امیدهای واهی فرقهی رجوی به ترامپ و جناح جنگ طلب آمریکا
شهروز تاج بخش، وبلاگ مجاهد، دوازدهم فوریه ۲۰۱۷:… با روی کار آمدن ترامپ و با وجود جنجال هایی که در همین مدت زمان کوتاه ریاست جمهوری اش برپا کرده است از جمله فرمان مهاجرتی اخیر او که مخالفت های بین المللی گسترده ای را برانگیخت و تا بدانجا پیش رفت که از طرف دادگاه آمریکایی نیز تعلیق شد و حکم تعلیق آن از سوی دادگاه تجدید نظر نیز تایید گردید …
Colorado family of serviceman killed in Iran in 1975 finally seeks justice: $35 million
امیدهای واهی فرقهی رجوی به ترامپ و جناح جنگ طلب آمریکا
با روی کار آمدن ترامپ و با وجود جنجال هایی که در همین مدت زمان کوتاه ریاست جمهوری اش برپا کرده است از جمله فرمان مهاجرتی اخیر او که مخالفت های بین المللی گسترده ای را برانگیخت و تا بدانجا پیش رفت که از طرف دادگاه آمریکایی نیز تعلیق شد و حکم تعلیق آن از سوی دادگاه تجدید نظر نیز تایید گردید ، فرقهی رجوی با سکوتی معنادار ، منتظرمشخص شدن مواضع این رییس جمهور غیر قابل پیش بینی آمریکاست تا جهت مناسب را برای شناکردن در مسیر موافق بیابد .
واقعیت این است که مجاهدین سالهاست که مواضع مستقلی نگرفته و همواره به دنبال همسویی با به زعم خود اربابان قدرت بوده اند تا از این رهگذر چند صباحی بیشتر به حیات خفیف خائنانه فرقهشان ادامه دهند .
این بار نیز و پس از اخراج از عراق و در ادامه خط موازی کاری که از فردای آمدن نیروهای آمریکایی به عراق در پیش گرفتند که البته نام محترمانهی مزدوری برای آمریکا بود ، به دنبال تعیین سیاست های واقعی دولت جدید آمریکا در منطقه هستند تا سریعا خود را با آن منطبق کرده و فرقهی متبوعه را با قیمت بالاتری عرضه کنند .
امید فرقه از جمله به شماری از جمهوری خواهان جنگ طلبی است که در طی دورانی که در قدرت سیاسی نبوده اند با دریافت دستمزدهای هنگفت در شوهای تبلیغاتی فرقه شرکت کرده و از شورای دست ساز رجوی اعلام حمایت کرده اند ، کسانی که به اعتراف خودشان برای این موضع گیری ها دستمزد دریافت کرده اند و البته که نبودنشان در یک موضع رسمی دولت آمریکا دست آنان را برای شرکت در چنین جلسه هایی باز گذاشته بوده است ، کسانی که موقعیت رسمی سیاسی داشتن دیگر اجازه چنین کاری را به آنها نخواهد داد . مجاهدین اما با علم به این موضوع تنها به دنبال هیاهوی تبلیغاتی هستند و خود بهتر می دانند که بر سر گوری گریه می کنند که مرده ای در آن نیست .
استراتژی مجاهدین بر این بناشده است که با گرفتن حمایت های فردی از شخصیت های آمریکایی می توانند دولت این کشور را به حمایت از فرقه تشویق کرده وامتیازاتی بگیرند و در حالت ایده آل با افروختن آتش جنگ و جا زدن خود به عنوان نیروی تغییر و اپوزیسیون واقعی مردم ایران ، جانی به کالبد مردهی فرقه و رهبر مفقودالاثرش بدمند .
رجوی در راستای ایجاد این بحران منطقه ای چه دستاوردهایی را دنبال می کند و اساسا این رویکرد چه سنخیتی با ادعای راه حل فرضی تغییر دمکراتیک آلترناتیوی که معتقد است مشروعیت خود را از حمایت هفتاد میلیون ایرانی کسب می کند دارد و با این احتساب اصرار سازمان در مواجه کردن ایران با این شرایط چه توجیهی به همراه داردآنهم در حالی که خود مجاهدین به صراحت اذعان می کنند که هزینه های واقعی تحریم ها و در نهایت جنگ یا حمله خارجی از جیب مردم ایران پرداخت خواهد شد.
در شرایطی که ادامه حیات سازمان به ادامه جنگ ایران و عراق بستگی داشت رجوی ادعا می کرد که خواهان توقف جنگ است اما پی آمدهای توقف جنگ ایران و عراق برای مجاهدین نشان داد تا چه میزان در ادعای خود صادق بوده اند .برای مجاهدین تردیدی نیست که غرب و مشخصا آمریکا تحت هیچ شرایطی تن به مشروعیت مجاهدین نمی دهد. آنها در واقع با دامن زدن به تضادهای بین ایران و آمریکا و ایجاد توهم در غرب تلاش می کنند بحران دیگری را در منطقه ایجاد کنند. برای مجاهدین همواره بحران و جنگ یک نیاز حیاتی بوده است و مجاهدین با شعار صلح طلبی همواره این خط را دنبال کرده اند ، آنها تلاش می کنند با ترغیب سیاستهای ضد ایرانی و برجسته کردن راه حل تحریم و خشونت، بار دیگر منطقه را با چالشی جدید روبرو کنند. در فرضیات آنها اگر مداخله امریکا در عراق منجر به سوختن مجاهدین در منطقه گردید، مداخله فرضی امریکا در ایران می تواند همه زیانهای حاصله از سرنگونی صدام را جبران کند.این موضعی است که مجاهدین با اتخاذ آن هم می توانند خود را به عنوان یک اپوزسیون صلح طلب در مناسبات و لابی های اروپا جا بزنند و هم در عین حال امکان بروز یک بحران نظامی از نوع عراق را در منطقه دنبال کنند.
در این راستا مجاهدین برای دستیافتن به این اهداف مثل همیشه نیاز به چرخش تازه ای دارند که گاهی حتی نیازمند تغییر تاریخچه فرقه نیز می شود چنانکه تا جایی پیش رفتند که از تمامی داعیه های ضدامپریالیستی خود فاصله گرفته و مسئولیت ترور مستشاران آمریکایی را که زمانی به آن افتخار می کردند، به گردن شاخه مارکسیستی خودانداخته و اینک با ژست های دمکراتیک سعی در جا انداختن خود به عنوان مزدوری تازه برای دولت آمریکا دارند
واقعیت اما این است که اتفاقا روی کار آمدن ترامپ دقیقا به دلیل ماهیت تروریستی این فرقه به زیان آنها تمام خواهد شد و بسیار بعید است که سابقهی تروریستی مجاهدین به این سادگی به فراموشی سپرده شود و دخیل بستن آنها به جناح جنگ تلب آمریکا نه تنها آبی برایشان گرم نخواهد کرد بلکه بیش از پیش آنها را در پیشگاه مردم ایران منفورتر می کند .