من شاهد زنده وزخمی کرد کشی های رجوی بودم!ا

0
881

من شاهد زنده وزخمی کرد کشی های رجوی بودم!ا

سیروس غضنفری، ایران اینترلینک، تبریز، آذربایجان شرقی، بیست و نهم آوریل ۲۰۱۷:… در همین رابطه شاهد بودم که یک یگان توپخانه و تانک در سه راهی کیفری مستقر بودند وقتی شورشیان و مردم کرد به سمت شهر سلیمان بک حرکت کرده بودند آنها را به توپ و گلوله بستند و آنان را قتل عام کردند فردی به نام سعید منوچهری یکی از اعضای با سابقه فرقه با آب و تاب برایمان تعریف می کرد، ما به فرمان فرماندهان به سمت … 

مجاهدی،ن خلق و قتل عام اکراد عراق به فرمان مستقیم رجوی،به یاد حلبچه ـ محمد حسین سبحانی

http://iran-interlink.org

من شاهد زنده وزخمی کرد کشی های رجوی بودم!

۰۹/۰۲/۱۳۹۶

سیروس غضنفری

فرقه ی رجوی درواکنشی هیستریک به تذکرات سفیر ایران درآلبانی که وظیفه اش دفاع ازمنافع ملی کشور واتباع ایرانی که درآلبانی میباشد ، نوشته است :

” واکنش دیوانه‌وار سفارت آخوندها در آلبانی به‌دنبال دیدار سناتور مک‌کین با رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت- سفیر رژیم آخوندی، که یک عضو وزارت اطلاعات، مافیای ترور و شکنجه آخوندهاست، با تکرار چرندیات همیشگی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران بیهوده تلاش می‌کند رابطه مجاهدین با مردم و نهادهای آلبانی را مخدوش کند… این تبلیغات مسخره برای مردم آلبانی که ۴سال است سازمان مجاهدین خلق ایران را از نزدیک تجربه کرده‌اند کمترین ارزشی ندارد و فقط بر نفرت آنها از رژیم پلید آخوندی می‌افزاید. مردم ایران رژیم آخوندی را پدرخوانده داعش و جامعه جهانی آن را بانی و حامی اصلی تروریسم بین‌المللی می‌شناسند”.

این فرد، طبق قوانین بین المللی ، سفیر رسمی ایران درآلبانی است ووظیفه دارد هرجا که لازم دانست ، دخالت کرده ومثلا به حضور جان مک کین جنگ طلب در کمپ ایرانی های اسیر دست رجوی که بمنظور حمایت از مریم رجوی بعنوان سر زندانبان این اسرا بوده تا زنجیر اسارت را برگردن این دوستان مفلوک من تنگ تر کند ، اعتراض نماید.

سفیر این حق را دارد که به دولت آلبانی تذکر دهد که جان مک کین حق ندارد درخاک شما ، حرف هایی درمورد سرنگونی عنقریب جمهوری اسلامی وحضور او درمیدان آزادی تهران داده ودخالت خشنی درامور دیگر کشورها بنماید!!

همچنین دادن تذکرات لازم به دولت مربوطه و آگاه کردن آن دولت به خطراتی که روابط فی مابین را خدشه دار نماید ، ازوظایف ذاتی یک سفیر است وموضوعی است کاملا طبیعی وغیر قابل اعتراض!

مثلا سفیر ایران درآلبانی باید طبق وظیفه ی خود ، اطلاعات لازم را درمورد سوابق باند رجوی دراختیار دولت آلبانی قرار داده واز خطرات  احتمالی حضور این چنینی باندی که سابقه ی سیاهی درکشور عراق دارد ، حرف بمیان آورد وهشدار دهد و …

اما یک خبر بشدت دروغی هم دراین اطلاعیه – که این بار مهر سازمان محاهدین خلق را خورده – آمده است :

” چهارده سال پس از اشغال عراق، در حالی‌که مزدوران رژیم ایران در این مدت مناصب کلیدی را در عراق در دست داشته‌اند حتی یک سند مبنی بر مشارکت سازمان مجاهدین خلق ایران در سرکوب مردم این کشور یافت نشده است…”.

من که جزو زخمی های این عملیات ضدبشری بودم وجای گلوله هنوز دربدنم قابل مشاهده است، با مراجعه به خاطرات کتبی پراکنده ام ، مختصری ازاین وقایع را بازگو کرده واین دروغ بزرگ رجوی ها را افشا میکنم:

” شروع جنگ کرد کشی با نام جلوگیری از حمله رژیم ایران: ساعت ۸شب ستون ها به اشرف رسیدند وگفته می شدکه سازمان بجز امکانات استقراری تمام وسایل ها را آورده بود اما رجوی دیدکه اگر به اشرف بیاد وبه صدام کمک نکند فردا دیگر درعراق ماندن سخت خواهد بود به همین خاطر یک مرتبه رهبران سازمان در جاده بازی که کرد ها برای تردد دراختیار سازمان  سازمان گذاشته بودند ، چه در شهر طوز و چه در ۳راهی کیفری وچه کلار وغیره درگیری راه انداختند ، این درگیریها آنقدر سنگین بود که هزاران نفر از اهالی روستا و شهر که نه سلاح داشتند و نه چیزی . توسط تانک و نفربرهای زرهی ما به توپ بسته شد و از ۳راهی کیفری تا سلیمان بک اطراف جاده و شهرها جسد کنار جسد بود ! بما گفتند که امروز با نیروهای قدس و سپاه پاسداران در ۳ راهی کیفری و طوز ، سلیمان بک درگیر شده ایم …

عملیات مروارید یک و دو:

 بعد از ۲ ساعت یک فرمان ازمسعود به تمام نیروها خوانده شد که از کیفری تا خانقین از سمت شمال قرارگاه واز جنوب شرقی از خالص – بعقوبه – مقدادیه , نیروها باید این منطقه را امننگه دارند و همین طور هم شد یک ستون از شهر طوز شروع کرد تا جلولا برای پاکسازی و یک ستون هم از سمت مقدادیه شروع کرد (مقدادیه همان جاست که مرکزفیلق دوم بود که آنجا را سازمان اشغال کرد و منطقه فیلق دوم به دست سازمان افتاد ) و مسئول استخبارات قرارگاه اشرف آن زمان تمام دستورات را به اینهامی داد و به هر ستون یک استخباراتی داده بودند که در مسیر اگر نیروهای ارتش عراقی جلو سازمان را گرفت بگویند که از طرف استخبارات هستند . در همان روزاز اشرف تا سه راهی کیفری حدود ۲۰۰ عراقی کشته و حدود ۵۰۰ نفر دستگیر شدنداما صحنه های دلخراش در سه راهی کیفری این بود که حدود ۵ نفر از مردم عادی که نیرو های سازمان را دیده بودند و فرار کرده بودند که با نفر برآنها را زیر گرفته بودند و در درگیری روزهای اول سازمان با نیروهای یه تکی ( نیروهای طالبانی) از سه راهی کیفری تا سه راهی اشرف که ۳ روز طول می کشید یک دستگاه مینی بوس شهروندان عراقی را که از آنجا می گذشتند با توپ  وتانک هدف قرار دادند که همگی یکجا کشته شدند و در یک نقطه هم به مینی بوسی ایست داده بودند  وراننده نگهنداشته بود، ولی بدون توجه به اطاعت راننده، با نفر برB.M.P1 زده شده و تمام نفرات کشته شده بود و ازاطراف که فیلم برداری کرده بودند بعداً در نشست به خاطر پیروزی گذاشتهبودند و مسعود می گفت اینها پاسداران رژیم هستند که به فرمان مریم زیر نفربر و تانکهای شما زیر گرفته شده اند و به این کار افتخار می کرد.
در شهر طوز سازمان به قبرستان هم رحم نکرد و کل شهر را زیر آتش گرفت . یکی از بچه ها تعریف می کرد که صحنه شهر دلخراش بود شاید همین کارسازمان باعث شد که این فرد بعد ازآمدن به قرارگاه از سازمان جدا شود . می گفت حادثه ی مینی بوس را شایداز یاد ببرم و بگویم اشتباه بوده ولی شهر طوز زیرآتش توپ و تانک گرفته شده را اشتباه حساب میکنم… بعد از ۳ ساعت توپ باران شهر , ریش سفیدان کردآمده با محمودقائم شهر و پری مذاکره کردند و در ورودی و خروجی شهر ایست بازرسی زدند وبعد از چند روز نوبت حمله به شهر کلار بود که یک ستون برای پاکسازی رفته بود وبعد از چند ساعت درگیری در شهر کلار مردم مقاومت کردند و سازمان یک ستون درآنجا کشته داد و در پیام به نیروها اعلام کرد که حدود ۱ لشکر از رژیم درکلار کشته شده است.

در یک ایست بازرسی که زنان سازمان در ورودی شهر سلیمان بک گذاشته بودند به یک خودروی در حال عبور ایست دادند که خودرو به حرکت خود ادامه داد که ناگهان به دستور فرماندهان سازمان توپچی نفربر زرهی به سویش با توپ شلیک کرد و نفرات داخل آن آتش گرفتند و سوختند و سپس به دستور فرماندهان با نفربر زرهی از روی خودروی سواری عبور کردند که تمامی سرنشینان به طرز فجیعی کشته شدند.
درگیری بعدی در خانقین یا محور ۵ آن وقت بود که از مقدادیه شروع شده و دراطراف شهرجسدها روی زمین باقی بود و چون آن موقع نیروهای یگان مهندسی را به فرماندهی داده بودند ما ۴ نفر ه یک اکیپ بودیم ( اسکورت فرمانده ها) بودیم و حالا از آن ۴نفر دو نفر زنده است …

در درگیری اطراف جلولا که از روز عید همان سال شروع شد من از حفاظت فرماندهی به یگان رفتم ، یک تراکتور را دیدیم از مردم همان منقطه بود از بالادستور آمدکه آنها نیروهای رژیم بودند و برای شناسایی آمده بودند که بچه ها درگیر شده و آنها را کشتند و همان روز منطقه را زیر توپ قرار دادند و ازاطراف هم که روستاییان فرار می کردند بین راه در وسط جاده با گلوله توپ کشته می شدند ..

در همین رابطه شاهد بودم که یک یگان توپخانه و تانک در سه راهی کیفری مستقر بودند وقتی شورشیان و مردم کرد به سمت شهر سلیمان بک حرکت کرده بودند آنها را به توپ و گلوله بستند و آنان را قتل عام کردند فردی به نام سعید منوچهری یکی از اعضای با سابقه فرقه با آب و تاب برایمان تعریف می کرد، ما به فرمان فرماندهان به سمت ارتفاعات طوز حمله کردیم وقتی کردها عقب نشینی می کردند یکی از کردها که زخمی و عقب تر از بقیه حرکت می کرد را دنبال کردیم و با ام تی ال بی از روی سرش رد شده بودیم و اینها سند افتخارات رزمندگان و فرماندهان رجوی درجریان  همان داستان کردکشی بود که مریم می گفت برای این ها (کردها) ازگلوله استفاده نکنید با تانک ونفربر از روی آنها رد شوید تا درسی شود برای تک تک افراد !!!

البته بعد از ۱ ماه روشن شد که اینطور نبوده وخود مسعود گفت صاحبخانه باید به شما بنازد و چرا که اگر شما نبودید الان عراق از دستش خارج شده بود .دراین ماجرا سازمان به نیروهای خود هم رحم نکرد و هر کس که بدون اجازه به جایی می رفت ، می زدند که چند مورد داریم که الان یکی هم در ایران هست …سران مجاهدین خلق خطاب به نیروهای خود گفتند: گوهران بی بدیل ( تکه پاره کنید کردها را ) که این افتخار شما مجاهدیان درآینده می باشد …

یک سری نیرو برای آزادسازی شهر کلار وارد شهر شدند که در همانجا کشته شدند و مسعود رجوی در یک پیام گفت مسیر را اشتباه رفته بودند و در آنجا گرفتار شده اند …از تعداد کشته های آن شهر نفر خبر دقیقی ندارم اما از افراد سازمان حدود ۱۲ الی ۱۳ نفر می باشد که عکس های آن را در زیر می آورم ” .

واین هم کشته های سازمان درآن زمان که دروغ بودن ادعای فوق الذکر باند رجوی را برملا میسازد:

قتل عام مردم کردستان عراق توسز مجاهدین خلق فرقه رجویَ

قتل عام مردم کردستان عراق توسز مجاهدین خلق فرقه رجویَ

سیروس غضنفری- عضو نجات یافته از فرقه ی رجوی- تبریز- ایران

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید