افشاگری جداشده ها در شبکه های اجتماعی و همچنین رسانه های معتبر آلبانیایی و حمایت انجمن های حقوق بشری در اروپا پرده ازاین راز برداشت که چرا مسعودرجوی بیم وهراس داشت که اشرف تعطیل نشود. وقتی از زندان ها و شکنجه ها که در فرقه رجوی برپا و صورت گرفته بود از زبان بازماندگان وشاهدان بازگو شد وحشت او بیشتر شد تا جاییکه اربابان رجوی به صحنه امدند و او را مرده اعلام کردند و زهر مرگ را به کام مسعودرجوی ریختند. از سوی دیگر با تولد سایت های صدای جداشده ها از فرقه رجوی در آلبانیا کار به جایی رسید که جداشده ها توان و اراده خودشان را پیداکردند . اتحاد انها باعث وحشت رجوی بود و با گسترش فعالیت های سایت های نجات یافتگان در آلبانی به زبان های مختلف ، مردم آلبانی بهتر می توانند از ماهیت فرقه مجاهدین در آلبانی اطلاع داشته باشند. آری ! در این سوی میدان جداشده ها و مردم و دولت و رسانه هایی بین المللی و مردم ایران و در آن سوی میدان فقط ارباب رجوی و فرقه دست ساخته خودش که دست اخر درلیست تروریستی کشورمیزبان البانی قرارگرفت .
وحشت رجوی از گسترش فعالیت سایت های نجات یافتگان در آلبانی
احسان بیدی ـ تیرانا، آلبانیا ـ 27.02.2018
قصد دارم نیم نگاهی به نبرد چشم در چشم شدن جداشده ها از فرقه رجوی در آلبانیا داشته باشم . شاید شما این جمله مسعود رجوی خائن را زمانی که دراشرف بودیم ،شنیده باشید ، سخنانی که بیم و هراس از تک تک کلماتش بیرون میزد و میگفت خارج از اشرف یعنی تباهی. بدون تردید گذشت زمان واقعی بودن هراس مسعودرجوی را عریان کرد و کار را به جایی رساند که مجبورشد بار و بنه اش را ببندد و در قبر فرو رود. چهارسال پیش زمانیکه اولین سری نفرات از لیبرتی به آلبانیا امدند ناقوس ریزش و انحطاط دستگاه مخوف رجوی به صدا درآ مد و به مرور زمان آلبانیا باتلاق دستگاه مخوف رجوی شد در آن سوی میدان اربابان رجوی و مثلث شوم کمیساریا و مزدوران دولتی و نفرات فرقه رجوی بودند و در این سوی میدان اراده و عزم راسخ جداشده ها و خدای آنها بود. در جایی که رجوی دست به ترور شخصیت و تهدید و تطمیع میزد، افراد ناراضی را با حربه پول به مزدوری میکشاند و در چنگالهای آغشته به خون خودش نگه میداشت که شاید بتواند یک روز دیر تر جداشده ها از این فرقه لب به سخن بگشایند و جنایات رجوی را عریان کنند. ولی هرچه زد بر در بسته بود و دست آخر وجدان های بیدار در کنارهم گرد امدند و طوفانی شدند بر علیه دستگاه ارتجاعی و فرقه گرای رجوی . از سوی دیگر فعالیت شبکه های اجتماعی طناب دار رجویش شدند، چرا که از زمانیکه جداشده ها از ساختار فیزیکی و ذهنی فرقه رجوی جداشدند و با دنیای بیرون کنار آمدند و خودشان را پیداکردند، توانستند با امکانات روز دنیا آشنا بشوند، تواسنتند امکانات شبکه های اجتماعی را وسیله ای برای افشای فرقه رجوی کنند و دست به روشنگری بزنند، تا جاییکه دولت و ملت کشور میزبان درکنار این عزیزان ایستادند و مقام ایستادگی را به دنیا نشان دادند.
وقتی دولت و مردم کشورآلبانی از گذشته سه دهه جنایات رجوی در کشور عراق و دیگر کشورها مطلع شدند، وقتی صدای رنج و شکنجه و کشتار نفرات به گوش دنیای آزاد و وجدانهای بیدار رسید، وقتی روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی آلبانی احساس خطرکردند ، آنگاه کم کم همدرد اعضای جداشده از فرقه رجوی شدند و می شوند و این آغاز یک طوفان می باشد. طوفانی که دولت و مردم آلبانیا خواهان اخراج باند رجوی می شوند و دست اخر در شهر دورافتاده ای تبعید می شوند ، طوفانی که دست آخر سازمان مجاهدین در لیست تروریستی کشور آلبانیا قرار گرفت .
افشاگری جداشده ها در شبکه های اجتماعی و همچنین رسانه های معتبر آلبانیایی و حمایت انجمن های حقوق بشری در اروپا پرده ازاین راز برداشت که چرا مسعودرجوی بیم وهراس داشت که اشرف تعطیل نشود. وقتی از زندان ها و شکنجه ها که در فرقه رجوی برپا و صورت گرفته بود از زبان بازماندگان وشاهدان بازگو شد وحشت او بیشتر شد تا جاییکه اربابان رجوی به صحنه امدند و او را مرده اعلام کردند و زهر مرگ را به کام مسعودرجوی ریختند. از سوی دیگر با تولد سایت های صدای جداشده ها از فرقه رجوی در آلبانیا کار به جایی رسید که جداشده ها توان و اراده خودشان را پیداکردند . اتحاد انها باعث وحشت رجوی بود و با گسترش فعالیت های سایت های نجات یافتگان در آلبانی به زبان های مختلف ، مردم آلبانی بهتر می توانند از ماهیت فرقه مجاهدین در آلبانی اطلاع داشته باشند. آری ! در این سوی میدان جداشده ها و مردم و دولت و رسانه هایی بین المللی و مردم ایران و در آن سوی میدان فقط ارباب رجوی و فرقه دست ساخته خودش که دست اخر درلیست تروریستی کشورمیزبان البانی قرارگرفت .