هواداران خارج کشور، یا بریده های خائن و شرمنده ؟! (قسمت اول و پایانی)

0
853

هواداران خارج کشور، یا بریده های خائن و شرمنده ؟! (قسمت اول و پایانی)

انجمن نجات، مرکز آذربایجان شرقی، بیست و سوم اوت ۲۰۱۷:… وی با این استدلال می خواست که مانع شکل گیری جدایی اعضا و انشعاب در سازمان گردد. با این توجیه و تعریف از بریده!! طبعاً مسعود رجوی یا این “ارگان زنده!” باید از دفع مواد زائد خود خرسند باشند. ولی هیچگاه رهبری سازمان به این تناقض پاسخ نمی دهد که اگر عضو و مسئول منتقد ومعترض سازمان “بخش دفع شده” یک ارگان زنده است، پس چرا … 

“هواداران خارج کشور” یا بریده های خائن و شرمنده ؟! – قسمت اول

انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی ۳۱ مرداد ۱۳۹۶
لینک به منبع

تئوری سازان فرقه و به خصوص زنان سرسپرده رجوی ، می گوید :

” آن کس که رهبری مسعود را نگرفته و زیر چتر رهبری” برادر مسعود ” به فعالیت حرفه ای وتمام وقت نیامده ، ” شرف ” ندارد!!!- مرز بین خود(کادر) و هوادار را با مرزبندی ” باشرف ” و ” بی شرف ” ، مشخص کرده اند! – از نظر رجوی هر کس که بندهای ” ابجد ” انقلاب ایدئولوژیک را نگذرانده و عبور نکرده ” شرف ندارد “. (با پوزش از خوانندگان گرامی)

همچنین مدعی هستند :

” هواداران در خارج ، بخش ” دفع شده ” و مرده یک “ارگان زنده ” هستند!

هوادارانی که سراغ زندگی رفتند و مسعود را تنها گذاشتند، و خانه و خانواده را به بودن در صفوف مبارزه مجاهدین ترجیح دادند ! و به ” کسر رهائی” (منظور از کسر رهائی امضای خون به مسعود وامضای نفس به مریم است!) تن ندادند ، اهمیتی ندارند و در حاشیه مبارزه زندگی انگلی دارند !”

در خارج کشور به ندرت هوادار مجاهدین را می توان پیدا کرد که ایدئولوژی رجوی و ایدئولوژی ” مریم ” را قبول داشته باشد! رجوی چند عدد هوادار “با حجاب ” و با شعائر مثل زنان تشکیلات خودش را دارد؟
آیااو این شکاف را به رسمیت شناخته است !

در مراسم های مجاهدین نیز ، این شکاف به خوبی نمایان است ،” بریده شرمنده ” نیز به هوادارانی اطلاق می شود که مناسبات عراق و قوانین ارتش اســارت بخــش را قبـول نداشته و به قول رجویــها ” مجاهد ” بودن را نکشیدند!وتوسط سازمان به خارج منتقل گردیدند.

خلاصه هواداران خارج کشور مجاهدین که رفته رفته هم آب می روند، به انواع بریده ها تقسیم می شوند که در ادامه به تشریح آنها خواهم پرداخت!

البته کسانی هم که دیروز در گرمای عراق جان می کندند و وقت استراحت نداشتند و امروز در آلبانی هستند را “مفتخورانی ” می دانند که حق رهبری را خوردند ومسعود و مریم را به تهران نبردند و گرنه الان باید مسعود در مسند رهبری و در تهران بود و نه در سوراخ موش یا زیر بغل آمریکائی ها !

رجوی اعضای حاضر در عراق را مفتخور و هواداران خارج را هم بریده می نامید و معلوم نبود چه کسی مشغول مبارزه با رژیم است ؟ حتما خودش و مریم فقط در صحنه بودند!

در مناسبات در اشرف هم که بودیم وقتی هواداران خارج کشوری را نشان می داد مسئولین در جمع های کوچک می گفتند : اینها هم مفتختورهای خارج کشور هستند که از خون مجاهدین پناهندگی گرفتند و از یال و کوپال مجاهدین سوء استفاده می کنند!

رجوی سالها می گفت : “اعتماد درمجاهدین کسب کردنی است”

ما سالها در عراق خود را به آب و آتش زدیم ، نتوانستیم “اعتماد “رهبری را کسب کنیم ، امیدوارم هواداران خارج کشور مجاهدین موفق شوند به این مهم دست یابند !

البته از نظر رجوی اعتماد زمانی کسب می شود که فرد در زیر خاک مدفون شود!و مجاهد خوب ، مجاهد مرده و شهید است!

مسعود رجوی و سازمان مجاهدین، اعضا و مسئولین منتقد و خواستار جدایی از سازمان را به طیف های مختلف بریده!! طبقه بندی می کرد. رهبری سازمان مجاهدین برای تمام افرادی که از سازمان مجاهدین جدا می شدند، از واژه تحقیرآمیز “بریده” ( به مفهوم بریده از مبارزه) استفاده می کرد تا فرد از درون تحقیر و شکسته و در موضع تدافعی قرار گیرد.

آقای مسعود رجوی برای اولین بار به صورت جدی واژه “بریده” را در سال ۱۳۶۲ برای آقای پرویز یعقوبی یکی از مسئولین اولیه و قدیمی سازمان مجاهدین ۱۳۶۲ استفاده کرد، ــ البته در گذشته نیز به صورت بسیار محدود از این واژه در فرهنگ سازمان مجاهدین استفاده شده است ــ ولی بعد از سال ۱۳۶۲ این واژه با کمیت و کیفیت بیشتری در فرهنگ سازمان مجاهدین مورد استفاده قرار گرفت.

رهبری سازمان مجاهدین برای اینکه خود را از زیر انتقادات سیاسی و استراتژیک خارج کند، به فرد خواهان جدایی القا می کند که این تو هستی که در اثر سخت شدن شرایط مبارزه نتوانسته ای خودت را با پیکان تکامل( سازمان مجاهدین و رهبری آن) تطبیق دهی. بنابراین از گردونه تکامل!! خارج می شوی و به ورطه فساد و بدبختی خواهی افتاد. اگر زن باشی فاحشه خواهی شد و اگر مرد باشی خیانت خواهی کرد!

مسعود رجوی در توجیه و تئوریزه کردن دلایل پیدایش “بریده!” می گفت:

“سازمان یک ارگانیسم زنده است که سوخت و ساز و طبعاً دفع و جذب خود را دارد و بریده نیز بخش دفع شده این ارگان زنده است “.

وی با این استدلال می خواست که مانع شکل گیری جدایی اعضا و انشعاب در سازمان گردد. با این توجیه و تعریف از بریده!! طبعاً مسعود رجوی یا این “ارگان زنده!” باید از دفع مواد زائد خود خرسند باشند. ولی هیچگاه رهبری سازمان به این تناقض پاسخ نمی دهد که اگر عضو و مسئول منتقد ومعترض سازمان “بخش دفع شده” یک ارگان زنده است، پس چرا زندان های مختلف در سازمان ساخته می شود تا این “دفع”دوباره “جذب” شود؟ البته بعد ها مسعود رجوی به واژه “بریده”، پسوند و واژه های خود ساخته دیگری مانند بریده مزدور، کوفی، بریده نفوذی، طعمه خمینی و…..را نیز اضافه کرد.

“هواداران خارج کشور” یا بریده های خائن و شرمنده ؟! – قسمت دوم

انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی ۱ شهریور ۱۳۹۶
لینک به منبع

برای واضح تر شدن بحث” بریده ” ، بهتر است به تعریف انواع بریده از نظر سازمان نظری بیافکنیم :

۱-بریده انتقالی
۲-بریده شرمنده
۳-بریده بی خط
۴-بریده ضدّ
۵-بریده مقاومت
۶-بریده طعمه
۷-بریده کوفی
۸-بریده مزدور
۹-بریده آنتنی شده
۱۰- بریده هوادار

۱-بریده انتقالی

“بریده انتقالی” کسی بود که نمی توانست مناسبات و محیط جغرافیایی و بسته داخل عراق را تحمل کند و با سازمان نیز مشکلی نداشت.” بریده انتقالی” همه خطوط سیاسی و ایدئولوژیک سازمان را به جز بحث “طلاق های اجباری اعضای سازمان” را قبول داشت. تعداد باصطلاح “بریده انتقالی” بعد از انقلاب ایدئولوژیک و طلاق های اجـباری در سازمـان افزایش پیدا کـرده بود که سازمـان آنها را به خارج از عـراق و کشورهای اروپایی منتقل می کرد و فـعالیـت خودشان را به صورت هوادار تشکیلاتـی ادامه می دادند.

۲- بریده شرمنده

” بریده شرمنده” کسی بود که خواستار جدایی از سازمان بود و دیگر چه در داخل چه در خارج از عراق نمی خواست فعالیت حرفه ای و تشکیلاتی کند. این نوع باصطلاح “بریده” هیچ گونه اختلاف سیاسی و ایدئولوژیک با سازمان نداشت و خود را نیز به علت جدایی از سازمان، بدهکار می دانست. سازمان نیز معتقد بود در شرایط مناسب این افراد به مناسبات تشکیلاتی در سازمان باز می گردند و آنان را نیروهای بالقوه سازمان کماکان تلقی می کرد.

۳- بریده بی خط

” بریده بی خط ” کسی بود که بر سر مسائل تشکیلاتی و خرده ریز با سازمان مشکل پیدا کرده بود. در این حالت ریشه اختلافات فرد با سازمان سیاسی، استراتژیک و ایدئولوژیک نبود، تفاوت برجسته “بریده بی خط” با “بریده شرمنده” این بود که خود را به سازمان بدهکار نمی دانست و شرم!! از جدایی خودش نداشت.

۴- بریده ضدٌ

“بریده ضد” کسی بود که با سازمان بخاطر مسائل سیاسی و استراتژیکی و ایدئولوژیکی اختلاف پیدا کرده بود و بر روی مواضع سیاسی و ایدئولوژیک خود پافشاری می کرد و “دستگاه” داشت و از قدرت تحلیل مسائل سیاسی و استراتژیک برخوردار بود.

۵- بریده مقاومت:

این نوع بریده! از نظر سازمان بسیار خطرناک محسوب می شد و تمام دستگاه سرکوب در سازمان مجاهدین شکل گرفته بود تا این گونه اعضا و مسئولین را شناسایی کند، که نام جدید و دیپلماتیک این اضداد و…. “بریده مقاومت” شد.

۶- بریده طعمه

“بریده طعمه “خطرناک ترین عنصری است که در مناسبات بصورت بالقوه می تواند به پاسدار رژیم و مزدور وزارت اطلاعات تبدیل شود .

۷- بریده کوفی

اولین بار مسعود رجوی واژه “کوفی” را در نشستی تحت عنوان “صلیب” در قرارگاه اشرف بکار برد که هم زمان بود با تجاوز صدام حسین به کویت که متعاقب آن ضرب الاجل کشورهای ائتلاف به صدام حسین اعلام شد.
مسعود رجوی می گفت در این شرایط هر کس باید صلیب خود را بردارد و پشت مریم حرکت کند و هرکس که بماند بریده کوفی است. اینکه آقای مسعود رجوی به چه سمتی و به کجا حرکت می کند، مهم نیست. در تاریخ آمده است که امام حسین قبل از حرکتش به سوی کربلا ازمردم کوفه بیعت گرفته بود که به او در جنگ با حاکم وقت “یزید” کمک وهمیاری کنند ولی مردم کوفه به دلایل سیاسی، اجتماعی و خفقان موجود به کمک امام حسین نیامدند. مسعود رجوی که خود را هم سطح امام حسین و امام زمان می داند، با تشبیه عمل اعضا و مسئولین منتقد، آن ها را بریده های کوفی می خواند که ابتدا با مسعود رجوی بیعت کرده و بعد زیر قول خود زده اند.

۸- بریده مزدور

“بریده مزدور ” کسی است که اعترافات خودش را مبنی بر مزدوری وزارت اطلاعات گردن گرفته و از نظر تشکیلات باید اعدام شود ، ولی به دولت عراق تحویل داده می شود.

۹- بریده آنتنی شده

“بریده آنتنی شده – خیلی شناخته شده” واژه ای بود که برای افرادی که در نشریات، رادیو و تلویزیون سازمان مصاحبه کرده، و یا به خاطر سابقه سیاسی و نسبت های خانوادگی در افکار عمومی افراد شناخته شده ای بودند، استفاده می شد.

۱۰- بریده هوادار

“بریده هوادار” شامل کسانی هستند که در مبارزه نیستند و بخش دفع شده یک ارگان زنده هستند.(با عرض پوزش از خواننده منظور رجوی تشبیه هوادار خارج کشوری به ” مدفوع ” است!)

این دیدگاه رجوی به هواداران خودش است که گاه و بی گاه برای رجوی فعالیت می کنند ، وای به حال خلق قهرمان که نه مبارزه می کنند و نه فعالیت هواداری دارند!!!

اما سازمان مجاهدین وضعیت اعضا و مسئولینی که می خواستند از سازمان جدا شوند را چگونه پیگیری، تفکیک و طبقه بندی می کرد؟

پرونده تشکیلاتی کلیه افرادی که از سازمان درحال جدایی بودند، برای تأیید نهایی از طرف” ستاد پرسنلی”( و زندان ها) در اختیار ستاد امنیت قرار می گرفت. از طرف ستاد پرسنلی و زندان ها سهیلا صادق و لیلا سعادت نژاد، و از طرف ستاد امنیت ابراهیم ذاکری و رباب صادقپور مأمورین این کار بودند. سپس از کانال تشکیلاتی “پرونده پرسنلی” افراد در اختیار میرحسین موسوی سیگاری نیا عضو هیئت اجرایی سازمان قرار می گرفت و او باید با مطالعه پرونده عضو مورد نظر، ارزیابی خودش را از فرد جدا شده برای “ستاد پرسنلی” و زندان ها و همچنین ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش!! ارسال می کرد. سازمان اعضای جدا شده را به دسته های مختلف طبقه بندی می کرد. البته این تقسیم بندی مربوط به “اعضای جداشده” تا قبل از رده شورای مرکزی سازمان بود و رسیدگی به “جدا شدن” اعضای شورای مرکزی از حوزه مسئولیت میرحسین موسوی سیگاری نیا خارج می شد.

مبنای ارزیابی و طبقه بندی میرحسین موسوی سیگاری نیا گزارش هایی بود که خود فرد یا مسئول تشکیلاتی او در دوره جدایی از سازمان نوشته بود. همچنین گزارش هایی که فرد هنگام حبس در زندان توسط زندانبانان یا خود زندانی نوشته می شد نیز به این مجموعه اضافه می شد و مبنای ارزیابی موسوی سیگاری نیا برای طـبقه بندی فرد به طـیف های مخـتلف جدا شده سازمان قرار میگرفت.

در صورتی که فرد جدا شده در طبقه بندی بریده ها، در طیف “بریده انتقالی” و یا “بریده شرمنده” جای می گرفت، میرحسین موسوی سیگاری نیا در زیر پرونده این گونه اعضا، می نوشت: ” خروج وی از ارتش آزادیبخش بلا مانع است ” ابراهیم ذاکری نیز بعد از مطالعه پرونده “عضو خواستار جدایی” اکثراً نظر میرحسین موسوی سیگاری نیا را تأیید می کرد و سپس به فهیمه اروانی می داد. البته مواردی نیز بودند که به دلیل وضعیت خاصی که افراد به لحاظ تشکیلاتی داشتند و قبلاً “آنتنی” شده بودند برای بررسی بیشتر با خروج فرد از عراق موافقت نمی شد. اما در صورتیکه در ارزیابی میرحسین موسوی سیگاری نیا “عضو خواستار جدایی”، در تقسیم بندی “بریده بی خط” و“بریده ضدّ” جای می گرفت. میرحسین موسوی سیگاری نیا در زیر آن می نوشت: “تصمـیم گیری در مورد وضعیت وی به عـهده ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش می باشد” در این مرحله بعد از تأیید نظر میرحسین موسوی سیگاری نیا توسط ابراهیم ذاکری پرونده فرد مورد نظر از “ستاد امنیت” به” دفتر” رهبری سازمان منتقل می شد و مسعود رجوی به عنوان فرمانده ارتش آزادیبخش و رهبر سازمان وضعیت فرد را مورد بررسی قرار می داد ودر بهترین شق ، زندان های انفرادی در انتظار آنان بود. اینها همان هایی هستند که سازمان مجاهدین در نشریه مجاهد شماره ۶۹۱ ـ تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۳ ـ با رعایت مسائل دیپلماتیک “بریده مقاومت” نام گرفته اند.

کلیه گزارش ها، وضعیت تشکیلاتی، نقاظ ضعف و مثبت، سابقه تحت برخورد قرارگرفتن فرد یا جدایی مقطعی فرد از سازمان و….. در مجموعه ای به نام “پرونده پرسنلی” جمع آوری و در نزد بالاترین مسئول ستاد یا واحد نظامی نگهداری می شد. پرونده پرسنلی هر فرد بعد از انتقال تشکیلاتی فرد به قسمت دیگر، به بالاترین مسئول ستاد یا واحد نظامی جدید منتقل می شد تا مسئول فرد در جریان پروسه تشکیلاتی و توانمندی ها و نقاط مثبت و منفی فرد قرار گیرد. البته تعدادی از گزارش های اعضا و مسئولین سازمان که تحت عنوان” گزارش ویژه” طبقه بندی می شد در ستاد ها یا واحد های نظامی مربوطه نگهداری نمی شد و به ستاد پرسنلی منتقل می شد. و سپس یک نسخه از آن مستقیماً به“دفتر رهبری” سازمان منتقل می شد.

حالا تکلیف هواداران خارج با خودشان است ، یا صف خود را از بریده های از دنیا ، مسعود و مریم جدا کنند یا همان دفع شده ها از ارگان زنده رجوی باقی بمانند.

سازمان هراسمی که لازم میداند باین جدا شده هابدهد که معمولا مسخره هم هست ومهم نیست.

مهم آنست که مردم ومخصوصا دوایر روشنفکری آن ، مجاهدین خلق را ” تفاله ی جنبش انقلابی مردم ایران ” دانسته وبه این لقب مفتخرش میدارند!

فرید

////////////////////////////////

roozhaye tarike baghdad

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید