از طرفی هم فرقه رجوی تمام اعضای خود را به استثنای افرادی که در خانه های امن و سکرت این فرقه موسوم به سرپل در شهر تیرانا هستند بقیه آنها در مزرعه حیواناتی بنام اشرف ۳ یا همان آرمان شهرکه مریم پاک رهایی این نام را برا آن نهادند در حوالی روستای مانز از توابع شهرستان دورس میباشند.بنابر این وجود این سه جانی آدمکش در این محلی که ساختمان ما وجود داشت هیچ بهانه ای نداشت آنهم در حالی که این ساختمان ها در انتهای یک خیابان فرعی می باشد و بهانه اینکه ما از اینجا عبور کرده ایم بسیار مسخره تر از آن است که بتواند مورد دستاویزشان قرار بگیرد. کما اینکه منطقه ما در انتهای شهر نزدیک به کوه و مسیرآن هیچ گونه ارتباطی به ترددات فرقه مجاهدین نمیتواند داشته باشد. از این هم که بگذریم موضوع آنجا جالبتر میشود که به بیوگرافی این سه نفر توجه کنیم .این سه نفر از آدمکش های قدیمی و شکنجه گر این فرقه میباشند که در درون فرقه هم اهن وتلپی برای خودشان مثلا دارند از جمله اینکه درشروع فاز نظامی در کردستان بوده اند وکلی سر بریده اند و….. فلان وبهمان کرده اند. دو نفر از آنها بنام حسن عزتی که با نام مستعار نریمان شناخته می شد و نفر دوم بهرام جنت صادقی که به نام مستعار مختار شناخته میشد که هر دوی آنها شکنجه گران و بازجویان سال ۷۳ در اشرف درعراق می باشند و …
هشدار نسبت به پرسه زنی چند قلاده از آدمکش های فرقه رجوی در محل اسکان افراد جداشده در آلبانی
پرسه زنی چند قلاده از آدمکشهای فرقه رجوی در آلبانی دراطراف محل اسکان افراد جدا شده جهت شناسایی و …
فرقه مجاهدین خلق در آلبانی تحت مانیتورینگ همه جانبه قرار دارد
حسن جیرانی ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 08.09.2018
سلام دوستان
چند روز پیش حوالی بعدازظهر چند قلاده از آدمکش های فرقه رجوی در اطراف ساختمانی که تعدادی از افراد جدا شده توسط رمسا و کمیساریای عالی پناهندگان در آنجا اسکان داده شده بودند دیده شدند. آنها مشغول پرسه زنی و شناسایی در اطراف این ساختمان بودند. من باب اطلاع خوانندگان عزیز این سطور، این ساختمان واقع در یک مجموعه ساختمانی که در انتهای خیابان شاتون لینزا در شرق تیرانا که به کوه منتهی میشود میباشد. از طرفی هم فرقه رجوی تمام اعضای خود را به استثنای افرادی که در خانه های امن و سکرت این فرقه موسوم به سرپل در شهر تیرانا هستند بقیه آنها در مزرعه حیواناتی بنام اشرف ۳ یا همان آرمان شهرکه مریم پاک رهایی این نام را برا آن نهادند در حوالی روستای مانز از توابع شهرستان دورس میباشند.بنابر این وجود این سه جانی آدمکش در این محلی که ساختمان ما وجود داشت هیچ بهانه ای نداشت آنهم در حالی که این ساختمان ها در انتهای یک خیابان فرعی می باشد و بهانه اینکه ما از اینجا عبور کرده ایم بسیار مسخره تر از آن است که بتواند مورد دستاویزشان قرار بگیرد. کما اینکه منطقه ما در انتهای شهر نزدیک به کوه و مسیرآن هیچ گونه ارتباطی به ترددات فرقه مجاهدین نمیتواند داشته باشد. از این هم که بگذریم موضوع آنجا جالبتر میشود که به بیوگرافی این سه نفر توجه کنیم .این سه نفر از آدمکش های قدیمی و شکنجه گر این فرقه میباشند که در درون فرقه هم اهن وتلپی برای خودشان مثلا دارند از جمله اینکه درشروع فاز نظامی در کردستان بوده اند وکلی سر بریده اند و….. فلان وبهمان کرده اند. دو نفر از آنها بنام حسن عزتی که با نام مستعار نریمان شناخته می شد و نفر دوم بهرام جنت صادقی که به نام مستعار مختار شناخته میشد که هر دوی آنها شکنجه گران و بازجویان سال ۷۳ در اشرف درعراق می باشند و حتی یکی از نفراتی که جدا شده از آلمان برایم تعریف کرده بود که در سال ۷۳ که مورد شکنجه و بازجویی در پروسه باصطلاح ابهامزدایی در فرقه رجوی قرار گرفته بود چطور مختاریاهمان بهرام جنت صادقی چگونه با ضرب و شتم او را در نزدیکی محله اسکان در اشرف دستگیرو به زور سوار خودرویی کرده بوده و مورد ضرب وشتم قرار میداده است .او درحالی که خودش از آن خاطرات تلخ مضطرب و صدایش میلرزید برایم می گفت که مختار چشمهایم را بست و دستهایم را از پشت تابانده و گرفته بود و به محلی که من نفهمیدم کجاست که البته من بعدا فهمیدم که در نزدیکی مسقفات اشرف بوده بردن برای بازجویی و….. نفر سوم هم که فرهنگ میباشد از نفرات قسمت امنیت و ف اشرف سابق بود که این فرد احتمالا اسم اصلی او خسرو صادقی میباشد. این فرد هم فردی معلوم الحال و یک تقریبا جانوری تمام عیار میباشد .
به طوری که یکی از فرماندهانم قبلاً برایم می گفت که یک نفر کرد که اورا مثل سایرین از اردوگاه اسرای عراقی با زبان بازی های دلقک رمال مهدی ابریشمچی به داخل سازمان کشیده شده بود و پس از مدتی متوجه شده بود که چه کلاهی سرش رفته بنده خدا میخواسته از طریق بیابان فرار کنه و بعد که او را گرفته و آورده بودند در قسمت ف اشرف در قسمت ورودی اردوگاه اشرف و وی را به داخل بنگال برده بودند و یک سری رفته بودند وبا مشت و لگد به زدن وی پرداخته بودند. درانتها فرهنگ که دارای هیکلی درشت و دست و پای بزرگ میباشد به داخل بنگال میره و اون کرد بدبخت و بینوا رو را آنقدر با پوتین تو سر و صورت و شکم و بدن آن مرد ببچاره میزد که وی مثل بچه ها گریه می کرد و وقتی که از فرهنگ از بنگال بیرون آمد صورتش عرق کرده بود و خسته وکوفته نفس نفس میزد که در همین هنگام افسانه یکی افراد ارشد شورای رهبری از آنجا رد می شود و فرهنگ را می بیند و می گوید دستت درد نکنه خسته نباشی میزدی له ولورده اش میکردی این مرتیکه کرد خائن کثیف رو. فرمانده ام که خودش راوی این موضوع بود برایم گفت من بعدا گزارشی نوشتم و اعتراض خودم رو نسبت به این موضوع گفتم که به هرحال این بنده خدا یک هموطن روستایی از روستاهای مرزی که نه سوادی داره ونه چیزی که ارتش صدام به صورت اسیر اینا رو جمع کرده آورده تو اردوگاه اسرای عراقی و بعدش هم ما رفتیم آوردیمش آیا باید چنین رفتاری داشت و آیا سزاوراست که این موضوعات را در رابطه با نفر در نظر نگیریم و چنین رفتاری داشته باشیم. که من از او سوال کردم آیا در رابطه با این موضوع بهت توضیحی دادند که گفت بله توبیخم کردند و همچنین بهم گفتن وقتی تو مبارزه پاشل و با دشمن بی مرز باشی سر چنین موضوعاتی بجای اینکه موضع انقلابی داشته باشی اینجوری ژست های احمقانه روشنفکری هم میگیری.
درهر صورت ازاین موضوع گذشته از اینکه این فرقه ورشکسته بخواهد کاری بکند یا آسیبی به ما برساند یا نه حتی از این ادا اطفار های بچه ترسان هم که بخواهد در بیاورد به هر حال ما همانند تهدیدهای سابق ازجمله مسیج های تهدید آمیز و یا تلفن های تهدید آمیز پرایوت و …. موضوع را به مراجع ذیربط اطلاع دادیم. بنده خودم شخصا چندین ملاقات داشتم و موضوع را شخصا به مسئولین سازمان رمسا و کمیساریای عالی پناهندگان تیرانا و وزارت کشور و مراجع قضایی و حقوقی و…. اطلاع دادم و در همه اینها نام و عکس این سه آدم کش ثبت شده آنها شخصا من گفتند که اول اینکه شما ایرانی هایی که در اینجا هستید کاملاً زیر نظر هستید و دولت ما کاملاً به اعمال شما نظارت دارد مخصوصا خود سازمان مربوطه که متأسفانه نجابت و مهماننوازی دولت ما سوء استفاده هایی هم می کند و شما قبلا در آن عضویت داشته اید و بنا به دلایلی که فردی است و به ما ربطی ندارد تصمیم به جدایی از آن را گرفته اید ما کاملاً نظارت داریم و همچنین اینجا دیگر عراق نیست که این سازمان کارهایی را که به کرات شنیده ایم که در عراق با افراد خود انجام داده اینجا بتواند انجام بدهد و از این بابت ما به شما اطمینان خاطر میدهیم که ما کاملا در رابطه با امنیت و آسایش ما خودمان را مسئول میدانیم. سوای این هم در چندین نوبت به ماگفته شد جدای اینکه آنها دیگر نمیتوانند چنین انتقام کشی هایی از شما بکنند از نظر سیاسی هم آنها به نفعشان نیست که دست به چنین اقداماتی بزنند چون به لحاظ سیاسی و اجتماعی و بطورخاص افکار عمومی از وضعیت جالبی در فضای مجازی و مدیاها و رسانه ها در آلبانی برخوردار نیستند و اینجور اعمال صد بار بیشتر به ضررشان خواهد بود چه خودشان و یا حتی اینکه بخواهند کسی را اجیر کنند که دست به چنین اقدامات شریرانه ای بزنند چون با توجه به گستردگی و کار آزمودگی سکرت سرویس ما که درواقع میراث دوران حکومت سابق وانورخوجه میباشد تقریبا هیچ کار مخفیانه ای در این کشور امکان انجامش وجود ندارد آنهم چه برسد به گروهی انگشت نما که تحت مانیتورینگ همه جانبه میباشد.
علاوه بر این هم نیز توصیه هایی به ما شد که در تردداتمان بیشتر از یک نفر به طور خاص در شب باشیم. از خیابانهای اصلی تردد کنیم و به خیابان های خلوت و فرعی تردد نداشته باشیم. همچنین شماره تلفنهای به ما داده شد که چنانچه احساس خطری ازجانب هر کسی و چیزی داشتیم سریعاً با مقامات ذیربط در ارتباط باشیم و علاوه براین هم هر از گاهی هم از ما در این رابطه سوال میشود و از وضعیت امنیت و آسایش ما اطمینان حاصل میشود.
اما در آخر حرف خودم و خیلی نفرات دیگر را در رابطه با این دندان نشان دادنها و……. در این جمله خلاصه میکنم که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.