گشت زنی و کنترل افراد داخل مناسبات حین ورود به شهر تیرانا

0
462

گشت زنی و کنترل افراد داخل مناسبات حین ورود به شهر تیرانا

+آزادی پوشش، نمای خبر  ـ سه مطلب از نجات یافتگان فرقه رجوی در آلبانی

بنیاد خانواده سحر، تیرانا، آلبانی، اول سپتامبر ۲۰۱۷:…  هدف از بیان این موضوع این است که بگویم مدت دو سه ماه است ترددات مسئولین این گروه که رده MO (بالاترین رده در مردان) دارند در خیابانها و کوچه های محل استقرار ما نجات یافتگان و مسیر رفت و آمد افراد داخل مناسبات زیاد شده است و روزانه آنها گشت و کشیک در خیابانها گذاشته اند. وقتی فکر میکردم که چرا در این شرایط اینقدر تحرکاتشان بالا رفته و گشت … 

آلبانی تیرانا پرچم Meeting an official in the Albanian Ministry of Internal Affairs

گشت زنی و کنترل افراد داخل مناسبات حین ورود به شهر تیرانا

محمد هاشمی
لینک به منبع

چند ماه پیش که در مناسبات بودم و هر از گاهی به خیابانهای مجاور محل استقرار با دوستانم برای قدم زدن میرفتیم، بعد از مدتی که پشت سرمان را نگاه میکردیم دو نفر از مسئولین فرقه را میدیدیم که هر مسیری که ما میرویم ما را دنبال میکنند. چون تازه به تیرانا آمده بودم زیاد مطلع نبودم. بعد که از مناسبات فرار کردم فهمیدم که سران فرقه برای اینکه جلوی رابطه رهاشدگان و ما که آنزمان داخل تشکیلات بودیم را بگیرند و با دیدن هر گونه رابطه با نفراتی که بیرون آمده بودند مارک بی مرزی با رژیم و مزدوری بزنند که در نشستها زیاد از این حرفها میزدند، این تعقیب ها را انجام میدادند.

هدف از بیان این موضوع این است که بگویم مدت دو سه ماه است ترددات مسئولین این گروه که رده MO (بالاترین رده در مردان) دارند در خیابانها و کوچه های محل استقرار ما نجات یافتگان و مسیر رفت و آمد افراد داخل مناسبات زیاد شده است و روزانه آنها گشت و کشیک در خیابانها گذاشته اند.

وقتی فکر میکردم که چرا در این شرایط اینقدر تحرکاتشان بالا رفته و گشت و دیدبان گذاشته اند، این نتیجه را گرفتم که خیلی از افراد داخل مناسبات دنبال برقراری رابطه با ما نجات یافتگان هستند که بتوانند اوضاع و احوال را از ما بپرسند که اگر مناسب بود خارج بشوند. از طرفی موج ریزش در مناسبات باعث شده که هم قرنطینه و هم گشت و پست بگذارند. حالا خودتان قضاوت بکنید واقعا اگر سران این فرقه انتخاب را بعهده هر فرد بگذارند و حقوق پناهندگی او را بدهند و آن را چماقی بر سر آنها نکنند و تهمت بریده و مزدور و معتاد و خصرالدنیا والآخره به خوردشان ندهند، هم ما و هم همه شاهد خواهیم بود که تعداد فراریان از تشکیلات دو برابر و یا شاید سه برابر آنهایی که داخل مناسبات هستند میشوند.

میخواستم که همه بدانند که ما رها شده ها از اسارت فرقه ای، تمام تلاش خود را برای آزادی دوستان گرفتارمان از چنگال این تشکیلات خواهیم کرد و دوران گشت زنی و پاییدن و جلو گیری از رابطه ما با دوستانمان به سر آمده است و ما با افشاگری و کمک کردن به دوستان در بندمان در تشکیلات ذره ای کوتاه نمیاییم.

نجات یافته از تشکیلات رجوی ، تیرانا، محمد هاشمی

برخورد دوگانه با آزادی پوشش

پیام رستمی
لینک به منبع

یکی از موضوعات مهم برنامه ده ماده ای مریم رجوی که در بوق و کرنا کرده و نسخه آنرا برای ایران فردا پیچیده عبارتست از حق انتخاب آزادانه پوشش. راستی اگر تو اینقدر به آزادی پوشش اعتقاد داری پس چرا این نسخه را برای مناسبات تشکیلاتی خود و اعضای آن نمی پیچی. رطب خورده چون منع رطب کند؟ من مانده ام که تو این را برای سازمان و یا بهتر بگویم فرقه خودت روا نمی داری، چطور می خواهی آنرا در جامعه ای به بزرگی ایران پیاده کنی؟

مریم رجوی به شکلی خزنده، سرکوب و اختناق را در مناسبات فرقه جاری کرد و همچنان نیز این اختناق برقرار است. در سالهای حضورم در سازمان به جرأت می توانم بگویم که در مورد لباس و پوشش بالاترین محدویتها و فشارها را بر ما اعمال می کردند. مردان و زنان حق انتخاب رنگ لباس و حتی حق انتخاب جنس پارچه لباس خود را هم نداشتند. رنگی که تشکیلات انتخاب می کرد، پارچه ای که آنها می پسندیدند، و حتی نوع پارچه و نوع دوخت را باید تشکیلات مشخص می کرد. راستی چرا من نباید رنگ مورد دلخواه خودم را می خریدم، یا کفش مورد دلخواه خودم را می پوشیدم، یا مدل مورد پسند خودم را انتخاب می کردم؟ آنهم در سازمانی که مدعی است که برای انتخاب آزادانه پوشش و ….. برای ایران آینده می جنگد، اما برای اعضای خودش چنین حقی را قائل نیست.

می گفتند رنگهای شاد اعضاء را به سمت زندگی طلبی سوق می دهد. با این بهانه ها تمامی علائق فردی افراد را سرکوب می کردند. تا زمانی که در اشرف و لیبرتی بودیم به بهانه اینکه در محاصره هستیم همه را ساکت کرده بودند. اما در همان اشرف یا لیبرتی گاه از دستشان در می رفت و لباسی یا کفشی و یا هر چیز دیگری که خلاف میل سران فرقه بود وارد می شد و می فهمیدند و البته فورا جمع آوری و آتش زده می شد تا به دست افراد نرسد و از آنها استفاده نکنند.

یادم هست که از فروشگاه فرقه در لیبرتی یک شلوار و تی شرت خریده بودم که وقتی آن را پوشیدم دیدم که همه مسئولین دارند چپ چپ نگاه می کنند. چندی نگذشته بود که به دفتر احضارم کردند و با لحن خیلی بدی تذکر دادند که این لباس مناسب ارتش نیست و نباید بپوشی. گفتم که فرم ارتش را خیلی وقت است که کنار گذاشته ایم و در ثانی من این را از فروشگاه سازمان تهیه کردم و خودتان در معرض فروش قرار دادید، اگر خوب نبود آنرا وارد نمی کردید. ولی دستور دادند تا فورا آن را دربیارم و به مسئولم بدهم تا برود برایم عوض کند. وقتی الان فکر می کنم خنده ام میگیرد که چقدر سران فرقه می خواستند ما را در محدوده افکار عقب مانده خودشان نگه دارند.

اما وقتی که به آلبانی آمدیم دیگر آن بهانه های محاصره و غیره جمع شد. اینبار بطور سیستماتیک از فروشگاهی که خودشان بطور زیر زمینی و غیر قانونی دایر کرده بودند خرید می کردیم. وقتی از آن خرید می کردیم نباید جنس خریداری شده را همسایه ها می دیدند چون به دولت گزارش می کردند که در آن محل فروشگاه باز شده است و این امر خلاف قانون بود.

صدای همه در آمده بود که اینجا دیگر در محاصره و محدودیت نیستیم، چرا باید جنسی که مورد دلخواه ما نیست را خریداری کنیم. چرا باید افراد خرید با میل و سلیقه سران فرقه و آنچه که آنان میخواهند برای بقیه بخرند؟ چرا نمی گذارند خودمان برای خرید بیرون برویم و رنگ و مدل مورد دلخواه خودمان را بخریم؟ اما گوش مسئولین بدهکار نبود. باید هر آنچه که آنها می آوردند علی رغم میل باطنی خودمان می خریدیم. این اجباری بود چون برای خرید بیرون از آنجا پولی در اختیارت نمی گذاشتند.

شدت این سرکوب و اختناق روی زنان اعضای فرقه بیشتر از مردان اعمال می شد. من خودم سالهاست که شاهد پوششی اجباری فقط دو رنگ سبز و خاکی و روسری سبز و خاکی (و قرمز برای مراسم) بوده ام. زنان مجبور به پوشش حجاب اجباری خیلی سخت حتی در مکانهایی که فقط زنان حضور داشتند بودند. یادم هست که در نشستی یکی از اعضای فرقه درمورد حجاب خواهران و اینکه برای این چه جوابی برای معاندین و ادعای شما برای انتخاب آزادانه پوشش دارید تنها جوابی که به او داد این بود که روسری فرم رسمی سازمان مجاهدین خلق و ارتش آزادیبخش ملی است و زنان ملزم به پوشیدن روسری حتی در مکانهایی که مردان حضور ندارند هستند.

این در حالی است که چنین کاری از پایه های حقوق و آزادی های فردی است. اما تشکیلات فرقه، اعضای تشکیلات خود را از آن محروم کرده است. البته به استثناء مریم رجوی، که مانند مانکن ها لباس می پوشد و برای سخنرانی های مختلف بر روی سن ظاهر می شود. وی برای خودنمایی و همسو نشان دادن خود با دنیای به اصطلاح مدرن غرب و پیش روی لابی های آمریکایی و اروپایی اش به انواع آرایش و عمل های زیبایی متوسل می شود.

نویسنده پیام رستمی عضو نجات یافته فرقه رجوی ساکن در آلبانی تیرانا

حاشیه های خیمه شب بازی فرقه رجوی در آلبانی

نمای خبر

ایرج دادگر

لینک به منبع


سلام مجدد خدمت خانواده های گرامی.

مطلب حاضر دم خروس فریب کاری فرقه رجوی میباشد که بایستی تماما و جزء به جزء در پرونده قطور فریبکاریها و دجالگریهای فرقه ثبت نمود و تماما قابل پیگرد قانونی میباشد.

این روزها همانطوری که درجریان هستید در حاشیه خیمه شب بازیهای مستمر فرقه و برای رد گم کنی و از سر استیصال مطلقی که در گرداب آلبانی گرفتار شده اند طبق معمول و سیاق ثابت با گل آلود کردن آب و فضا سازی با کوچ اجباری مریم رجوی به آلبانی برای جمع جور نمودن تشکیلات پاره پاره خود طبق معمول دست به گردهمای پوشالی دیگری برای نیروهای دربند نمود که طبق تجارب سالیان خودم جز بی خوابی و فشارهای جسمی برای اسرا چیز دیگری در بر نداشته و ندارد.

اما میخواهم در این آشفته بازاری که فرقه با حول شدگی برای توجیه آمدن مجدد مریم رجوی به آلبانی انجام داد دست به این گردهمایی کذایی زد ولی حسب المعمول دم خروس فریبکاریهای خودش بیرون زد که اینرا فقط نیروهای نجات یافته میتوانند بیرون بکشند و رصد نمایند و به اطلاع خانواده های گرامی برسانند.

قبل از بیان و طرح موضوع به این نکته اشاره می نمایم که فرقه در نهادینه نمودن فریبکاری و مهندسی کردن آن ید طولایی دارد، چرا که از بعد از خلع سلاح فرقه به دلیل عدم پاسخگویی دست به فریبکاری زد. نمونه بارز آن پخش مراسمی بود که خود نیروها در آن جز به جز شرکت داشتند اما فرقه هنگام بازپخش آن همواره به دو تاکتیک دست میزد. ابتدا به ساکن چهره ها را عمدا تار میکنند تا نفراتی که از لایه های مختلف حالا جدا شده اند به یادشان نیفتند و هوس جداشدن به سرشان نزند و تاکتیک دوم آنها این است که هنگام فیلم برادری عامدانه از پشت جمعیت اقدام به فیلم برداری می نمایند که چهره ها باز دیده نشوند. مشخصا این گردهمایی دوهفته پیش در درون فرقه بوده است:

با این حال دزد و دروغگو و خائن به اعتماد نیروها همواره فراموش کار میباشد و اتفاقا گافهای کلان میدهد. ذیلا توجه شما را به این روشنگری جلب می نمایم:

یکماه پیش خانواده یکی از اسیران از یکی از کشورهای اروپایی اقدام به آمدن به آلبانی و مراجعه به مقر مفید فرقه نمود. سران فرقه با دروغگویی در روز روشن به خانواده گرامی گفتند که نفر شما در اینجا حضور ندارد.

حالا بعد از یکماه در این گردهمایی که هفته پیش خود فرقه برگزار نمود و عکسهای آنرا در سایت خودش منتشر کرد همان نیروی اسیر و در بند در عکس مشاهده میشود. حالا مردم به چنین نیرویی چگونه باید اعتماد کنند. آیا به غیر از یک باند مافیایی چیز دیگری است؟

بی شک بعد از انتشار این مقاله فرقه همچون مار زخم خورده به خود خواهد پیچید و دیوانه وار دست به اقداماتی خواهد زد. اما همانگونه که قبلا گفتم فرقه حماقت بزرگی کرد که با ما در افتاد. اکنون بایستی تاوان آنرا آنهم بصورت سیاسی بپردازد.

ما جامعه نجات یافتگان این موضوع را تا آخر از مراجع ذی ربط داخلی و بین المللی دنبال می کنیم که چگونه است که فرقه رجوی به خانواده فرد مربوطه اعلام می کند که چنین فردی در میان آنها وجود ندارد و بعد فیلم وی را در مراسم اخیر خودشان پخش می نماید. آیا این بدان معنی نیست که وی اسیر و زندانی است و به گروگان گرفته شده است؟

ایرج دادگر (تیرانا – آلبانی)

توضیح: مقاله مربوط به خانواده سعید است که یک ماه قبل به مقر مفید مراجعه کردند و به خانواده او اعلام شد که چنین فردی نزد فرقه نیست، اما فرقه در سایت خودش گردهمایی که هفته پیش با حضور مریم برگزار شد را منعکس نمود که سعید نفر جلو ایستاده و در حال خندیدن می باشد. 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید