چند نامه سرگشاده به خانم عاصمه جیلانی جهانگیر

0
839

چند نامه سرگشاده به خانم عاصمه جیلانی جهانگیر

رضا صادقی، نادر کشتکار، فانوس، آوا و قلم بیست و یکم اکتبر ۲۰۱۶:… من تمام دوران جوانیم را یا در زندانهای ایران و یا در اسارت سازمان مجاهدین گذرانده ام و شاهد زنده ای هستم که می توانم هر آنچه را که بر ما در این سالیان گذشت و صاحبان زر و قدرت با استفاده از پول و لابی قدرتمند اجازه هر گونه افشای آنها را ندادند برای شما باز گو کنم.غم انگیز تر اینکه جناب اقای شهید گزارشگر قبلی حتی جواب نامه های من را هم ندادند و تحت تاثیر قبلی همان لابیها حاضر به ملاقات با من و امثال من نشدند.

Résultats de recherche d'images pour « ‫خانم عاصمه جهانگیر‬‎ »

نامۀ آقای رضا صادقی جبلی به گزارشگر ویژۀ حقوق بشر ملل متحد در مورد ایران

(متن اصلی انگلیسی نامه به خانم عاصمه جهانگیر فرستاده شده است)

سرکار خانم عاصمه جیلانی جهانگیر؛

با سلام و عرض تبریک به مناسبت انتخاب جنابعالی بعنوان گزارشگر حقوق بشر ملل متحد برای ایران.

اینجانب غلامرضا صادقی جبلی از سال 1360 با سازمان مجاهدین خلق ایران فعالیت داشته ام. در تظاهرات سال 60 مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و 5 سال بعنوان زندانی سیاسی در زندان بودم که 22 ماه آنرا در سلول انفرادی گذراندم.

در کشورهای کانادا و امریکا در پایگاههای مجاهدین مستقر بودم و در فعالیتهای مالی این سازمان که تحت عنوان خیریه و بعضا با سوء استفاده از نام یونیسف انجام میشد شرکت داشتم که در تحقیقات اف بی آی هم اسامی تمامی نفرات وجود دارد و به راحتی قابل اثبات است.

در کمپ اشرف در عراق مورد شدیدترین شکنجه های روحی و فیزیکی توسط مسئولین و فرماندهان سازمان مجاهدین قرار گرفتم و شاهد بسیاری از موارد ضرب و شتم اعضایی که نمی خواستند در سازمان بمانند و حتی کشتن آنها تحت عنوانهای واهی بودم.

خانم گزارشگر؛

من تمام دوران جوانیم را یا در زندانهای ایران و یا در اسارت سازمان مجاهدین گذرانده ام و شاهد زنده ای هستم که می توانم هر آنچه را که بر ما در این سالیان گذشت و صاحبان زر و قدرت با استفاده از پول و لابی قدرتمند اجازه هر گونه افشای آنها را ندادند برای شما باز گو کنم.

غم انگیز تر اینکه جناب اقای شهید گزارشگر قبلی حتی جواب نامه های من را هم ندادند و تحت تاثیر قبلی همان لابیها حاضر به ملاقات با من و امثال من نشدند.

آیا از ابتدایی ترین اصول هر نوع قضاوت و یا تهیه گزارش بیطرفانه صحبت با هر دو طرف و گوش دادن به صحبتهای انها نیست؟ اگر هست کجاست صحبتهای من شاهد زنده که خودم با گوشت و پوست و استخوانهایم همه آن شکنجه های روحی و جسمی را لمس کرده و ناظر اعمال آنها به دیگران هم بوده ام.

سرکار خانم جیلانی؛

در سی و چند سال گذشته هیچ کس بیشتر از سازمان مجاهدین به جنبش دموکراسی و آزادیخواهانه مردم ایران با سیاستهای خشونت طلبانه و ترور و عملیات انتحاری صدمه نزده است و اصولا یکی از موانع برقراری دموکراسی و ایجاد هر گونه رفرم در کشورم ایران همین سازمان مجاهدین و لابیهای خارجی و جنگ طلب آنها هستند که به هیچ وجه منفعت آنها در آرامش و وجود دموکراسی در منطقه جنگ زده ما نبوده و نیست.

خانم گزارشگر ملل متحد؛

در اینجا لازم به استحضار جنابعالی می دانم که سازمان مجاهدین یکی از اولین سازمانهایی در منطقه بوده و می باشد که عملیات انتحاری را مقدس دانسته و برای رفتن مستقیم به بهشت ترویج و انجام داده است. در سال 1360 دختر 14 ساله ای بنام گوهر ادب آواز که مورد شستشوی مغزی سازمان مجاهدین قرار گرفته بود امام جمعۀ شیراز را با عملیات انتحاری کشت و بعداز ان 8 عملیات انتحاری دیگر توسط مجاهدین در شهرهای مختلف ایران انجام شد و دقیقا مانند برادران داعشی خود با کمال افتخار این عملیات را رسما و با انتشار اطلاعیه با امضای خودشان بر عهده گرفتند. عکس ضمیمه از نشریه رسمی سازمان مجاهدین با اسامی  و عکس های افرادی است که این عملیات انتحاری را انجام داده اند و به عنوان قهرمان ستوده شده اند.

گزارشگر محترم خانم جهانگیر؛

کشورهای مسلمان سالهاست در فتنۀ جنگ خانماسوز قرار دارند و یکی از مشکلات ما، سیاستمداران آلودۀ خود کشورهای ماست. همانطوریکه آگاه هستید فقیر ترین کشور مسلمان یعنی یمن تحت شدیدترین بمبارانها توسط ثروتمندترین کشور به اصطلاح مسلمان یعنی عربستان قرار دارد و روزانه دهها و شاید صدها کودک کشته میشوند و کسی صدایش در نمی آید که هیچ بلکه از این کشور بچه کش حمایت هم می کنند و مجاهدین هم در حمایت از این جنایتها گوی سبقت از دیگران ربوده اند.

این سازمان با انجام عملیات تروریستی تعداد زیادی از مردم ایران و عراق را به قتل رسانده و مورد تنفر شدید مردم ایران است چرا که مردم ایران بخوبی از جنگهای عراق و افغانستان و سوریه و نابودی مردم و کشورهای آنها و حمایت سازمان مجاهدین خلق از جنایت های داعش در این کشور ها بخوبی آگاهند و هر گز چنین سرنوشتی را برای خود نمی خواهند.

خانم جیلانی عزیز؛

امیدوارم شما بعنوان یک انسان آزاده و مستقل و بیطرف مراقب ترفندهای این فرقه و لابی های آنها باشید. امیدوارم در ملاقات حضوری با شما گزارش مفصلی از این نوع ترفندها را با اسناد و مدارک خدمت شما ارائه دهم.

طی سالیان گزارشگرهای مختلفی برای ایران تعیین شده اند و متأسفانه به دلیل افتادن آنها در دام این فرقه و لابیهای آن نتوانستند وظیفۀ خودشان را انجام دهند چرا که صرف گزارش یک طرفه هیچ مشکلی را از مردم ایران حل نکرده و نخواهد کرد و گزارشهای یک طرفه که بر اساس مصاحبه با اعضای مجاهدین داده شده اند این حربه را به جمهوری اسلامی داده که از آن استفاده کند و گزارش را سیاسی و غیر قابل قبول بداند و بدلیل تنفر مردم ایران از این فرقه تروریستی به گزارشگر اجازۀ مسافرت به ایران هم ندهد.

بر همین اساس اینجاب قویا انتخاب شما را به فال نیک میگیرم و امیدوارم با اتخاذ سیاست بیطرفی و گوش دادن به شهادتهای ما اعضای سابق فرقۀ مجاهدین و بالاتر مردم ایران و در داخل ایران بتوانید وظیفه تان را با آزادی و آگاهی انجام دهید.

امیدوارم بتوانم شما را بزودی از نزدیک ملاقات کنم. آرزوی موفقیت و سلامتی برای شما و خانوادۀ محترمتان دارم.

غلامرضا صادقی جبلی از اعضا و مسئولین قدیمی جدا شدۀ سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی) – بروکسل – 2016/10/21

____________________________________

کانون آوا، بیست و یکم اکتبر ۲۰۱۶:
لینک به منبع

هشدار کانون آوا به خانم عاصمه جیلانی جهانگیر، گزارشگرویژه سازمان ملل درامورحقوق بشرایران

علی اکبرراستگو – کانون آ.ا – جمعه ۲۱ اکتبر ۲۰۱۶

هشدار کانون آوا به خانم عاصمه جیلانی جهانگیر گزارشگرویژه سازمان ملل درامورحقوق بشرایران

 عاصمه جهانگیر انتصاب شما بعنوان نماینده ویژه حقوق بشرسازمان ملل درایران بعد از خرابکاریهای نماینده قبلی نور امیدی بچشم همه کسانی که ابتدایی ترین حقوق انسانیشان نقض شده و مایوسانه در جستجوی گوش شنوایی برای بازگوکردن درد دلهای خود بوده اند، دمیده است.

کانون آوا درآلمان نماینده و صدای بخشی از جامعه ایران می باشد که قربانی مطامع آزطلبانه رهبری یک فرقه مخرب تروریستی در عرض ۳۰ سال گذشته شده اند و صدایشان در هیاهوی بلند یک ماشین عظیم تبلیغاتی بگوش نمیرسد.

کانون آوا مرکب از افراد با سابقه سیاسی طولانی می باشد که در برهه ای از زمان عضو سازمان مجاهدین خلق ایران (ویا بعبارتی فرقه مجاهدین) بوده اند و بدلیل اعتراض به روابط ناسالم و غیردموکراتیک حاکم بر تشکیلات این فرقه، از آن جداشده اند.

جهت اطلاع شما بطوراختصار باید بگوییم که فرقه مجاهدین خلق شناخته شده ترین و با سابقه ترین جریان تروریستی درخاور میانه میباشد. باسابقه ترین جریان تروریستی از این حیث به فرقه تروریستی مجاهدین خلق اطلاق میشود چراکه سابقه انجام عملیاتهای تروریستی توسط این فرقه به مدت زمانی تا۳۰ سال پیش برمیگردد. جالب اینکه در سالهای قبل از سرنگونی حکومت پلید شاهنشاهی در ایران تعدادی از مستشاران آمریکائی توسط اعضای همین فرقه تروریستی به قتل رسیدند و افرادی از این فرقه در جریان تصرف سفارت آمریکا در۱۳آبان ۱۳۵۸ خورشیدی درتهران نیز دست داشتند و از دیدگاه ایدئولوژیکی نیز مبارزه با امپریالیسم آمریکا و نظام سرمایه داری نیز در ظاهر از محوری ترین پایه های عقیدتی این فرقه میباشد به گونه ای که قبل از سر نگونی حکومت دیکتاتوری صدام حسین در تشکیلات این فرقه روزانه خواندن سرود نبرد با آمریکا یک واجب شرعی و تشکیلاتی محسوب میشد.
فرقه مجاهدین بمدت ۱۷ سال تا سقوط حکومت صدام حسین در سال ۲۰۰۳، در خاک عراق حضورفعال داشته و واز جانب رژیم بعث عراق بطورهمه جانبه مورد حمایتهای تسلیحاتی، لجستیکی و مالی قرارداشت بطوریکه به آن “ارتش خصوصی صدام” اطلاق می شد. در عملیاتهای مسلحانه و خشونت آمیزآنان به خاک ایران، طبق ادعای خود فرقه مجاهدین، بیش از ۱۷۰۰۰ نفر از سربازان ایرانی  که جرمی بجز دفاع از خاک خود نداشتند، توسط ارتش مجاهدین قتل عام شدند که باید به عنوان جنایت علیه بشریت مرد بررسی جداگانه قراربگیرد.

بیشترین خسارات جانی و مالی که به مردم ایران و عراق ازجانب تروریستها وارد شده است به عملیاتهای تروریستی همین فرقه مجاهدین خلق بر میگردد.

پس از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف به فرماندهی آمریکا و سقوط حکومت صدام حسین در ظاهر امر این تشکیلات تروریستی خلع سلاح گردید. اما نه تنها این امر موجب توقف عملیاتهای خرابکارانه توسط این فرقه نشده است بلکه مسئولین و رهبر فرقه وارد فاز جدیدی از شکل گیری ، انجام وسازماندهی عملیاتهای تروریستی شده اند.

اکثر جریانات تروریستی نظیرداعش و والنصرکه هم اکنون مردم عراق وسوریه را به خاک و خون میکشند دارای روابطی دیرینه با فرقه تروریستی مجاهدین خلق میباشند و وابسته هاو حامیان این تروریستها نیز به طور مداوم و مستمر با مسئولین فرقه مجاهدین در ارتباط میباشند و حتی رهبران این جریانات با مریم رجوی در پاریس آزادانه و علنی ملاقات نیز می کنند.

واما مسئله ای که مستقیما به کارشما و مسئولیت شمابرمی گردد، نقص مستمر حقوق اولیه انسانی در درون تشکیلات سازمان مجاهدین می باشد.

نقض حقوق بشر و نایده گرفتن اولین حقوق انسانی کسانی که عضو این فرقه می باشند ازجمله مواردی می باشند که بارها و بارها توسط جداشدگان و منتقدین این فرقه در رسانه های مختلف دنیا انتشار پیدا کرده است و حتی شهادت جداشدگان در سال ۲۰۰۵ منجر به گزارش سازمان دیده بان حقوق بشرگردید که در آن به وضوح به نمونه های دقیق نقض حقوق بشر و نشانه های فرقه بودن این جریان اشاره شده است.

ازجمله این موارد بطورمشخص:

-نگهداشتن اعضاء در درون حصارهای ذهنی و اجتماعی

–  شستشوی مغزی

– جدا کردن اعضاء از هم از نظر جنسی

– طلاق اجباری زوج‌ها و تحمیل تجرد کامل

– قطع ارتباط اعضاء با دوستان و خانواده

–  جدا کردن آن‌ها از اجتماع،

– نابود کردن قدرت ارزش‌گذاری افراد و در نهایت تحمیل خواسته‌های خود بر اعضا

– عدم ارتباط آزادانه اعضای سازمان با خانواده‌هایشان

– زنان عضو سازمان مجاهدین حتی از حقوق اولیه خویش مثل داشتن همسر و فرزند محروم هستند و عشق ورزیدن به هر کسی به غیر از رهبران سازمان و اهداف تروریستی آن گناه و مستوجب مجازات است.  سازمان مجاهدین خلق، برخلاف ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده ۱۰ میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و ماده ۲۳ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، تشکیل خانواده را بزرگ‌ترین تهدید برای موجودیت سازمان می‌داند. از این رو ازدواج اعضای سازمان را ممنوع کرده و اعضا را به طلاق اجباری وادار می‌کند. براساس اظهارات جداشدگان از این فرقه، برای از بین بردن حس زنانگی نزدیک به ۱۵۰ زن عضوبه بهانه‌های مختلف و بدون این‌که خود بدانند جراحی شده و رحم آن‌ها به صورت کامل از بدن‌شان خارج شده است.  چنین شرایطی باعث شده بسیاری از زنان به فکر فرار از سازمان بیفتند. این زنان گاه در صورت موفق نبودن در فرار اقدام به خودکشی می‌کنند.

خانم جهانگیرعزیز!

تمامی موارد بالا توسط اعضای کانون آوا، دیگر انجمنهای جداشده در خارج و داخل کشور و بخصوص خانواده های داغدیده اعضای سازمان مجاهدین طی نامه ها وشکوائیه های مکرر به سلف شما آقای احمدشهید اطلاع  داده شده و خواستاررسیدگی به نقض حقوق بشر در درون تشکیلات فرقه مجاهدین در کنار بررسی حقوق بشر در ایران شده بودیم.

آقای شهید قراربود که طبق آییننامه مسئولیتش بیطرف باشد و با همه طرفهای درگیر تماس حاصل کند و حرفهای همه را بشنود ولی متاسفانه آنقدر با مجاهدین نشست وبرخواست کرد که تمامی گزارشاتش در مورد ایران این تصور را برای خواننده القاء می کرد که متن گزارشات توسط سازمان مجاهدین دیکته شده است.

آقای شهید درطول مدت ماموریت خود، به بهانه نبود وقت کافی و بررسی گزارشات رسیده، به همه درخواستهای ملاقات با گروههای مختلف ایرانی در خارج کشور جواب منفی داده و از آن سر باز زده بود اما در همین اوضاع شلوغ و وقت کم چندین و چند بار با نمایندگان مجاهدین خلق بطور مفصل ملاقات داشت. در خوشبینانه ترین صورت این موضوع را بحساب نا آگاهی و نداشتن شناخت ایشان از اپوزسیون ایرانی می گذاریم.

ولی مسئله اینجاست که چرا آقای شهید از بین همه این همه گروه و سازمان ایرانی فقط مجاهدین را انتخاب میکند که مدت ۳۰ است در ایران وجود خارجی ندارند و به دلیل بی اعتباری در نزد مردم بخاطر همکاری آنان با رژیم سابق صدام حسین در جنگ عراق علیه ایران مورد تنفرعمومی واقع هستند و جالبتراینجاست که آقای شهید با شاهدانی که از مجاهدین معرفی شده و کاملا برای مصاحبه توجیه شده اند، ملاقات می کند. شاهدانی که مدت ۳۰ است در خارج کشور زندگی میکنند و داستانسرایی های راجع به چند دهه قبل مبنای گزارش روز آقای شهید قرارمیگیرد درحالیکه شاهدان زنده حی وحاضر نظیر جداشدگان و خانواده های اعضاء مورد بیمهری کامل قرارمی گیرند.

آقای احمد شهید در طول مدت ماموریت خود بنحوی ماهرانه از طرف سازمان مجاهدین بازی خورده است. از نشانه های بازی خوردن ایشان یکی هم اینست که دریکی ازگزارشاتش، ترورهای مجاهدین خلق در داخل کشور را یک ادعا خوانده درحالی که میتوانست در باره آن با شاهدان زنده که دست اندر کار این ترورها بوده اند و نیز با جداشدگانی که اشراف کامل دارند مصاحبه کند.

آقای احمد شهید با گزارشات یکطرفانه اش و هم نواشدن با فرقه مجاهدین هم از مردم و فضای جامعه ایران دور وخورد را بی اعتبار، گزافه گو و مجری سیاست های غرب کرده بود.

خانم جهانگیر!

با عرض خشنودی نسبت به انتصاب شما تحت عنوان گزارشگرویژه سازمان ملل درامورحقوق بشرایران، ازشما درخواست داریم که به هیج عنوان گول ترفندهای فرقه مجاهدین را نخورده و نمونه های دقیق نقض حقوق بشر در این گروه را مورد بررسی و کنکاش قراربدهید.

امیدواریم اقدامات شما گزارشگر ویژه سازمان ملل برای پایان دادن به موارد گسترده نقض حقوق بشر در فرقه مجاهدین، زمینه محکومیت این فرقه مخرب را فراهم کند تا دیوارهای بلند آن فرو ریزد و اعضای این گروه، از ساختار فرقه‌ای که آنان را به بند کشیده رها شوند و به دنیای آزاد راه یابند

علی اکبرراستگو (شرمن)

کانون آوا – آلمان جمعه ۲۱ اکتبر ۲۰۱۶

info@aawa-association.com

ایران فانوس، بیست و یکم اکتبر ۲۰۱۶:
لینک به منبع

نامه سرگشاده به خانم عاصمه جیلانی جهانگیر، گزارشگر سازمان ملل در امور ایران

!خانم عاصمه جهانگیر با عرض تبریک و تهنیت در مورد مسئولیت جدیدتان، درود ما را بپذیرید

ما کانون سیاسی/فرهنگی ایران فانوس، تعدادی از قربانیان نقض حقوق بشر مجاهدین خلق، دهها سال است که در کشور آلمان به فعالیتهای حقوق بشری مشغول هستیم

از این که سازمان ملل شما یک زن آسیایی الاصل را در ارتباط با حقوق بشر در امور ایران و به جای آقای احمد شهید، برگزیده است، خرسند هستیم و چون حقوق بشر یک مقوله جهانی و انسانی است و گاه مستقیم و غیر مستقیم ابزار دست سیاست قرار می گیرد و تاثیر می پذیرد، لذا تجارب ذیقیمتی که در این رابطه داریم در اختیارتان قرار می دهیم.

طبیعی است که در ابتدا شما از چگونگی و موضوع نقض حقوق بشر در ایران آنچنان که در کشور شما پاکستان اتفاق می افتد و اشراف دارید، ممکن است آگاه نباشید و در این رابطه کنجکاو و به دنبال حقیقت باشید. بنا بر تجاربی که ما داریم، اولین گروه ایرانی که در ارتباط با مسئولیت و جایگاه جدیدتان با شما تماس گرفته و موضوع حقوق بشر در ایران را مخدوش و به نفع خود تمام خواهد کرد، مجاهدین خلق هستند. ما کانون سیاسی/ فرهنگی ایران فانوس، نقض حقوق بشر را که در هر کجای جهان اتفاق افتد از ایران و پاکستان و سوریه و عربستان سعودی تا آلمان و آمریکا، محکوم می کنیم و طبعاً به آن اعتراض داریم. اما مجاهدین خلق اهداف و رفتارشان و احتمالاً تماسها و ارتباطات مختلفی که با شما خواهند داشت، این گونه نیست. آنان نقض حقوق بشر در ایران را به گونه ای مطرح و بزرگ می کنند تا در پوش آن نقض حقوق بشر خود و اربابان خود را کتمان و یا سپیدسازی کنند. حقیقت مطلب اینجاست که آنان به زعم خود تنها آلترناتیو و اپوزسیون جمهوری اسلامی، خود بزرگترین ناقضین حقوق بشر در ایران و سایر نقاط دنیا هستند.

مجاهدین خلق به رهبری مسعود و مریم رجوی، دهها سال است که با کودتا و زور بر تعدادی از مخالفین جمهوری اسلامی رهبری تام و اعمال زور می کنند و در شروع کار سال ۱۳۵۴ با آتش زدن اعضاء در ایران و سپس در بهار سال ۱۳۸۲ در فرانسه قصد خودسوزی اکثریت اعضایشان را داشتند که النهایه دهها تن از اعضایشان را با فریب و حیله در آتش سوزاندند که منجر به مرگ دو تن شد. این خودسوزیها و تعداد زیادی که در کشور عراق و قرارگاه اشرف انجام گرفت، جملگی در مقابل عدالت و حقوق بشر، انجام گرفته است.

لذا از شما که یک زن هستید و احتمال دارد مریم قجر رهبری جدید مجاهدین خلق، به عنوان زن به خواهد از مسئولیت و وظیفه حقوق بشری شما سوء استفاده کند و با دادن اطلاعات دروغ شما را همانند گزارشگر قبلی آقای احمد شهید، به فریبد و خود را مطلع از حقوق بشر در ایران و معاف از نقض حقوق بشر، معرفی کند بسیار زیاد است.

آنان طی سه دهه گذشته و در مقام اپوزسیون ایرانی با ادا و اطوار و مظلوم نمایی، خود بزرگترین ناقضین حقوق بشر به ویژه در مورد اعضای شان هستند که تنها از ایران سه نسل در آتش جهل و جنون رهبران مجاهدین، سوخته و آواره کشورهای دیگر شده اند.

بیهوده نیست که مجاهدین خلق طی سی سال گذشته همواره در خدمت بزرگترین ناقضین حقوق بشر در عراق و اسراییل و عربستان سعودی، انجام وظیفه کرده اند. آخرین ماموریت شان نیز همسویی با داعش بزرگترین جانیان روز جهان و عربستان سعودی به عنوان بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان، مشغول به انجام وظیفه و سپید سازی آنان و مبرا جلوه دادن خود از نقض فاحش حقوق بشر، هستند.

خانم گزارشگر، نقض حقوق بشر رهبران مجاهدین در ایران و عراق و به ویژه در مورد اعضای شان، داستان غریب و دنباله داری است به طوری که آنان چند ماه قبل اعتراف و اذعان داشته اند که در ارتباط با ما مجاهدین خلق، ۴۲۸ کتاب نوشته شده است. این ۴۲۸ کتاب که خودشان اعتراف کرده اند، جملگی توسط قربانیان فرقه مجاهدین به رشته تحریر در آمده و شما می توانید به سهولت به تعدادی از آن کتابها دسترسی داشته باشید. این کتابها بی شک تنها گوشه کوچکی از نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین است که از پرده برون افتاده است.

ما ضمن تبریک مجدد در ارتباط با وظیفه انسانی و مسئولیت تان، از شما استدعا داریم تا موضوع حقوق بشر در ایران را غیر سیاسی و نه از داده ها و اطلاعات دروغ مجاهدین خلق، ببینید. موفق باشید

کانون سیاسی/ فرهنگی ایران فانوس

ایران قلم، بیست و یکم اکتبر ۲۰۱۶:
لینک به منبع

ایران قلم: سرکار خانم عاصمه جیلانی ! لطفا اشتباه آقای احمد شهید را تکرار نکنید

نامه سرگشاده کانون ایران قلم به خانم عاصمه جیلانی جهانگیر گزارشگر جدید سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران

۲۱٫۱۰٫۲۰۱۶

با سلام و درود فراوان

مطلع شدیم که جنابعالی از سوی سازمان ملل به عنوان گزارشگر جدید حقوق بشر برای ایران انتخاب شده اید. لازم است ضمن تبریک صمیمانه خدمت شما برا ی یذیرش این مسئولیت ، بعد از معرفی خود نکاتی را خدمت شما عرض کنیم، شاید مواردی که در این نامه به شما ارائه می شود کمکی باشد تا  شما بتوانید مسیر اشتباه آقای احمد شهید گزارشگر قبلی سازمان ملل در مورد ایران را طی نکنید.

نویسندگان این نامه سرگشاده به جنابعالی اعضای کانون ایران قلم می باشند که هر کدام بیش از ۲۰ سال سابقه همکاری و فعالیت با سازمان مجاهدین خلق را دارند و تعدادی از آنها به دلیل مخالفت با  استرتژی مبارزه مسلحانه و دوری از راه حل های خشونت آمیز و همکاری مجاهدین خلق با صدام حسین ، دیکتاتور سابق عراق ، عزم جدایی از این سازمان را داشتند که متاسفانه به همین دلیل و انتقادات دیگر به  مسعود رجوی و مریم رجوی سال ها در  کمپ اشرف در زندان انفرادی و  همچنین زندان ابوغریب  صدام حسین در حبس بوده اند.  ما ضمن تبریک مجدد و آرزوی موفقیت برای شما در مسولیت انسانی که بر عهده دارید  توجه شما را نکات زیر جلب می کنیم.

۱ ـ ما فکر می کنیم مسئولیت شما این است که با گفتگو و روش های گوناگون اشکالات موجود در مورد نقض حقوق بشر  در ایران را به سمت بهبودی هدایت کنید، این امر تنها در سایه بی طرفی و  کسب اخبار و اطلاعات از منابع موثق امکانپذیر می باشد. متاسفانه آقای احمد شهید به شدت در محاصره افراد و منابع  سازمان مجاهدین  خلق قرار داشت، سازمانی که در  موارد مختلف خود پرونده سنگین در مورد  نقض حقوق بشر را در کارنامه خود دارد. مطمئنا دوری از منابع و تبلیغات دروغین فرقه مجاهدین خلق به شما کمک خواهد کرد که مسئولیت خود را بهتر انجام دهید.

۲ـ ما ضمن محکوم کردن هر گونه موارد نقض حقوق بشر در ایران و یا هر کشور دیگری باید خدمت تان عرض کنیم که این تنها حکومت ها و دولت ها نیستند که مرتکب نقض حقوق بشر می شوند بلکه خیلی از گروههای به اصطلاح سیاسی و انقلابی در کشورهای مختلف که نقش اپوزیسیون این حکومت ها را بازی می کنند خود نقض کننده فاحش حقوق بشر هستند که از جمله این گروهها می توان به گروههایی در آمریکای لاتین ، کشورهای یوگسلاوی و شوروی سابق و گروه تروریستی القاعده و داعش و سازمان فرقه ای مجاهدین اشاره کرد. ما فکر می کنیم شما باید گروه هایی را که مدعی هستند در آپوزیسیون ایران حضور دارند ولی خود سابقه نقض حقوق بشر و عملیات ترور و خشونت طلبانه داشته اند را نیز مورد ارزیابی خود قرار دهید . زیرا ” چرخه خشونت و نقض حقوق بشر ” به شدت از همدیگر تاثیر می پذیرند.

۳ ـ متاسفانه در گذشته آقای احمد شهید از  کانال منابع سازمان مجاهدین تغذیه می شدند، همان های که خود خشونت را تولید می کنند، و خود زندان ، زندانبان و شکنجه گر داشته و دارند، خود از کودکان ۱۴ ، ۱۵ ساله برای عملیات مسلحانه استفاده کرده اند، خود طلاق های اجباری در درون تسکیلات راه انداخته اند، خود مانع ملاقات اعضای سازمان با خانواده هایشان می شوند و موارد بسیاری دیگر. این گروه فرقه گرا در ظاهر با حکومت ایران تضاد دارد ولی در محتوا یکی هستند و در این سازمان که توسط مسعود و مریم رجوی به صورت فرقه ای اداره می شود موارد فراوانی از نقض فاحش حقوق بشر وجود دارد و از نظر ما این یک اشتباه بزرگ هست که برای محکوم کردن نقض حقوق بشر در ایران به اطلاعات یک گروه تروریستی که خودش ناقض حقوق بشر هست استناد کرد.

۴ ـ در مورد موارد نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین خلق توجه شما را به گزارش نهادهای بین المللی از جمله گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۵ جلب می کنیم . در این گزارش تحت عنوان ” خروج ممنوع ” به بخش کوچکی از موارد گسترده نقض فاحش حقوق بشر اشاره گردیده است که به واقع باید آن را قطره ای از دریا دانست. در گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر که با افراد منتقد و جدا شده از سازمان مصاحبه شده است و به موارد قتل و شکنجه و زندانی کردن افراد ناراضی در سازمان مجاهدین اشاره شده است که در این رابطه اقای محمد حسین سبحانی یکی از افراد جدا شده از سازمان که دارای سابقه بیش از بیست سال در سازمان بوده است ولی بدلیل اینکه دیگر نمی خواست در این سازمان بماند به مدت هشت سال در زندان انفرادی سازمان و زندان ابوغریب در زمان صدام حسین زندانی بوده است و مورد انواع و اقسام شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفته است .

سرکار خانم عاصمه جیلانی جهانگیر

ما فکر می کنیم شما باید اپوزیسیون خشونت طلب، یعنی فرقه مجاهدین خلق را از اعضای اپوزیسیون مصلح و مسالمت جو جدا کنید. ما اعضای کانون ایران قلم که همگی از قربانیان این فرقه تروریستی هستیم و هر کدام سال های زیادی از بهترین دوران عمر خود را در این تشکیلات فرقه گرا تلف کرده ایم از جنابعالی تقاضامندیم موارد نقض حقوق بشر در این سازمان را هم بررسی نموده و در گزارش سالیانه بیان فرمایید. برای تمام موارد ذکر شده بالا شاهدین متعدد وجود دارند که آمادگی دارند بطور مشروح و با جزئیات موارد نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین خلق را شهادت دهند.

با تشکر از زحمات انساندوستانه شما

با احترام فراوان

کانون ایران قلم

نادر کشتکار، بیست و یکم اکتبر ۲۰۱۶:
لینک به منبع

نامه سر گشاده به خانم عاصمه جیلانی جهانگیر

خانم عاصمه جیلانی جهانگیر نماینده و گزارشگرمحترم سازمان ملل در امور بررسی حقوق بشر در ایران

با عرض سلام ،مسئولیت جدیدتان را در این نهاد بین المللی تبریک عرض کرده و برای شما آرزوی موفقیت میکنم.

من نادر کشتکار به عنوان یک ایرانی و کسیکه مسائل حقوق بشری در کشورم را دنبال میکنم و به خاطرمسئولیت سنگین و بسیار حساسی که بر دوش گرفته اید،تصمیم گرفتم این نامه را برای شما بنویسم بلکه شاید بتوانم در حد توان و تجربه ام کمکی به درک بیشتر و دقیقترشما حول مسائل ،دغدغه ها وچالشها و شناخت بهتر شما از موارد فوق در ایرن کرده باشم.

من به شخص شما و همچنین سایر همکارانتان در سازمان ملل اعتماد کامل داشته و دارم،اما در عین حال همه ما بخوبی میدانیم که در جهان امروزی حقوق بشر به ابزاری در دست کشورها و سیاستمداران تبدیل شده که به وسیله آن سعی به منحرف کردن اذهان و یا وارد کردن فشار بر کشوری و یا برای فرار از حقیقتی مورد استفاده قرار میگیرد.

برای مثال همینطور که میدانید در ژوئن همین سال بان کی مون دبیر کل محترم سازمان ملل نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان را مسئول کشته و زخمی شدن صدها کودک یمنی معرفی کرده ونام کشور عربستان را در لیست سیاه گنجاند،اما با کمال شگفتی تنها یک هفته بعد بخاطر تهدید های عربستان سعودی و کشورهای هم پیمانش نام عربستان را از لیست سیاه خارج کرد،هر چند که آقای بان کی مون در جمع خبرنگاران در تاریخ پنجشنبه نهم ژوئن ۲۰۱۶ ،خارج کردن نام ائتلاف نظامی به رهبری عربستان از لیست سیاه عاملان کشتارکودکان یمنی را تصمیمی دشوار و دردناک خواند و بصراحت اعلام کرد که همچنان از محتوی گزارش خود درباره مسئولیت عربستان در کشتار کودکان در یمن دفاع میکند.اما در مجموع بالاترین سازمان بین المللی در جهان آشکارا در برابرسیاست و زور گویی پا روی حق گذاشت و تسلیم شد.

اما در مورد ایران موضوع بررسی و رسیدگی به مسائل حقوق بشری بسیار حساس تر و پیچیده تر میباشد،بطوریکه انجام کامل و منصفانه آن و همچنین تشویق رهبران ایران به همکاری با شما نیازمند شناختی کامل و همه جانبه از مسائل سیاسی ،فرهنگی وتاریخی ایران را میطلبد، مسائل و نکاتی که بی شک پرداختن به همه آنها در این نامه نمی گنجد.

در این نامه من تنها سعی دارم به شکلی مختصر به یکی از نکاتی اشاره کنم که درآن رابطه تجربه دارم و مطمئنم که اگر به آن توجه کنید حداقل از گزارشگر قبلی یعنی آقای احمد شهید درانجام مسئولیتتان موفقتر عمل خواهید کرد.

متاسفانه آقای احمد شهید به بخشی از مسائل حقوق بشری توجه میکرد و به بخشهایی نیز کاملأ بی توجه بود،و همین رویه باعث شده بود که گزارشهای ایشان و نگاهشان به مسائل حقوق بشری در ایران در کلیت کمی متاثر از مسائل سیاسی شود.

من از اعضاء سازمان مجاهدین ایران بودم که در عراق مستقربودیم.بعد از سالیان جنگ و دیدن عملیاتهایی که سازمان مجاهدین در داخل ایران و یا مین گذاریهایی که در مناطق مرزی میکرد،و یا ترورها وبمب گذاریهایی که جهت سرنگونی رژیم ایران انجام میداد، با تمام پوست و گوشتم به این نتیحه رسیدم که مبارزه مسلحانه امری از ابتدا اشتباه بود که نه تنها باعث کشته شدن ده ها هزاربی گناه شد بلکه تمام گذشته و اعتبار ما را هم در نزد ملتمان ازبین برد.

امروزهفت سال است در آلمان زندگی میکنم و بخاطر حضور سازمان مجاهدین خلق در جنگ بین ایران و عراق وعملیاتها و جاسوسی هایی که بر علیه مردم خودمان انجام میدادیم وهمچنین کشتن و یا به اسارت گرفتن سربازان ایرانی ، در جاهای مختلفی که با هموطنانم سر و کار دارم ،هم از روی شرم از گذشته و هم بخاطر ترس ،ازاین موضوع که روزی من با سازمان مجاهدین بودم چیزی را بر زبان نمی آورم.

شما نیز با کمی تحقیق متوجه خواهید شد که این سازمان در بین ایرانیان وحتی در بین مخالفین حکومت ایران تا چه اندازه مطرود و منفور است.تنها سودی که سازمان مجاهدین از قرار گرفتن در کنار نیروهای عراقی بر علیه کشور و وطن خودشان بردند ،پولهای هنگفتی بود که از این راه نصیبشان شد،پولهای هنگفتی که بوی خون سربازان کشورم را میدهد.

در وصف عمق تنفری که مردم ایران از این سازمان به علت خیانتشان به آب و خاک وطنشان درهنگام تجاوز عراق دارند همین اندازه بگویم که برای مثال کافیست کسی به ایرانیان بگوید گزارشتان یا حتی بخشی از آن متأثر از القائات سازمان مجاهدین است یا اینکه شما با آنها ارتباط دارید،گفتن همین نکته به مردم ایران کافیست که ناخودآگاه به علت نفرت بی حدشان از کسانی که مرتکب خیانتی شدند که در طول تاریخ چند هزار ساله این آب و خاک بی سابقه بوده است ،به شما به چشم دیگری نگاه کرده و قضاوت دیگری کنند،و به شما و گزارشهایتان مجرد از آنکه واقعی هست یا خیر،حقیقت دارد یا ندارد اهمیتی نداده و با سوءظن به آنها و شما خواهند نگریست.

به هر حال در جائیکه مردم ایران به این سازمان،به چشم مشتی وطن فروش،مزدور و خائن نگاه میکنند و از آنها بیزار و متنفرند،آنوقت نگاه وعکس العمل سیاستمداران و رهبران ایران به این سازمان دیگر کاملأ روشن بوده و نیازی به توضیح نخواهد بود.

با شناختی که من از سازمان مجاهدین دارم و با تجربه سالیان زندگی در بینشان میتوانم براحتی ترفندهایی که آنها در قالب یک اپوزیسیون سیاسی که آرمانهای انسانی دارند و برای آزادی مردم تلاش میکنند را در جذب و تحت تأثیر قرار دادن شما ،حدس بزنم.

متاسفانه این سازمان خودش کوچکترین معیارهای حقوق بشری را رعایت نمیکند، اعضاء این سازمان بیش از سی سال است که نه حق ازدواج دارند نه حق استفاده از وسائل ارتباط جمعی و نه حتی حق دیدن پدران و مادرانشان را.

صدها مادردر غم ندیدن فرزندانشان،از غصه جان سپردند اما مسئولین این سازمان فقط بخاطر ترس از احتمال تحت تاثئر قرار گرفتن نیروهایش از چنین ملاقاتهایی وبدنبالش تهدید جدا شدن این نیروها از سازمان ،همچنان بعد از سی و اندی سال اجازه ملاقات اعضاء خود را با مادران و پدران پیر و سالخورده شان را نمیدهد.

دهها نفر در این سازمان به این دلیل که نمیخواستند دیگر در این سازمان باقی بمانند اما هیچ راه گریزی هم نداشتند خودکشی کردند چون از همه چیز نا امید شده بودند،بیش از نود و پنج درصد جداشدگان از این سازمان تنها بعد از اشغال عراق وطبعأ پایگاههای سازمان مجاهئین توسط نیروهای ائتلاف و با پشتگرمی به حضور نیروهای ائتلاف در پایگاه مرکزی سازمان مجاهدین بنام اشرف موفق به جدایی یا فرار از این سازمان شدند.

بهرحال با نوشتن این چند خط فقط خواستم شما را از جایگاه این سازمان در میان مردم ایران آگاه کرده وبخشی از دلائلی که باعث تنفر مردم ایران از این سازمان شده است را برای شما بصورت مختصر توضیح دهم.

امیدوارم و از شما خواهش دارم در صورت تماس سازمان مجاهدین ایران با شما حتمأ از آنها بخواهید که بخاطر مسائل انسانی و مینیمم های معیارهای حقوق بشری اجازه دهند پدران و مادرانی که بیش از سی سال است فرزندانشان را ندیده اند،اجازه ملاقات پیدا کرده و بیش از این با دروغ ومغز شوئی یا تحت فشار قرار دادن اعضأ، و یا با ارائه دلائل غیر منطقی و غیر واقعی ،سنگ اندازی نکرده وجلوی این ملاقاتها را نگرفته وبعد از بیش از سه دهه به خانوادهای چشم انتظار و همچنان امیدوار این امید را بدهند و دست از این سیاست کاملأ ضد انسانی بردارند.
در پایان ضمن تشکر یکبار دیگر برای شما آرزوی موفقیت میکنم.

نادر کشتکار
آلمان

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید