی “کارپو”، معتقد است که “مجاهدین خلق” به دلیل حمایت از صدام، در ایران از القاعده منفورترند.
اما حامیان “مجاهدین خلق” نظر دیگری دارند. برنارد کوشنر، وزیر امور خارجه سابق فرانسه، مجاهیدن خلق را “نمونهای برای کل خاورمیانه” میداند.
نوت گینگریچ، سخنگوی سابق مجلس نمایندگان آمریکا، با شرکت در نشست “مجاهدین خلق” در ماه ژوئن، آن را “جنبش آزادی، حقوق برابر و دموکراسی” توصیف کرد.
وزیر امور خارجه سابق ایتالیا، جولیو ترزی، هم این گروه را “معتبرترین جایگزین دمکرات” برای حکومت ایران و “متحد طبیعی” غرب میداند.
روزنامه سوئیسی “نویه تسورشر تسایتونگ” در ادامه گزارش خود نوشته است:«سازمان مجاهدین خلق حامیان نیروهای بسیاری دارد که در پارلمانهای غربی لابی میکنند. اما واقعیت این است که این گروه در میان ایرانیان تبعیدی هم مناقشهبرانگیز است. بسیاری به دلیل اتحاد مجاهدین خلق با صدام، در تعهد آنها به دموکراسی و حقوق بشر تردید دارند. این گروه با ایدئولوژی خود به این تردیدها دامن میزند.»
اپوزیسیون یا “فرقهای” سیاسی؟
مجاهدین خلق پس از شکست در جبهه نبرد با ایران به اردوگاه اشرف در عراق عقبنشینی کرد و مسعود رجوی دستور “انقلابی ایدئولوژیک” را صادر کرد که در پی آن تمام اعضای “مجاهدین خلق” به تجرد متعهد شدند.
فرزندان اعضای این گروه به اروپا فرستاده و اعضای متأهل از همسران خود جدا شدند تا زندگیشان را وقف مبارزه کنند. عشق همه آنها میبایست معطوف به مسعود و مریم رجوی میشد که مجاهدین خلق در سال ۱۹۹۳ او را به عنوان رئیسجمهوری خود انتخاب کردند. مسعود رجوی از سال ۲۰۰۳ تا کنون ناپدید است و اطلاع دقیقی از سرنوشت او در دست نیست.
منتقدان “مجاهدین خلق” معتقدند که این گروه در انزوا، رفتهرفته به یک فرقه سیاسی تبدیل شده است. کسانی که موفق شدهاند از این گروه خارج شوند، گفتهاند که در جلسات عمومی مجبور به اعتراف در مورد رویاها و افکار جنسی خود بودهاند.
یرواند آبراهامیان، پژوهشگر تاریخ و منتقد “مجاهدین خلق”، معتقد است که این گروه پس از “انقلاب ایدئولوژیک” خود بیشتر و بیشتر به یک فرقه تبدیل شده، و آنطور که در فیلمهای تبلیغاتی مجاهدین خلق که خودشان تهیه کردهاند دیده میشود، زنان روسریهای یکرنگ بر سر دارند، شعار میدهند، پا میکوبند و تغییری در افکار آنها دیده نمیشود.
در اردوگاه “مجاهدین خلق” تفکیک جنسیتی شدید حاکم است. رابطه دوستانه یا مکالمات شخصی، استفاده از رادیو، روزنامه یا تلویزیون برای ساکنان اردوگاه ممنوع است. دیدهبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۵ میلادی گزارشی از وضعیت کسانی تهیه کرده بود که به دلیل ترک “مجاهدین خلق” به شدت تحت فشار بوده و گاه زندانی و شکنجه شده بودند.
به نوشته نویه تسورشر تسایتونگ، “مجاهدین خلق” در مقابل، تمام این گزارشها را رد میکند و منتقدان خود را جاسوس ایران میخواند. این گروه حتی رسانههای غربی را هم که گزارشی انتقادی در مورد “مجاهدین خلق” تهیه کردهاند، به همکاری با جمهوری اسلامی ایران متهم میکند.
مجاهدین خلق پس از حمله آمریکا به عراق به فهرست گروههای تروریستی آمریکا افزوده و خلع سلاح شدند. اردوگاه آنها بارها هدف حملات شبهنظامیان شیعه مورد حمایت ایران قرار گرفت تا اینکه با مداخله آمریکا در سال ۲۰۱۳ حدود سه هزار نفر از آنها که هنوز ساکن عراق بودند به آلبانی مهاجرت کردند.
سازمان مجاهدین خلق حاضر به روشنگری و ارائه پاسخ به پرسشهای انتقادی در باره گذشتهاش نیست و خود را قربانی تبلیغات دروغین میخواند.این گروه منتقدان خود را به حمایت از سرویسهای اطلاعاتی ایران متهم میکند که چندی پیش برنامهای برای جاسازی مواد منفجره در تجمع آنها در پاریس داشتند.
دلایلی برای تردید دولت آلمان در پایبندی “مجاهدین خلق” به دمکراسی
مارتین پاتزلت، نماینده مجلس فدرال آلمان از حزب دمکرات مسیحی که ماه اکتبر همراه هیئتی از اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی بازدید کرد، فعالیت این سازمان را در اینترنت برای انتشار ایدههایش مشروع خواند و اطمینان داد که همه ساکنان اردوگاه “داوطلبانه” آنجا هستند. او گفته بود که زندگی اردوگاه بر اساس تفکیک جنسیتی با ساعت کار و مقررات سخت است، اما هیچ اجباری برای ماندن وجود ندارد و ساکنان اردوگاه میتوانند هر زمانی که بخواهند آنجا را ترک کنند.
اما دولت فدرال آلمان میگوید شواهدی مبنی بر ممنوعیت تماس اعضای “مجاهدین خلق” با خارج از اردوگاه دیده میشود.
دولت آلمان در پاسخ خود به درخواست حزب سبزها در مورد “مجاهدین خلق” در ماه سپتامبر، این گروه را گروهی با رهبری “اقتدارگرا” توصیف کرد که از زمان تأسیس خود تا کنون “استفاده از خشونت را به عنوان ابزاری مشروع برای دستیابی به اهداف خود” میبیند.
دولت آلمان “ساختار اقتدارگرا” و “شخصیت”محور” مجاهدین خلق را که حول مریم رجوی میچرخد، از جمله دلایلی خوانده که میتوانند موجب تردید در پایبندی این گروه به دموکراسی و حقوق بشر شوند.
پرداخت پول برای “خرید” سیاستمداران
بیژن جیرسرایی، نماینده حزب لیبرال در مجلس فدرال آلمان، حمایت از مجاهدین خلق را “اشتباه” میداند و معتقد است حمایت سیاستمداران غربی «از گروهی که پشتوانهای در ایران ندارد، اشتباه است.»
او حمایت از “مجاهدین خلق” در آلمان را یک “معما” خوانده است. جیرسرایی تأکید کرده که حمایت از مجاهدین خلق بدون اطلاع از پیشینه این گروه “حماقت محض” است. او به کسانی که از این سازمان حمایت میکنند توصیه کرده که مطالعه کنند.
روزنامه سوئیسی “نویه تسورشر تسایتونگ” نوشته عدم اطلاع میتواند یک دلیل حمایت از مجاهدین خلق باشد، اما دلیل دیگری هم وجود دارد: مجاهدین خلق به سیاستمدارانی که از آنها حمایت میکنند، پول میدهند.
به نوشته “واشنگتن پست” و “اینترسپت” سیاستمدارانی مانند رودی جولیانی برای شرکت در هر نشست “مجاهدین” خلق حدود ۵۰ هزار دلار پول گرفتهاند.
دانیل بنجامین هماهنگ کننده پیشین مرکز فعالیتهای ضد تروریستی دولت آمریکا به “نیویورک تایمز” گفته است: «مجاهدین خلق تلاش میکنند هر کسی را که میتوانند، بخرند.» او گفته است:«برای یک سیاستمدار بازنشسته کمتر پیش میآید که تلفن زنگ بزند و کسی آنسوی خط بگوید برای شرکت او در یک نشست ۱۵ هزار تا ۲۰ هزار دلار پرداخت میکند.»
/////////////////////