در غیبت امثال رضا رضایی و محمود شامخی؛ وقتی جریان تقی شهرام صاحب اختیار سازمان مجاهدین شد، تحریر جزوه سبز، و بعداً مقاله «پرچم…» که درواقع پیشدرآمدی بر تغییر و تحولات ایدئولوژیکی سازمان بود(با اهداف خاص)، در دستور کار قرار گرفت. … تقی شهرام در جزوه سبز؛ بی توجه به اینکه اصل و اساس جمعبندیها بر بنبست استراتژیک استوار بود و لذا باید تلاشها در این زمینه انجام میگرفت، بحثها را به سوی مباحث فلسفی سمت و سو داد تا نظراتِ از دید خودش علمی را – که میپنداشت مارکسیسم است – مرحله به مرحله جا بیاندازد…. وی وانمود میکرد که علت اصلی ضربات وارده بر سازمان از سوی ساواک ریشه در ایدهآلیسم و تفکر مذهبی دارد؛ و هیچکس او را به چالش نمیگرفت که اگر چنین است پس باید بپذیریم ایدئولوژی سازمان چریکهای فدایی یا سایر سازمانهای مارکسیستی نیز، مذهبی و آمیخته با ایدهآلیسم است، و تنها ایدئولوژی ساواک و رژیم شاه که نیروهای مبارز را مورد هجوم قرار میداد غیرایدهآلیستی بودهاست!
غبارزدایی از آینهها
فسانه گشت و کهن شد حدیث «جزوه سبز»

شاد و شاکرم که رمضان امسال را با کَندوکاو در مورد یکی از اسناد مهم دهه ۵۰ (خورشیدی)؛ آغاز میکنم. نوشتهای که رنگش سبز بود اما؛ حاصلی خونین و سرخ در برداشت. جزوه سبز
…
نمونهای که (پایین صفحه بصورت پی دی اف) ضمیمه کردهام؛ از روی متن درهَم برهَم نسخه اصلی، سطر به سطر، و واژه به واژه، تایپ، و چندین و جند بار مطابقت داده شده و زمان بسیار زیادی بردهاست، اما خوشحالم که جز یکی دو کلمه که در نسخه اصلی پاک شده و خوانا نیست، هیچ چیز از آن کاسته نشدهاست.
یقین دارم اگر متن آن؛ همان سال که نوشته شد (۵۲)؛ به زندان شاه میرسید، نقد میشد و تناقضات آن مورد بحث قرار میگرفت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیش از ۴۰ سال از نگارش جزوه سبز میگذرد
بیش از ۴۰ سال از نگارش جزوه سبز میگذرد؛ و با اینکه به همت زنده یاد تراب حقشناس نسخه اصلی آن روی وب قرار گرفت، اما کسی به آن نپرداخت و در برابر چهل و چند هزار کلمه آن، چهل کلمه هم، از ریزهکاریها و مضمون اصلی آن، نگفت و ننوشت.

(که از داستان تکامل و انسانهای اولیه آغاز شده و تا دوران کنونی ادامه خواهد داشت)
…
البته از همان ایاّم؛ سراغ کسانی را که پیش از انقلاب، بیرون زندان در تشکیلات مجاهدین بودند میگرفتم تا بلکه جزوه سبز را (و نوشتههای بین سطور آن را هم) بشکافند. میدانستم که محتوای آن از پاییز ۱۳۵۲ تا تابستان ۱۳۵۳ در برخی شاخهها(بدون اطلاع شاخه مجید شریف واقفی)، بحث میشد؛ حال آن که توافق شده بود تا حل مساله در مرکزیت شاخهها از انتقال آن به دیگران خودداری شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جزوه سبز؛ پیشدرآمدی بر تغییر و تحولات ایدئولوژیکی سازمان

در غیبت امثال رضا رضایی و محمود شامخی؛ وقتی جریان تقی شهرام صاحب اختیار سازمان مجاهدین شد، تحریر جزوه سبز، و بعداً مقاله «پرچم…» که درواقع پیشدرآمدی بر تغییر و تحولات ایدئولوژیکی سازمان بود(با اهداف خاص)، در دستور کار قرار گرفت.
…
تقی شهرام در جزوه سبز؛ بی توجه به اینکه اصل و اساس جمعبندیها بر بنبست استراتژیک استوار بود و لذا باید تلاشها در این زمینه انجام میگرفت، بحثها را به سوی مباحث فلسفی سمت و سو داد تا نظراتِ از دید خودش علمی را – که میپنداشت مارکسیسم است – مرحله به مرحله جا بیاندازد.
…
وی وانمود میکرد که علت اصلی ضربات وارده بر سازمان از سوی ساواک ریشه در ایدهآلیسم و تفکر مذهبی دارد؛ و هیچکس او را به چالش نمیگرفت که اگر چنین است پس باید بپذیریم ایدئولوژی سازمان چریکهای فدایی یا سایر سازمانهای مارکسیستی نیز، مذهبی و آمیخته با ایدهآلیسم است، و تنها ایدئولوژی ساواک و رژیم شاه که نیروهای مبارز را مورد هجوم قرار میداد غیرایدهآلیستی بودهاست!
…

اتخاذ چنین شیوهای برای این بود که جلوی هرگونه مخالفت آنی و نابهنگام را گرفته و افراد سازمان را بتدریج و قدم به قدم از ایدئولوژی قبلی دور ساخته و آماده پذیرش مواضع و نظرات جدید بنماید.
…
جزوه سبز بر خلاف «بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک سازمان»(که در مهر ۵۴ انتشار عمومی یافت)، به تغییر مواضع سازمان به صورت روشن و مشخص اشاره نمیکرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تغییر نظرگاه و ایدئولوزی حق طبیعی هر آدمیاست
اینکه تقی شهرام (به درست یا غلطش کار نداریم)، به نظرش اینگونه آمد که از «جهل اسلام» به«علم مارکسیسم» رسیدهاست، هیچ اشکالی ندارد. خیلی هم خوب است که فردی با خودش و دیگران روراست باشد و تغییر نظرگاهش را پنهان نکند. اشکال در این است که خود را مساوی حق پندارد و نظرش را به نام سازمان و انقلاب قالب کند.
…
تغییر نظرگاه و ایدئولوژی حق طبیعی هر آدمیاست. اما او که خودش را نوک پیکان تکامل میپنداشت؛ هوا برَش داشته بود.
به غصب تشکیلات همت گماشت و جوّی ایجاد نمود که همه به خضوع و خشوع کشیده شوند(به قول خودش از ایدهآلیسم و دگماتیسم به درآیند) و زیر عَلم او سینه بزنند تا سخت سر و عقب مانده و فالانژ و خائن لقب نگیرند…

اینگونه بود که با اِعمال روشهای ضدانقلابی؛ نهال سرسبز و زیبایی که امثال حنیف نژاد با خون دل کاشته و آبیاری کرده بودند، شکسته شد و شهرام، و امثال وحید افراخته و حسین سیاه کلاه، در مسیر فرصتطلبی سلطهطلبانه خود به روی همرزمان خویش تیغ کشیدند و اسباب شکاف و اختلاف درونی نیروهای خلقی را به بالاترین درجه فراهم کردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آن نتایج خونبار و تلخ، ربطی به مارکسیسم نداشت
برخلاف دیدگاه مارکس که پویایی خاص خودش را دارد؛ آنچه بعد از سال ۵۴ در درون مجاهدین رُخ داد و آن نتایج خونبار و تلخ، هیچ ربطی به مارکسیسم نداشت.
جزوه سبز هم به تاریخ پیوسته و باید از همین جنبه به آن نگریست؛ اما، نکات درست و درسآموزی نیز دارد و از این لحاظ شایسته تأمل و دقت است.
…
بخشی از جزوه سبز در انتهای اطلاعیهِ تغییر مواضع ایدئولوژیک (در صفحه ۳۱۵) – به عنوان ضمیمه سوم – درج شدهاست.
…

در جریان بررسی کار یکساله سازمان در بهار سال ۵۲ بعد از مشاهده یک سری نارسائیها و کمبودهایی در داخل تشکیلات که مجموعاً امر پیشرفت گروه و تکامل سازمان را در مبارزه علیه دشمن دچار اختلال میکرد مرکزیت سازمان تصمیم گرفت در رابطه فعالتری با کادرهای پائینتر بخصوص کادرهای درجه اولی که امکان رشد بالاتر و احراز مسئولیت بیشتری داشتند قرار گرفته و در این رابطه فعال مهمترین مسائل موجود درون تشکیلاتی و وظایف کنکرت مرحله دشوار فعلی را به بحث بگذارد…
برای مطالعه متن کامل جزوه سبز، اینجا را کلیک کنید
http://www.hamneshinbahar.net/pdfhtm/jozveh_sabz.pdf
در فرصتی دیگر، جزوه سبز را به بحث میگذارم
…
در این زمینه