این متوقف ساختن ممکن است ویرانگرتر باشد!

0
898

این متوقف ساختن ممکن است ویرانگرتر باشد!

 صابر از تبریز (امضاء محفوظ)، ایران اینترلینک، نهم اکتبر ۲۰۱۶:…  این تز همان تز دخالت بشر دوستانه با کشتن مردم است که نمونه ی بارزش را در یوگوسلاوی سابق دیدیم و مشاهده کردیم که چگونه یک کشور مطرح و ازب نیانگذاران  اصلی جنبش کشورهای غیر متعهد، به خاک سیاه نشانده شد و مردمش دچار چه قهقرا و فقر و مسکنتی شدند! درمیان تروریست های سوریه ، جناح معتدلی وجود ندارد ویا دراقلیت قرار دارد . چرا که بسادگی تغییر موضع میدهند … 

مسعود رجوی جیش العدل تروریسمآمریکا مدعی دروغین مبارزه با تروریسم (دفاتر سازمان تروریستی مجاهدین خلق در مجاورت کاخ سفید)

با وحدت عمل مردم، جان مک کین و رجوی هیچ غلطی نمیتوانند بکنند!

http://iran-interlink.org

این متوقف ساختن  ممکن است ویرانگرتر باشد!

۱۷/۰۷/۱۳۹۵

رسانه های فرقه ی رجوی، با خوشحالی زیاد حرف نابخردانه وبشدت خطرناک جان مک کین ( سرهنگ خلبان قاتل مردم ویتنام وسناتور را ستگرای  مدافع  منافع نامشروع یک درصدی های مرفه جهان ) به شرح زیرمنتشر کرده اند:

” اسد را متوقف کنید و یا انتظار سالها جنگ را داشته باشید – جان مک‌کین سناتور جمهوریخواه از دولت آمریکا خواست تا استراتژی جدیدی را در رابطه با سوریه اتخاذ کند تا جنگ متوقف شود. وی افزود در غیراین صورت بدیل آن استمرار جنگ برای سالهای سال و تروریسم و کشتار و پناهنده است و درگیری در قلب خاورمیانه که در ادامه تهدیدی برای آمریکا و بی‌ثباتی در جهان خواهد شد “.

اسد، مردم سوریه ومتحدان آن درجنگی بر روی مرگ وزندگی درگیرند و ماهیت جنگ شان دفاعی بوده و چاره ای جزدفع تجاوز ندارند آن ندارند !

اما طرف مقابل که عبارت از سلطه گران جهانی به سرکردگی آمریکا و وابستگان تروریست تکفیری ومرتجع آنها صرفا بخاطر زیاده طلبی وطمع ورزی بیمورد است که منطقا نباید جنگی برای مرگ وزندگی داشته ودفاع باشد وبلکه جنگی تجاوزکارانه است که درصورت اصرار برتداوم آن- آنطور که باند رجوی ومک کین ها میخواهند- ممکن است نتیجه ای جز نابودی جهان نداشته باشد!

اینکه سوریه بعنوان یک کشور نا ابرقدرت وغیر امپریالیستی چگونه میتواند منافع واقعی ومشروع آمریکا را به خطر اندازد، برکسی معلوم نیست و اینجاست که جان مک کین بطور شرم آوری دروغ میگوید!!

آیا این خنده دار نیست که مقاومت اسد ومتحدانش به معنی کشور گشائی وسلطه ورزی تلقی شود، کاری که غرب ومتحدان منطقه ای مرتجع اش میکنند؟!

دوباره:

”  سناتور جان مک‌کین در مقاله‌یی که در روزنامه وال استریت ژورنال درج شد گفت: ”بشار اسد را همین حالا متوقف کنید… یا انتظار سالها جنگی را داشته باشید که تلاش می‌کنند به بیابان تبدیل شود و سپس از صلح دم بزنند“.

آیا این اسد است که بعنوان رئیس جمهور قانونی سوریه، این کشور را متصرف شده وباعث جنگی ویرانگر درآن شده ویا قضیه برعکس است که هست؟!

آقای مک کین!

اگر شما از تسلیح نیروهای تروریستی درسوریه دست برداشته و بر تعهدات خود درمقابل روسیه  صادق بمانید، آیا باز هم جنگی درسوریه وجود خواهد داشت؟ مسلما که نه! واگر شما براستی طرفدار صلح اید ومیخواهید خاورمیانه ی باثباتی؟؟!! وجود داشته باشد ، چرا دولت خود را ازدست زدن به حمایت ازتروریست ها که عامل جنگ اند، منع نمی کنید؟!

شما به چه حقی خواستار برکناری رئیس جمهور قانونی یک کشور می شوید؟!

همچنین:

”ایالات متحده و شرکاء آن در ائتلاف بایستی به اسد در مورد ضرورت توقف پرواز هواپیماهایش هشدار بدهند که متوقف کند یا هم هواپیماهایش را از دست بدهد، و اگر هم روسیه به بمبارانهای کور خود ادامه دهد، بایستی به وی توضیح دهیم که ما طرح های لازم را برای به خطر انداختن هواپیماهایش اتخاذ خواهیم کرد و همچنین بایستی مناطق امن برای شهروندان سوری ایجاد کنیم و هر کاری برای حفاظت از آنها در مقابل تجاوزات اسد و پوتین و نیروهای بنیادگرا بایستی انجام دهیم“.

این کار شما را به جنگ اتمی می برد وبطور کاملا ابلهانه ای فکر میکنید که دریک جنگ اتمی پیروز خواهند شد!

 بنظر می رسد که روزها وماه های آتی چشم انداز بیشتری درمقابل ما گسترده خواهد شد  وبا این حال بنظر نمی رسد که بدون اعاده ی حلب به دولت سوریه ، مذاکرات موفقی درمورد رفع این جنگ ویرانگر انجام گیرد.

ونیز:

” همزمان بایستی کمکهای نظامی را به قویترین گروه‌های اپوزیسیون سوریه که با این رژیم در حال جنگند ارائه دهیم، و این تنها راه کمک به غیرنظامیان از خطرات جنگ است که گروه‌های معتدل را برای جنگ قوی‌تر کنیم تا به پیروزی برسند”.

این تز همان تز دخالت بشر دوستانه با کشتن مردم است که نمونه ی بارزش را در یوگوسلاوی سابق دیدیم و مشاهده کردیم که چگونه یک کشور مطرح و ازب نیانگذاران  اصلی جنبش کشورهای غیر متعهد، به خاک سیاه نشانده شد و مردمش دچار چه قهقرا و فقر و مسکنتی شدند!

درمیان تروریست های سوریه ، جناح معتدلی وجود ندارد ویا دراقلیت قرار دارد . چرا که بسادگی تغییر موضع میدهند ونهایت همکاری را با یکدیگر کرده وزمانی برعلیه هم وارد عمل میشوند ودلیل این کار ، نفع طلبی جنگ سالاران است که به چیزی جز شکم وضمائم آن نمی اندیشند!

 دیگر اینکه گروه های معتدل وارد مذاکره می شوند و با سلاح دیگران کشور خود را به کام زوال ونیستی نمی برند و عمل اعتدالیون شما، این موضوع را نشان نمی دهد!

من برای نشان دادن یک تصویر کلی از اوضاع حلب – که عملا به نقطه ی گرهی تعیین کننده در تجاوز به سوریه تبدیل شده – قسمت هایی از مقاله ی کارین لویکه فلد – فصلنامه هینتر گروند جلب میکنم:

” حلب که بواسطه مرزکشی های جدید، بعد از جنگ جهانی اول از سرزمین های عربی (جنوبی) جدا افتاده بود، می بایست از ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۶ تحت نظارت فرانسویان بعنوان شهری تجاری نظمی نو به خود می داد. پس از کسب استقلال در سال ۱۹۴۶ حلب بعنوان مرکز اقتصادی سوریه باقی ماند در کنار دمشق بعنوان پایتخت سیاسی … رودخانه قویق، رگ حیاتی حلب خشک شده. سد آبی [دریاچه] اسد بر رودخانه فرات تحت کنترل آنچه خود را دولت اسلامی می نامد و یا باصطلاح “شورشیان معتدل” است. شهر به دو قسمت تقسیم شده. قسمت شرقی با نزدیک به ٣۰۰۰۰۰ جمعیت که توسط “شورشیان معتدل” و سایر اسلامیست ها کنترل می شود. قسمت غربی با بیش از یک و نیم میلیون جمعیت شامل تعداد زیادی آواره جنگی توسط دولت سوریه کنترل شده و توسط ارتش سوریه از حملات اسلامیست ها حفاظت می شود… پیش از یورش به حلب حداقل سه ملیون نفر در آن زندگی می کردند. در این بین بیش از نیمی از آنها شامل دهها هزار مسیحی و بیش از آنان مسلمانان از شهر گریخته اند. نامگذاری گروه های جنگجو یا باصطلاح “شورشیان معتدل” نشاندهنده حضور محسوس گذشته [حلب] در درگیری های کنونی هستند. بسیاری برای خود نام فاتحین و حاکمین سابق حلب را برگزیده اند: نورالدین زنگی یا “ارتش فتح”، “ارتش اسلام”، “بریگاد [سلطان] مراد” یا “احرار الشام” و بدین طریق هدف جنگ خود را مشخص می کنند. مسئله بر سر نوسازی سیاسی دولت سکولار سوریه و شهروندان آن نیست. مسئله بر سر – همچون در قرون وسطی- سلطه و تصرف، بر سر کنترل تاریخ سوریه و بر سر ثروت آن کشور است… “اپوزیسیون” مستقر در شرق حلب از پوشش رسانه ای گسترده ای برخوردار است. مقامات بلندپایه دول غربی خواهان [ارسال] کاروان های کمک رسانی، [ایجاد] کریدورهای بشردوستانه و حتی تاسیس پل هوایی می شوند. بعنوان نمونه وزیر امور خارجه آلمان، فرانک-والتر اشتاین مایر در آگوست ۲۰۱۶. در شرق حلب “کلاه سفیدها” که برای جایزه صلح نوبل پیشنهاد شده اند نیز فعال هستند. [آنها که] در ترکیه آموزش دیده و از سوی بریتانیا و از جمله نمایندگی ایالات متحده آمریکا برای توسعه بین‌المللی (USAID) حمایت مالی می شوند،با کلاه های سفیدشان بطور خستگی ناپذیر درحال کنار زدن آوار ویرانه ها و بیرون کشیدن شهروندان غیرنظامی و کودکان از بین آنها هستند. در تمام مدت دوربینی که به پیشانی بسته اند رنج و ویرانی در شرق حلب را با تصاویری صاف و با کیفیت بالا برای انتشار در صفحه اول مطبوعات جهانی ضبط می کند. در غرب حلب اما انسان ها خارج از دید افکار عمومی جهانی کشته می شوند. این را امیل قطی که در بیمارستان فرانزیسکانر در حلب کار می کند می گوید. او می افزاید که هر انسانی با دیدن عکس عمران جوان در تیتر رسانه های جهانی احساس همدردی می کند. ” ما همه روزه در هر دو قسمت حلب از این موارد داریم. مثل همین جوان بنام بسام یالوف که گلوله ای به سرش اصابت کرده و دچار مرگ مغزی شده. عمران جوان از شرق حلب از این بخت یا بدشانسی برخوردار بوده که از وی فیلم و عکس گرفته شده و از طریق فیس بوک پخش شده”. در سراسر سوریه روزانه تراژدی هایی بوقوع می پیوندند که راجع به آنها هیچ کس حرفی نمی زند. .. سازمان امنیت ارتش ایالت متحده (آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده DIA) در گزارش خود از اوضاع سوریه در سال ۲۰۱۲ نوشت: ۱- تحولات در کشور [سوریه] شکلی مذهبی بخود می گیرند.۲- سلفی ها، اخوان المسلمین و AQI (القاعده در عراق، توضیح نگارنده) مهمترین نیروهای پیشبرنده شورش در سوریه هستند. ٣- غرب، شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس و ترکیه از اپوزیسیون حمایت کرده، در حالیکه روسیه، چین و ایران حامی رژیم اند.

اهالی قدیمی مطمئن اند که انقلاب دروغین به حلب تحمیل شده. عماد خولصی، کاسبی که این روزها شیرینی های خود را در خیابان سلامیه در غرب حلب می فروشد می گوید: “مسئله ما سیاست نبود، کسب بود. ما از ترکیه، اروپا و شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس مشتری داشتیم و کار و کاسبی خوب بود.” همسایه وی، هیثم هاشم که یک جواهرفروشی در همسایگی مسجد جامع حلب داشته و هیچگاه انتظار چنین اتفاقاتی را در حلب نداشته می گوید: “زندگی ما خوب بود، امن بود، ما کار داشتیم. این چیزیست که برای مردم اینجا مهم است: امنیت و کار. دلایل این وضعی که برای ما پیش آمده سیاسی است و هیچ ارتباطی با مردم حلب ندارد. ما امیدواریم که زندگی به شکل سابقش برگردد. برای همین به زندگی ادامه می دهیم.” هاشم مطمئن است که اگر سوری ها بین خودشان با هم تفاهم کنند، “جنگ خاتمه پیدا می کند.” عماد خلوصی در حالی که سر تکان می دهد می گوید: حلب مادر همه دنیاست. اینجا ما همه چیز داریم. اما شاید بخاطر همین هم این مشکلات را داریم، چون که ما همه چیز داریم. شاید وضع ما زیادی خوب بوده. شاید وضع ما شبیه یک معده مسموم باشد؟ ما زیادی توی معده هامان فرو کردیم و حالا حالمان خراب شده. تنها وقتی که از شر آنچه روی معده ما سنگینی می کند خلاص شویم، می توانیم با هم به تفاهم برسیم… برای محاصره حلب ترکیه از واحدهای ترکمن که در مناطق مرزی تحت هدایت سازمان امنیت ترکیه (MIT) عمل کرده و همراه “ارتش فتح” و گروه های القاعده به یورش به حلب شدت می بخشند استفاده می کند. تحت نام “شورشیان معتدل” اواخر اوت واحدهای ترکمن، از جمله نورالدین زنگی، بریگاد سلطان مراد، جیش التحریر و گردان شهدای ترکمن همراه ارتش ترکیه به جَرابُلُس در شمال سوریه وارد شدند. ترکمن ها بر قاچاق اسلحه، جنگجویان و آوارگان جنگی نظارت می کنند. آنها انتقال نفت و اجناس به غارت رفته را کنترل می کنند. هنگامی که بن‌علی ییلدریم نخست وزیر ترکیه در ماه اوت اظهار داشت که بشار اسد می تواند برای یک دوره گذار در مقام خود بماند، این موصوع را اما مشروط به این کرد که “در سوریه آینده شورشیان کرد، دولت اسلامی (داعش) و اسد جایی نخواهند داشت. دولت آینده سوریه باید متشکل از ترکمن ها، مسلمانان سنی و قبیله های عرب باشد.” ورود ارتش ترکیه به سوریه در ماه اوت میبایست به تقسیم بندی سوریه که مد نظر ایالات متحده، اروپا، شیخ نشینان حاشیه خلیج فارس و اسرائیل است رسمیت ببخشد. کردها باید در شرق فرات منطقه امن برای اقلیت ها را اداره کنند. ترکمن ها و اسلامیست ها می بایست تحت رهبری غرب و ترکیه مناطق غربی فرات در سوریه را کنترل کرده و حلب را تصرف کنند. شاید جمهوری ترکیه، که گویا قصد دارد در آستانه صدسالگی خود در سال ۲۰۲٣ تحت رهبری رجب طیب اردوغان شمال سوریه و حلب را در خود ادغام کند، در محاسبات خود دچار خطا شده باشد: اهالی حلب با ادیان گوناگون به هیچ وجه خود را جزئی از امپراتوری نوین عثمانی نمی دانند.. جوامع مذهبی حلب حتی به ذهنشان خطور نمی کند که روزی به سلطه ترکیه گردن نهند. مقام رسمی در گفتگو با نگارنده می گوید: “حلب تاریخی کهن تر از ترکیه و یا امپراتوری عثمانی دارد. مسئله بر سر قدرت و نفوذ است، چراکه کسی که بر حلب حکومت کند، بر کل منطقه حکومت می کند.” بهمین دلیل قدرت های منطقه ای و جهانی می خواهند حلب را تصرف کنند. بعد از جنگ جهانی اول دو دیپلمات از فرانسه و بریتانیا، فرانسوا ژرژ پیکوی و مارک سایس بر روی شن های خاورمیانه خطوطی کشیدند تا منافع هر یک از کشورهای خود در منطقه را تعیین کنند. یکصد سال بعد ده ها کشور پس از عراق در پی فروپاشی سوریه اند “. پایان نقل قول از کارین لویکه فلد – فصلنامه هینتر گروند

صابر

(پایان)

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید