مهدی سجودی: بهای افشاگری

0
567

بهای افشاگری

مهدی سجودیمهدی سجودی، کانون آوا، نهم فوریه ۲۰۱۸:…. رجوی ها و فرقه شان با پیشینه ایی از خیانت و خباثت همواره تلاش دارند چهره زشت و کریه خود را پشت ماسک مبارزه و جهاد برای ازادی ملت ایران پنهان کرده تا از این رهگزر تنی چند از رهبران انها در اروپا زندگی شاهانه برای خود درست کنند. این فرقه از همان ابتدای تاسیس و بعد از اعدام بنیان گذاران ان دقیقا از همان … 

لینک به منبع

بهای افشاگری

مهدی سجودی – کانون آوا – ۹ فوریه ۲۰۱۸

امروز مطلبی را با عنوان افشاگرایان ترور شده در یکی از سایتها خواندم که خیلی ذهنم را به خود مشغول کرد‌‌.

براستی چرا برخی از افشا شدن اعمال ونیات خود واهمه دارند؟ چرا برخی نقاب به چهره دارند و از رو شدن چهره واقعی خود ترس واهمه دارند وچرا بعضیها تلاش میکنند در پشت نقابهای خندان و حق به جانب خود باقی بمانند؟

عده ایی با اقلیت کوچک بدور از چارچوبهای قانونی و فارغ از ارزشهای انسانی سعی میکنند براریکه قدرت و شهرت و شهوت تکیه بزنند. اینها فقط و فقط به منافع خود می اندیشند و از هر راهی که باشد تلاش میکنند انرا تامین کنند. دروغ، تزویر، ریا، قتل و غارت برای اینان وسایلی هستند برای رسیدن به هدف.

در مقابل کسانی هم هستند که این گونه افراد یا گروه و یا فرقه را خوب میشناسند و سعی بر شناساندن انها به دیگران را دارند و تلاش میکنند نقاب از چهره این جماعت بردارند و افشایشان کنند البته در این راه گاه بهای سنگینی میپردازند .

اگاهی و شناخت حق عامه مردم است. هیچ کس با هیچ عنوان و بهانه ایی حق ندارد مانع مردم از دسترسی به واقعیتها و حقایق شود. وجود افشاگر در هر جامعه و صنف و گروهی لازم و ضروری است.

از انجایی که خود سالها در دام فرقه ایی بودم که در ریا کاری و دروغ و دغل و قتل و غارت حرف اول را میزند و از نزدیک شاهد و ناظر چهره واقعی یکی از این فرقه ها و اشخاص بودم موضوع بحث را به خوبی درک میکنم و مبحث را حول فرقه رجوی ادامه میدهم.

رجوی ها و فرقه شان با پیشینه ایی از خیانت و خباثت همواره تلاش دارند چهره زشت و کریه خود را پشت ماسک مبارزه و جهاد برای ازادی ملت ایران پنهان کرده تا از این رهگزر تنی چند از رهبران انها در اروپا زندگی شاهانه برای خود درست کنند. این فرقه از همان ابتدای تاسیس و بعد از اعدام بنیان گذاران ان دقیقا از همان دوران که به دست رجوی خود باخته و خائن در زندان شاه افتاد قدم در بیراهه گذاشت و راه خیانت و خود فروشی را پیش گرفت با کشتن مردم کوچه و بازار در همان سالیان اولیه تا رفتن به عراق و جنگیدن رو در رو در مقابل سربازان مدافع خاک و جان و مال و ناموس ایران .

هر گاه هم عضوی زبان به اعتراض گشود زبانش را بریدند و سر به نیست شد و یا تحویل زندانهای صدام دادند که خیلی از انها نیز نیست شدند.

به هر منتقد و معترض رک گو لقب خائن و بریده مزدور دادند و با تهدید به ترور یا عملا سعی در حذف فیزیکی افراد منتقد داشتند و دارند. البته وقتی کسی پا در این راه میگذارد همانطور که اول بحث هم گفتم کل بهای موجود را میپذیرد که پرداخت کند.

با همه تلاشها که افراد جدا شده از فرقه داشتند در سالهای اخیر راه خروج افراد تا حدودی بازتر و اسان تر شده و تعداد زیادی به اروپا و امریکا رفته و دست به افشاگری زدند هر چند که هر کجا باشند از دست فرقه در امان نیستند و همواره در معرض تهدید و ترورهستند و میباشند.

به نظر من فرقه رجوی بدترین و وحشیانه ترین تهدید و ترور ها را در حق اعضای خود روا میدارد. با کشتن عاطفه و فکر و ذهن افراد و جایگزین کردن مغزی که خودشان با اذهان عقب افتاده و ارتجاعی و قرون وسطایی خود میسازند.

براستی ایا در قرن بیست و یک محروم کردن یک انسان از داشتن عاطفه ترور نیست و ایا جایی برای ابقای این جانورها وجود دارد…..

و این سئوالی هست که هر روز که میگذرد و این فرقه زنده هست از خودم میپرسم .

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید