نامه ای به نرگس بهشتی

0
887

خواهرم، رهایی امروزم را مدیون زحمات آنروز شما خانواده ها هستم

(نامه ای به نرگس بهشتی) 

 رستمی، بنیاد خانواده سحر، تیرانا، آلبانی، بیست و سوم اوت ۲۰۱۷:…  خواهرم نرگس، من از نزدیک شاهد سنگ خوردنهای شما و هتک حرمتها و فحشهایی که اعضای فرقه نثار شما می کردند بودم. می دیدم که برای لحظه ای دیدار یا شنیدن کلامی از برادر گلتان وقت و بی وقت دور سیاج اشرف مثل پروانه می چرخیدید و از ظلم سران فرقه می سوختید و همه تهمتها و هتک حرمتها و حرفهایی که شایسته خود … 

نسرین بهشتیبرادرم مصطفی بهشتی را آزاد کنید 

لینک به منبع

نامه ای به خانم نرگس بهشتی

پیام رستمی، عضو جدا شده از فرقه رجوی ساکن تیرانا

با سلام به خانواده های عزیز و خوانندگان محترم

و با تشکر و قدردانی از زحمات خواهرم نرگس بهشتی

واقعا ما همه به شما بابت تلاشی که برای رهایی تک تک ما کردید مدیونیم. امروز نامه شما را خواندم. جگرم آتش گرفت و به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم. بابت این همه تلاش برای حتی یک کلمه صحبت کردن با برادر نازنینتان مصطفی خیلی تحسینتان کردم.

من خودم شاهد تلاشهای شما در مقابل اسارتگاه اشرف و همچنین اسارتگاه لیبرتی بودم. می دیدم که چطور فریاد حق طلبی خودتان را سر این از خدا بی خبرها بلند می کردید و لرزه به اندام و پیکره پوسیده این تشکیلات جهنمی فرقه ای می انداختید.

رهایی امروز خودم را مدیون زحمات شما خانواده های خستگی ناپذیر هستم. از شخص شما و زحماتی که در این راه کشیدید سپاسگذارم.

خواهرم نرگس، من از نزدیک شاهد سنگ خوردنهای شما و هتک حرمتها و فحشهایی که اعضای فرقه نثار شما می کردند بودم. می دیدم که برای لحظه ای دیدار یا شنیدن کلامی از برادر گلتان وقت و بی وقت دور سیاج اشرف مثل پروانه می چرخیدید و از ظلم سران فرقه می سوختید و همه تهمتها و هتک حرمتها و حرفهایی که شایسته خود مسعود و مریم رجوی است را به جان خریدید، ولی دست از طلب برنداشتید.

هر چند برادر نازنیتان هنوز در اسارت این فرقه جهنمی است، اما تلاشهای شما هدر نرفته، امروز از تلاشهایی که شما در گرما و سرما و گرد و خاک عراق متحمل شدید، خیلی از مصطفی ها رها شدند و به دنیای حقیقی پا گذاشتند.

می دانم شما و امثال شما در این مدت چی کشیدید، ولی پیام شما به همه مقرات فرقه رسید و همه را در فکر فرو برد. هر چند تشکیلات جهنمی سعی در کتمان آن داشت اما همه جا پیام شما نفوذ کرد بطوری که شخص مسعود رجوی را به صحنه آورد تا آنچه را که شایسته خودش و سران فرقه می باشد نثار شما و دیگر خانواده ها کند.

ولی کار از کار گذشته بود. با حرکت شما و پیام افشاگرانه شما که خیلی قابل ستایش برای همه ما که الان از دست این فرقه رها شدیم می باشد، دغدغه نخست سران فرقه از زن و مرد شده بودید. انگار که آب در لانه مورچه ریخته باشید. سران ریز و درشت فرقه در همه مقرات نشست های مفصلی گذاشتند. آنقدر از حضور خانواده ها ترسیده بودند که نشست پشت نشست می گذاشتند و نفرات را وادار به موضع گیری علیه خانواده ها می کردند. از جمله برادر نازنینتان که مجبورش کردند با تهدید و تطمیع و وعده و وعید و سوء استفاده از خون برادرش مرتضی، که قربانی ذهن مریض رجوی شد، به موضع گیری و نوشتن مقالات دیکته شده از طرف سران فرقه بپردازد.

او را ساعتها تحت فشار روانی قرار می دادند که اینها را از طرف خودش بگوید، ولی همه ما می دانیم که هر آنچه که او گفته است در اسارت و تحت اجبار و دیکته شده از جانب سران فرقه بوده که به او تحمیل کردند.

خواهرم نرگس، چه مصطفی هایی که رجوی خائن پرپرنکرد، چه خانواده هایی که از غم فراغ عزیزانشان پیر نشدند، و چه خانواده هایی که در حسرت حتی یک لحظه دیدار عزیزانشان ماندند و از این دنیا رفتند. خیلی ها مثل پدرم و برادرم هرگز به دیدار با من دست نیافتند و در حسرت آن جان سپردند.

لعنت به تو ای رجوی جنایتکار. مگر خانواده های ما در حق تو چکار کرده بودند؟ تنها خواسته شان دیدار با عزیزانشان در اسارت بود. بخدا در مخوفترین زندانهای دنیا زندانی حق ملاقات با خانواده خودش یا هر کسی دیگری را دارد. تو ای خائن حتی این را هم از ما سلب کردی. جوانی و عمرمان و خانواده ما را فدای خودخواهی ها و ذهن بیمار خودت کردی. ای لعنت به تو و همه سران فرقه ات.

خانواده من هم مثل شما برای دیدار با من پنج بار به اشرف و لیبرتی سفر کردند، به امید اینکه حتی برای لحظه ای هم که شده مرا ببیند، اما سران فرقه که استادان دروغ و نیرنگ هستند حتی یک بار هم مرا خبر نکردند که خانواده ام آمده اند. راستی برای چه؟ چرا از خانواده ها اینقدر می ترسند؟

بعد از رهاییم از جهنم رجوی، وقتی به خانواده ام زنگ زدم، تازه فهمیدم که چه ها به سر خانواده های ما که نیاورده اند. بجای دیدار عزیزانشان تا جای ممکن سنگ باران شدند و تهمت و توهین و هتک حرمت شنیدند.

مادرم می گفت سنگهایی که به من زده اند را جمع کرده ام و هنوز نزد خودم دارم. راستی چرا؟ رجوی ملعون تو این همه دم از حقوق بشر می زنی، چرا با خانواده های ما این چنین رفتار غیر انسانی داشتی؟

همانطور که خواهرم نرگس گفتید، تا آزادی کامل همه اسیران و زندانیان تشکیلات فرقه و دادخواهی حق همه از پای نخواهیم نشست.

ازهمه خانواده ها و همه ایرانیان وطن پرست تقاضا دارم که برای از بین بردن این دمل چرکین به یاری ما بشتابند و ماهیت کثیف این فرقه را هر چه بیشتر نزد افکار عمومی افشاء کنند.

با امید به آن روزی که همه اسیران تشکیلات فرقه آزاد و رها باشند و به آغوش گرم خانواده برگردند.

پیام رستمی، عضو جدا شده از فرقه رجوی ساکن تیرانا

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید