مثلا میگفتند درکجاى دنیا درارتش ها دیده اید که نفرات رده بالا ، با رده هاى مختلف و با سابقه ، در تمام مزایا و امتیازات با کسى که تازه از راه رسیده ، برابر باشد ، حتى محل استراحت و خورد و خوراکشان هم یکى باشد ، و این را عین برابرى دانسته که فقط ازدست یک اجتماع انقلابى این کار ساخته است و این تساوى را نمادى ازجامعه بى طبقه توحیدى میدانستند و خود را خالق آن معرفى میکردند ، که البته درادامه مفهوم دقیقترى از این ” تساوى به هر قیمت ” در درون مناسبات را، ارائه خواهم داد که چطورهمین ظاهر و شکل باصطلاح مساوى،بدون تکلف پوشى براى وادار نمودن افراد به سکوت در مقابل دجالگریهایى در درون تشکیلات که در نهایت هدفش تهى کردن افراد ازهویت انسانى بوده و از رشد هرگونه تفکر و اندیشهاى که در تعارض با اهداف خودشان بود با ترفندهاى جلوگیرى میکردند،البته در ادامه به موضوع بیشتر خواهیم پرداخت. اما این “ تساوى بهر قیمت “ در درون تشکیلات ، یادآور جمله اى از کتاب “ مزرعه حیوانات “ نوشته “ جرج اورول “ است، که میگوید: در این مزرعه همه با هم برابرند ، اما بعضى ها برابرترند ، در ادامه به این موضوع خواهم پرداخت که چگونه این سازمان با یک دیکتاتورى تشکیلاتى نتنها از بروز هر گونه زمینه اى براى رشد وآگاهى نفرات جلوگیرى میکرد بلکه هرآن چیزى که این زمینه را هم فراهم مینمود را، با انواع و اقسام ترفندها سرکوب مینمود ، در ادامه به این موضوع بیشترخواهم پرداخت .
از پیوستگی تا جدایی از مجاهدین خلق در آلبانی ـ قسمت چهارم
حسن شهباز ، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 19.12.2018
نکته قابل ذکرى که میخواهم به آن اشاره کنم این است : تنها دلیلى که باعث شد این سرگذشت را برایتان نقل کنم ، وجود صدها تن مانند من در درون زندانیست که روز بروز بیشتر در درون خود فرو میرود و بسته تر میشود و همه آنها در ناآگاهى ،محکوم به مرگى تدریجى و بدون هیچ هویتى هستند.
آنچه که گذشت
در تعطیلات میان ترمى دانشگاه براى زیارت به عراق رفته بودیم، در شهر نجف بودیم همینطور که از حرم خارج میشدیم متوجه شدیم ،راننده های تاکسى که گویا از ظاهر ما متوجه ایرانى بودنمان شده بودند با گفتن اشرف اشرف به سمت ماشین هایشان اشاره میکردند ما هم طی گشت و گذارى که در شهرها ی مختلف عراق داشتیم ، متوجه شدیم که بعد از حمله آمریکا ،تمامی نفرات ارتش، توسط امریکا خلق سلاح شده اند و در اشرف بسر میبرند، بعد از کمى مشورت تصمیم گرفتیم سرى به آنجا بزنیم ، حس کنجکاوى وشناخت بیشتراز این افراد و آگاهى از مواضع سیاسى آنها در آن لحظه دلایلى بود که ما را به این دیدار تشویق میکرد .و بدینگونه بود که ما وارد اشرف شدیم
چند روز اول را در قسمتى بودیم که به آن ورودى گفته میشد چندین نوار و فیلم دیده بودیم ، در آنجا از شرایط پذیرش و ضوابط ارتش را برایمان تشریح کردند،بعد وارد قسمت پذیرش شدیم
در پذیرش آموزشهاى مختلفى داده میشد که در فصل هاى قبلى در مورد آموزش تشکلیلات و تاریخچه،توضیح دادم ،نشست هاى دیگرى هم هر هفته برگزار میشد که از جمله میتوان به نشت سیاسى اشاره کرد، این نشست که در پایان هر هفته توسط فرماندهان اصلى برگزارمیشد ،اخبار هفته را درقالب فریم ورک رهبر فرقه که عبارت بود از تابلوهاى محتمل، به نمایش میگذاشت ،با بررسى تحولات و رویدادهاى مرتبط با ایران ، پیروزى هاى بدست آمده را یک به یک میشمارد و مسیرهاى محتمل در پیش رو را ، طورى به نمایش میگذاشت که در آن وعده هاى رهبر فرقه به زودى جامع عمل خواهد پوشید و با همین اخبار روز، در همان تابلوها، تمام تلاش بر این بود که ، همان بحث ها ى رهبر فرقه را در اذهان نفرات بنشانند و بهرحال افراد با همان فضاى ذهنى و خیالى ایجاد شده ، بتوانند ادامه بدهند و این روزمره گى که در درون هر فردى وجود داشت را نفرات با فشار کمترى بتوانند تحمل کنند و با این وعده ، که گویا ساحل نجات نزدیک است و به این صورت هرهفته با این نشست دکل سرنگونى از دور نمایان میشد.
البته آموزشهاى دیگرى هم در حاشیه جریان داشت و توسط نفراتى که بصورت روزمره با آنان مراوده داشتیم بصورت غیرمستقیم یادآورى و تکرار میشد مثلا میگفتند درکجاى دنیا درارتش ها دیده اید که نفرات رده بالا ، با رده هاى مختلف و با سابقه ، در تمام مزایا و امتیازات با کسى که تازه از راه رسیده ، برابر باشد ، حتى محل استراحت و خورد و خوراکشان هم یکى باشد ، و این را عین برابرى دانسته که فقط ازدست یک اجتماع انقلابى این کار ساخته است و این تساوى را نمادى ازجامعه بى طبقه توحیدى میدانستند و خود را خالق آن معرفى میکردند ، که البته درادامه مفهوم دقیقترى از این ” تساوى به هر قیمت ” در درون مناسبات را، ارائه خواهم داد که چطورهمین ظاهر و شکل باصطلاح مساوى،بدون تکلف پوشى براى وادار نمودن افراد به سکوت در مقابل دجالگریهایى در درون تشکیلات که در نهایت هدفش تهى کردن افراد ازهویت انسانى بوده و از رشد هرگونه تفکر و اندیشهاى که در تعارض با اهداف خودشان بود با ترفندهاى جلوگیرى میکردند،البته در ادامه به موضوع بیشتر خواهیم پرداخت.
اما این “ تساوى بهر قیمت “ در درون تشکیلات ، یادآور جمله اى از کتاب “ مزرعه حیوانات “ نوشته “ جرج اورول “ است، که میگوید: در این مزرعه همه با هم برابرند ، اما بعضى ها برابرترند ، در ادامه به این موضوع خواهم پرداخت که چگونه این سازمان با یک دیکتاتورى تشکیلاتى نتنها از بروز هر گونه زمینه اى براى رشد وآگاهى نفرات جلوگیرى میکرد بلکه هرآن چیزى که این زمینه را هم فراهم مینمود را، با انواع و اقسام ترفندها سرکوب مینمود ، در ادامه به این موضوع بیشترخواهم پرداخت .
ادامه دارد
//////////////////////////
حسن حیرانی: ارتش سایبری مریم پاک رهایی (قسمت اول)
به هر حال نفراتی که در بالای فرقه رجوی مشرف و مطلع ازموضوعات و شرایط بودند میدانستند که علت این عقب ماندگی در صحنه سیاسی اوضاع و تحولاتی که در […]
سعدالله سیفی: فرقه مجاهدین من را به یک عنصر بی اراده تبدیل کرده بود
سعدالله سیفی: ما سه جوان بودیم که سال 1371 به مجاهدین خلق پیوستیم ، برای زندگی بهتر و … اما فرقه مجاهدین همه چیز من را گرفت، رفتم و رفتم […]
جوان های ما را در فرقه رجوی ، پیر کردند
آگاهی و رشادت آقای دامرودی شایسته بالاترین تقدیر هاست ، ایشان 29 سال از عمرش را فدای مطامع قدرت طلبانه رجوی ها کرد. اگر آقای مسعود رجوی ، رهبری شایسته […]
موسی دامرودی: سوز و گداز مریم رجوی در سایت های زنجیره ای فرقه مجاهدین از ریزش نیرو
شما، مسعود رجوی و مریم رجوی ، که دم از شرف میزنید ، از کدام شرف سخن می گویید؟ شرف مبارزه با خانواده؟ ننگ برشما و شرفتان . شما ای […]
افشای رذالت و ماهیت فرقه رجوی در آلبانی توسط محمدعظیم میش مست و غلامعلی میرزایی
حالا حکایت فرقه دم بریده رجوی همین شده است، این فرقه که بعد از رو شدن دستش و بر باد رفتن رویاهای کودکانه اش که مریم قجر به اعضاء می […]
تلاش مذبوحانه مجاهدین برای پاک کردن گذشته
آریا ایران : تلاش مذبوحانه مجاهدین برای پاک کردن گذشته تلویزیون «vizionplus» آلبانی در روز ۲۶ نوامبر ۲۰۱۸ یک فیلم مستند با عنوان «آخرین مجاهدین» در برنامه «Real Story» از […]
از پیوستگی تا جدایی حسن شهباز از مجاهدین خلق: قسمت سوم ـ پینگ پنگ بازی خواهران مجاهد با برادران آمریکایی
در زمانیکه آمریکایی ها به مقرات سر کشى میکردند بر روىِ درب ورودى پذیرش نوشته شده بود که: مقدم مهمانان وهواداران و خانواده هاى محترم گرامى باد ، گفته بودند […]
غلامعلی میرزایی: پرده ای از جامعه بی طبقه توحیدی رجوی
فرزند من که بعد از سی وهفت سال برای دیدن من بیاید مزدور است اما فرزند رجوی واحمد واقف ودیگران بایستی با اسامی مستعار که توسط این فرقه برای آنها […]
خاطرات مالک بیت مشعل : واقعا ” مغز شویی ” در سازمان مجاهدین خلق چیست؟ قسمت سوم
واقیعت این است که من وقتی در داخل سازمان می شنیدم که می گویند در سازمان مجاهدین افراد ” مغزشویی ” می شوند ، خنده ام می گرفت و از خودم می […]
خاطرات غلامعلی میرزایی: برای آنانی که هنوز سازمان مجاهدین خلق را نمی شناسند ـ قسمت اول
در یک مرخصی چند ساعته برای آماده کردن الزامات مانور به شهر آمدیم وهر کس رفت شهر خودش .من بعد از 23 روز برگشتم . رکن دو ارتش در واقع […]
حسن حیرانی: هیچ آرایشی شخصیت زشت رجوی را نمی پوشاند
آیا به کشتن دادن افراد دراشرف که خود ما زمانی آلت دست شما بودیم وبه دستور تشکیلاتی عراقی ها را تحریک میکردیم که شلیک کنند و بالطبع نفرات کشته شوند […]
محمد عظیم میش مست: ” خاطرات من ” قسمت اول ـ مهرماه 1359 بعد از تجاوز ارتش صدام حسین به خاک ایران اسیر شدم
همانطور که در اعلام جدایی خودم گفتم با توجه به آنچه که در این سالیان سیاه برمن و امثال من گذشت بر آن شدم که صدای خفته و خسته قربانیان […]