برادران وهابی رجوی نهایت ذلت و خواری او را لو دادند!
رضا صادقی جبلی، پیوند رهایی، پانزدهم ژوئیه ۲۰۱۶:… مگر شما نبودید که در آخرین نشست در اشرف قبل از پراکندگی قسم خوردید که پروندۀ مجاهدین در خاک وطن با شما و مریم و همه مجاهدین بسته خواهد شد و ما را ناجوانمردانه روانه مرز کردی و خودت فراری و پنهان شده و همسرت و نزدیکانت را هم به فرانسه فراری دادی همان کاری که در بعد از سی خرداد …
Marhoom Masoud Rajavi – Iran Ghalam
برادران وهابی رجوی نهایت ذلت و خواری او را لو دادند!
نوشتۀ رضا جبلی از اعضا و مسئولین قدیمی جدا شدۀ سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی)

آقای رضا صادقی جبلی
اختلافات ایران و عربستان مخصوصاً بعد از انقلاب و بدون در نظر گرفتن نوع حکومت در ایران همیشه وجود داشته و احتمالاً همیشه وجود خواهد داشت و به نظر من هیچ حکومتی بعد از جمهوری اسلامی به این اندازه با کشورهای عربی مماشات نخواهد کرد چه در رابطه با خلیج همیشه فارس و چه در هر زمینۀ دیگری که باشد.
ولی به هر حال در سی سال گذشته با وجود تمام مشکلات بین دو کشور هیچگاه عربستان رسما از رجوی حمایت نکرده بود هر چند اعضای سازمان به خوبی از آن آگاه بودند و خود رجوی هم در نشستهای مختلف از آن صحبت کرده بود از جمله در رابطه با مراسم حج که رجوی میگفت رسما از طرف پادشاه عربستان دعوت شده ولی به دیلایل سیاسی نمیخواهند آنراعلنی کنند.
ولی اکنون با حضور ترکی فیصل در برنامۀ فرقۀ رجوی و حمایت رسمی او از این فرقه سئوال این است که چرا در این زمان و به این شکل این امر صورت گرفته است؟ و آیا رجوی نمیدانست که صرف حضور این عنصر ضد ایرانی نه تنها برای ایرانیان وطن پرست و حتی افراد سازمان و هوداران اندکش در خارج بلکه برای هر سیاستمدار بیطرفی هم غیر قابل هضم است که چرا ترکی فیصل؟
در چند روز گذشته تحلیلهای مختلفی در ابن رابطه شده است و احتمال صحیح بودن هر یک به اندازه بعدی است ولی به عقیده من این رجوی نبوده که ترکی فیصل را دعوت کرده بلکه برعکس ارباب بوده که تشخیص داده اکنون زمان آن است که از پشت پرده بیرون آمده و حمایت مالی و تسلیحاتی خود از رجوی را علنی کند و مرحوم خواندن رجوی چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد بدون هماهنگی بوده است چرا که دلیلی ندارد فرمانده و ارباب رجوی بخواهد با وی هماهنگ کند و از او دستور بگیرد و یا حتی از قبل اطلاع بدهد که فلان حرف را خواهد زد و یا مثل دیگر سخنرانان متن سخنرانیش را بدهد مسئولین فرقه به اصطلاح «چک» کنند چرا که برای مجاهدین و ما جداشده ها بخوبی روشن است که در رابطه با اربابان قبلی از جمله صدام حسین هم دقیقا بهمین صورت بود و بدون اجازۀ او نمی توانستیم حتی از قرارگاهای خود خارج شویم چهبرسد به انجام عملیات و خود رجوی هم بعد از سرنگونی صدام در اولین پیامش برای اعضا اعلام کرد که بایستی با صاحب خانۀ جدید موازی حرکت کنم و یا به زبان خودمانی هر چه ارباب جدید میگوید باید انجام شود و مشخصا گفت: «حتی پوشیدن دامن زنانه».
البته عربستان سعودی در چند سال گذشته مخصوصاً از شروع جنگ خانمانسوز سوریه تمام توان و امکانات خود را برای نا امن کردن ایران به کار برد ولی موفق نشد و از آنجاییکه هیچ کارتی برای بازی مقابل ایران ندارد از روی استیصال تصمیم گرفته روی اسب بازنده و چندین بار استفاده شدۀ رجوی شرط بندی و سرمایه گذاری کند و چرا نکند؟ مگر مزدور تر و وطن فروشتر از رجوی در حال حاضر در دنیا یافت میشود؟ البته این دستمال چندین بار استفاده شده ای است که برای اربابان به مراتب قویتر از سعودیها کارآیی چندانی نداشت و هر از چند گاهی فقط دست بدست شد و بعد هم مانند هر دستمال استفاده شده و کثیفی به داخل نزدیکترین سطل آشغال انداخته شد.
سرنوشت ذلت بار رجوی که در سی سالگی قرار بود قدرت را در حداکثر شش ماه در ایران بدست گیرد اکنون اگر زنده هم باشد در شصت و هفت سالگی مانند سرنوشت ارباب و صاحب خانهاش در سوراخ موشی پناه گرفته است تا شاید وهابیون داعشی برایش کاری انجام دهند.
کجا رفت آن شعارها و فریادهای «هیهات منا الذ لۀ» آقای رجوی؟ رفتن زیر قبای وهابی ها و دشمنان ایران و ایران زمین کجا و استراتژی ارتش ازادیبخش «ملی» کجا؟ آیا ذلت و خواری بدتر از این هم تصور کردنی است؟
مگر شما نبودید که در آخرین نشست در اشرف قبل از پراکندگی قسم خوردید که پروندۀ مجاهدین در خاک وطن با شما و مریم و همه مجاهدین بسته خواهد شد و ما را ناجوانمردانه روانه مرز کردی و خودت فراری و پنهان شده و همسرت و نزدیکانت را هم به فرانسه فراری دادی همان کاری که در بعد از سی خرداد شصت انجام دادی و ما را روانه زندان و شکنجه کرده ولی خودت ونزدیکانت به فرانسه روانه شدید؟!…
مگر شما نبودید که میگفتید فلسفه عاشورا به حضور فرمانده اول مجاهدین امام حسین می باشد نه به هفتاد و دو تن؟ پس ای نا مرد کجا بودی؟ و اگر بودی کجا – به ادعا و سخن فریبکارانۀ خودت – امن تر از بودن در بین فدائیانت بود؟
ایکاش که برای یکبار هم که شده بود از جانت می گذشتی و سر سوگندت می ماندی و همهمان را در داخل خاک وطن فرماندهی میکردی تا سازمان حنیف را به این ذلت و خواری نمی رساندی و همانطور که گفته بودی فلسفه سازمان را با افتخار میبستی ولی افسوس که تمامی اینها فقط حرف بود و بس و نه عمل و تماما شعر و شعار پوچ و دروغین برای فریب و به دنبال خودت کشاندن ما اعضا و هواداران سازمان بوده است.
در عکسهای ضمیمۀ این متن حتما میزان وطن پرستی و پایگاه مردمی رجوی! در میان ایرانیان! ولی از نژادها و رنگهای مختلف را که در شوی مریم قجر به صورت اجاره ای شرکت داده شده اند می بینید