خواب محمود نیشابوری مدیحه سرای رجوی، تعبیر خوبی ندارد!

0
1934

براستی هم مبارزه طلب علم میکند و واقع بینی ناشی ازنقد گذشته ، استفاده از نظریات دیگرانی که خبره دراین کار بوده اند والبته این مطالعه وتحقیق با زندگی درمیان مردم وآمیختن  با رنج و درد آنها تکمیل میگردد . بازهم آفرین!

وقتی تئوری مبارزه را با مطالعه وهمراهی بازندگی روزمره ی مردم آموخته شد ، برای مبارزه احتیاج به هزینه هایی- گاه بشدت گزاف- وجود دارد. اما بدبختی دراینجاست که شما به گروهی وابسته اید که چیزی جز اطاعت ازشما نخواسته و بخاطر مطالعه کردن نه تنها انتقادی ازشما نمیکند که بطور ضمنی تشویق هم میشوید ! درمیان مردم هم که حضور ندارید! چرا که جایتان قبلا در خانه های امن وبدون ارتباط بامردم بوده ویازندگی درسیطره ی صدام و … به بذل جان ومال هم که می رسیم ، دراین مورد امثال شماها این بذل وبخشش را صرفا برای مسعود ومریم نموده اید که کاری است ضد مبارزه!! البته درمورد اخیر راحت تر میتوان گفت که اسیر صدام و رجوی بودید وتاحدودی مامورومعذور!

خواب محمود نیشابوری مدیحه سرا، تعبیر خوبی ندارد!

دوشنبه 6 فروردین 1396 ـ ارسال شده از طرف آقای حمید تبریزی، باتشکر از ایشان

خواب محمود نیشابوری مدیحه سرا، تعبیر خوبی ندارد!

مسعود ومریم رجوی مدیحه سرایان قابل توجهی دراختیار دارند وانصافا این آقای محمود نیشابوری ، هم درپرنویسی وهم در دروغپردازی وقیحانه یکی از معروف ترین مداحان این زن وشوهر میباشد!

او درمورد حضور طولانی مدت مریم درکمپ آلبانی – که این حضور از سر استیصال ونافرمانی های حاد تشکیلاتی انجام شده – مدیحه سرایی بلند بالایی کرده ونامش را ” بر بلندای بالهای فرشتگان…” گذاشته و درآن چنین آمده است :

” سالن عمومی بزرگ و زیبای در اشرف بزرگ در آلبانی، پذیرای مقدم مجاهدین سرفراز، شخصیتهای آمریکایی و ارو پایی و حامیان مقاومت است. صدای بی وقفه موزیکهای شاد، با نور و پرچمهای سه رنگ و دکورهای بسیار زیبای سالن همه را مسحور می کند، همه را شاد و مسرور می بینم، همه را… بعد از ۱۴سال این چنین گردهمایی عظیمی باحضور خانم مریم رجوی بر گزار می شود “.

بدین ترتیب با خودفریبی خاص مجاهدین رجوی ، کمپ آلبانی به اشرف بزرگ تغییر نام یافته واین نوع انسان های مدعی مبارزه با مظاهر بورژوازی؟؟!! ، به نور چراغ ها ، بزرگی سالن – وبدتر – به حضور نمایندگان بازنشسته ی  نومحافظه کاران ونئولیبرال ها- بعنوان نمایندگان هارترین بخش بورژوازی – افتخار میکند!

پس شما شکست را چیزی غیر ازاین می بینید که مجبور شده اید به گذشته ی سازمان مجاهدین تف بزرگی انداخته اید؟

آیا مسحور رقص نور وتلقینات شده وهیپنوتیزم شده اید؟!

آقای نیشابوری ، مبارزه را برای ما اینگونه تعریف میکند:

” مبارزه علم است. علمی که فقط یک بحث تئوری و اندوختن معلومات روشنفکری، از شرایط اجتماعی و اقتصادی یک کشور نیست. بلکه پرداختن بها و بذل مال و جان در این مسیر را طلب می‌کند…”.

آفرین!

براستی هم مبارزه طلب علم میکند و واقع بینی ناشی ازنقد گذشته ، استفاده از نظریات دیگرانی که خبره دراین کار بوده اند والبته این مطالعه وتحقیق با زندگی درمیان مردم وآمیختن  با رنج و درد آنها تکمیل میگردد .

بازهم آفرین!

وقتی تئوری مبارزه را با مطالعه وهمراهی بازندگی روزمره ی مردم آموخته شد ، برای مبارزه احتیاج به هزینه هایی- گاه بشدت گزاف- وجود دارد.

اما بدبختی دراینجاست که شما به گروهی وابسته اید که چیزی جز اطاعت ازشما نخواسته و بخاطر مطالعه کردن نه تنها انتقادی ازشما نمیکند که بطور ضمنی تشویق هم میشوید !

درمیان مردم هم که حضور ندارید! چرا که جایتان قبلا در خانه های امن وبدون ارتباط بامردم بوده ویازندگی درسیطره ی صدام و …

به بذل جان ومال هم که می رسیم ، دراین مورد امثال شماها این بذل وبخشش را صرفا برای مسعود ومریم نموده اید که کاری است ضد مبارزه!!

البته درمورد اخیر راحت تر میتوان گفت که اسیر صدام و رجوی بودید وتاحدودی مامورومعذور!

درادامه :

“… در دستگاه آخوندی طیفی که اصلاً از عقب مانده ترین اقشار هستند به خدمت رژیم در می‌آیند ، هزاران کتاب نوشتند و روزنامه تولید کردند هزاران نسخه مجانی ارسال کردند و می کنند، تا جایگاه مقاومت را در اذهان عمومی خراب کنند، نشد که نشد “.

این عقب مانده ترین اقشار چگونه توانستند کتاب بنویسند ؟!

نویسندگان کتاب های خاطرات کسانی بودند که با شما زندگی کرده و باعدم تحمل شرایط تشکیلاتی رجوی ، سفره ی خود را جدا کرده و افشاگری های جانانه ای برعلیه باند رجوی براه انداختند واتفاقا اذهان عمومی را که قبلا نیز بحد کافی درمورد تشکیلات رجوی منفی بود، منفی تر کردند!

شاید آنها نتوانستند جایگاه ” مقاومت ” را در پیش مردم خراب کنند ولی این مهم را درمورد باند رجوی کردند!!!

آنها بین مقاومت وباند رجوی تفاوت قایل بودند و توجهی به همگرایی این دومقوله که شما مدعی آن هستید، نکردند!

سنگ وزین خانواده ها فغان این مداح رجوی را بشکل زیر درمیآورد :

” …گسیل مزدوران به درب اشرف و لیبرتی با صد وها بلند گو و…. علاوه براین حملات وهجوم مزدوران به اشرف و شهادت مجاهدین … و شهادت مجاهدین سرفراز غیر از استواری و پا فشاری بر اصول مجاهدین چیزی عاید رژیم نشد “.

مزدوران؟؟!! دسته ی اول خانواده ها بودند وچه بسا شما یا اقلا همکار بغل دستی تان هم، درمیان آنها قوم وخویش هایی داشتند که با مشاهده ی عدم وجود ملاقات ، چاره ای جز رساندن صدای خود به فرزندان ،خواهر وبرادر خود نداشتند ومجبور بودند که درمقابل بلندگوهای بزرگ اشرف و موج شکن های تعبیه شده دربرابر استغاثه های آنان ، درحد وسع خود ازبلند گو استفاده کنند!!

این خانواده های مراجعه کننده به اشرف ولیبرتی خواستار ملاقات خویشان اسیر خود بودند ودراین راستا به تحلیل سودوزیان رژیم ورجوی نمی پرداختند!!

همچنین:

” …حتما به یاد دارید که قبل از رسیدن اولین سری مجاهدین از لیبرتی به آلبانی در می ۲۰۱۳ رژیم و مأموران وزارت اطلاعات با ادا و اطوارهای مشمئزکننده یکبار در پوش خیرخواهی و دلسوزی با تبریک و تهنیت دجالانه وارد میدان شدند و با تکرار دروغها و اراجیف سوخته خود مدعی شدند که «انتقال اعضای مجاهدین به کشور آلبانی در واقع استارت و نقطه آغاز از هم گسیختگی تشکیلات مجاهدین خلق است “.

بقراراطلاع ، خانواده ها وجدا شدگان کماکان ازاین اتفاق – که با تلاش آنها محقق شده – راضی هستند و کسی دراینجا انتقال یافتگان به آلبانی را مجاهدخلق نمیداند واسرای رجوی حسابشان کرده وبنابراین میدانند که این اسارتگاه هم مانند سایراسارت گاه ها فروخواهد پاشید!

روند موجود وسفره انداختن طولانی مریم در کمپ نشان میدهد که تشکیلات رجوی ترک های لازم را برداشته واین اظهار خوشحالی کنندگان، به بیراهه نرفته اند!!

حمید تبریزی

 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید