داستان مصطفی رجوی ،دو گانگی سیاسی و ایدئولوژیک رهبری مجاهدین ، مسعود و مریم رجوی ، و جامعه بی طبقه توحیدی است را که هزاران نوجوان و جوان و تحصیلکرده و فعال سیاسی واجتماعی ایرانی ، جان خود را برای آن از دست دادند . همانگونه که سیستم دوگانه آموزش و پرورش در ایران بین مناطق محروم سیستان و بلو چستان با تهران و شهرهای بزرگ از یک سو و آموزش فرزندان مسولان حکومتی در خارج از کشور با استفاده از ارز دولتی ، تناقض جدی یک سیاست سالم ملی برای اموزش و پرورش برای همه جوانان ایرانی هست . سیاست اپوزیسیون وابسته مجاهدین نیز از همان جنس است . آموزش عالی و نحوه زندگی مصطفی رجوی حق وی هست . نقد من بر فریب نیروهای وفادار و تشکیلات مجاهدین و ستمی و سو استفاد هایی که بنام مبارزه بر نسل جوان فنا شده در پایگاه های نظامی مجاهدین درعراق رفت و هیچ کسی از مجاهدین به آن پاسخ نمی دهد .
زندگی اشرافی تحصیلی پسر مسعود رجوی در نروژ ، جوانان کمپ اشرف و آلبانی محروم از تحصیلات
سعید سلطمانپور، ایرکا نیوز، کانادا ـ 30.10.2018
زندگی اشرافی تحصیلی پسر مسعود رجوی در نروژ ، جوانان کمپ اشرف و آلبانی محروم از تحصیلات – تناقض بزرگ جامعه بی طبقه توحیدی مجاهدین
Double standard for education in Mojahedin
سعید سلطانپور – تورنتو – یکشنبه ۲۸ اکتبر ۲۰۱۸ – ۶ آبان ۹۷
مصطفی ر( محمد ) رجوی – آرمان ربیعی
/Mostafa Rajavi luxury life in Norway -Double standard for education in Mojahedin
مسعود رجوی و رهبران سازمان مجاهدین خلق ، شعار جامعه بی طبقه توحیدی ، و عدالت و برابریوحق تحصیل برای همه را در دوران بعداز انقلاب تکرار می کردند . مصطفی رجوی فرزندخردسال مشترک مسعود و اشرف ربیعی ، همسر اول مسعود ، در درگیری خانه تیمی موسی خیابانی در زعفرانیه تهران در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ ، به اوین برده شد . وی بعداز مدتی ، به پدربزرگش در مشهد تحویل داده شد و بعداز چندی با تلاش و انرژی زیاد ، از ایران خارج به به پاریس برده شد .
مصطفی که الان سی و اندی سال دارد ، از دوران کودکی همراه با محافظ به مدرسه در فرانسه می رفت . بعد هم که به عراق برده شد . مصطفی از انجا که برخلاف دختر مریم رجوی – قجر عضدانلو و مهدی ابریشچمی ( اشرف ) ، در پادگان نظامی اشرف در خانه ویلایی که توسط صدام اهدا شده بود ، زندگی اشرافی داشت ، ولی از زندگی در آنجا راضی نبودو چند بار هم قصد فرار داشت که در گزارشات ۱۳ قسمتی مستند نقض حقوق بشرنوجوانان درتشکیلات مجاهدین در سال ۲۰۰۶ به یک مورد آن اشاره کرده بودم . اشرف در جریان حمله آمریکا به عراق به پاریس فرستاده شد و مصطفی در اشرف به همراه پدرش ماند .
مصطفی رجوی – مسعود رجوی – مریم قجر عضدانلو – اشرف ابریشم چی
مصطفی از انجا که ناراضی بود و فرزند ” رهبر ” محسوب میشد همواره با دیگر نوجوانان از نظر امکانات زندگی تفاوت داشت . وی در اشرف با نام محمد رجوی معروف بود . مصطفی زمانی مسول ورزشی در تلویزیون مجاهدین بود . وی بهترین لباس ها و کفش های مارکدار می پوشید ، علاقه خاصی به دختران و زنان داشت که البته یک حس طبیعی انسانی و نوجوانی هست ولی موضوع این بود که هیچ وقت وی مورد مواخذه قرار نگرفت و یا مانند نوجوانان دیگر در نشست های غسل ، مجبور به اعتراف به تفکرات جنسی اش و حمله دیگر ان نشد . زیرا در تشکیلات مجاهدین ، رجوی مقدس است و امام زمانی که بدلایل سیاسی و امنیتی ۱۵ سال هست که از نظر ها غایب شده است .
بعداز انتقال نیروهای مجاهدین به آلبانی با حمایت و دخالت مستقیم کاخ سفید به آلبانی ، مریم رجوی هم به البانی رفت . سپس مصطفی رجوی به نروژ رفت و در انجا پناهندگی گرفت .
وی بعداز اینکه مدتی علیه سازمان صحبت کرد سازمان وی را در دانشگاه خصوصی ( BI UNIVERSITY ) با شهریه ۴۵ هزار دلاری در نروژ در رشته حقوق ثبت نام کرد که پول آنرا سازمان مجاهدین می پردازد . مصطفی رجوی ماهانه ۵ هزار دلار پول توجیبی برای مخارج می گیرد با ضافه پولی که از دولت نروژ برای پناهندگی می گیرد . علت ثبت نام مصطفی رجوی در رشته حقوق ، این است که مجاهدین قصد دارند وی جای عمویش کاظم رجوی که توسط سازمان امنیت جمهوری اسلامی در سویس ترور شد ، وبرای سازمان مجاهدین در سازمان ملل و نهادهای بین المللی کار می کرد ، را بگیرد .
دانشگاه بای – نروژ
آرمان ربیعی ، نامی هست که مصطفی رجوی در نروژ برای مخفی ماندن از خبرنگاران و افکار عمومی که برای سازمان مجاهدین و سیاست های دوگانه انها تناقض دارد ، می باشد .
۲-قبل از جریان اشغال کویت توسط صدام در ۱۹۹۱- ۱۳۶۸ زمان مسعود رجوی تصمیم به اعزام کودکان و نوجوانان به نزد هواداران در اروپا و آمریکا و کانادا گرفت . ده ها نوجوان با پاسپورتهای تقلبی به این کشورها اعزام شدند . خوشحالی رجوی که از مرز دریایی کویت به ایران حمله می کنیم چندان طول نکشید زیرا، نیروهای ائتلاف آمریکا ، صدام را از کویت بیرون راندند و شکست سنگینی به نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق وارد آوردند . با بدترشدن وضعیت صدام در عراق ، رجوی تصمیم به برگرداندن نوجوانان به اشرف گرفت زیرا نیروی جوان کمی به سازمان می پیوست و سازمان پشتوانه ای نداشت. بغیر از چندین مورد که حامیان مجاهدین این فرزندان را برنگرداند، ده ها نوجوان مجددا با پاسپورتهای تقلبی زیر چشم مامورین امنیتی کاناداو اف بی ای از کانادا به آمریکا و از آمریکا به عراق برگردانده شدند . در مواردی به دروغ به دختر( س ) گفته شد که مادرت سرطان دارد وقتی دختر به عراق رفت ، دید مادرش سالم است و سازمان پاسپورت اروپایی وی را نگهداشت . ان دختر تا چندین سال مجبور شد در عراق بماند زیرا سازمان اجازه خروج وی را نمی داد.
در این میان دختران در بخش جداگانه ای نگهداری شدند و گزارشاتی از ارتباط جنسی رهبران و فرماندهان مجاهدین با این نوجوانان و جوانان ، تحت عنوان ازدواج انقلابی توسط جدا شدگان منتشر شده و یا خصوصی گفته شده است . این دختران از نظر زندگی در شرایط بهتری از پسران قرار داشتند .
در هر دو صورت چه پسران و چه دختران ، هیچ کدام از این افراد نوجوان ، نتوانستند ادامه تحصیل بدهند . سازمان آنها را با کارهای روز مره پر میکرد .و با شعار امسال سال سرنگونی هست که از سال ۱۳۶۰ مرتب تکرار شده است ، انها را از جدا شدن از سازمان منصرف می کردند .در یک کلام از تیم تشکیلاتی نوجوانان و کودکان متولد و بزرگ شده مجاهدین د ر عراق که الان همه به سن های بالای ۲۵ سال رسیده اند تقریبا هیچ نوجوانی تحصیلات دانشگاهی ندارد . انها خواندن و نوشتن هم در سطح دبیرستان هم بلدنیستند.
داستان مصطفی رجوی ،دو گانگی سیاسی و ایدئولوژیک رهبری مجاهدین ، مسعود و مریم رجوی ، و جامعه بی طبقه توحیدی است را که هزاران نوجوان و جوان و تحصیلکرده و فعال سیاسی واجتماعی ایرانی ، جان خود را برای آن از دست دادند . همانگونه که سیستم دوگانه آموزش و پرورش در ایران بین مناطق محروم سیستان و بلو چستان با تهران و شهرهای بزرگ از یک سو و آموزش فرزندان مسولان حکومتی در خارج از کشور با استفاده از ارز دولتی ، تناقض جدی یک سیاست سالم ملی برای اموزش و پرورش برای همه جوانان ایرانی هست . سیاست اپوزیسیون وابسته مجاهدین نیز از همان جنس است .
آموزش عالی و نحوه زندگی مصطفی رجوی حق وی هست . نقد من بر فریب نیروهای وفادار و تشکیلات مجاهدین و ستمی و سو استفاد هایی که بنام مبارزه بر نسل جوان فنا شده در پایگاه های نظامی مجاهدین درعراق رفت و هیچ کسی از مجاهدین به آن پاسخ نمی دهد .