رئالیسم و رمان ، آینه نارسایی های اجتماعی

0
1488
مکتب ادبی رئالیسم انتقادی با آثار ارسطو در یونان باستان شروع شد . عده دیگری آغاز آنرا در فلسفه پوزیویتیسم و مثبت گرایی کنت و ماتریالیسم آن دوره میدانند . در آلمان ، شیلر کوشید تا در ادبیات به اختلاف سبک ایده آلیستی و رئالیستی توجهات را جلب کند . او رئالیسم را  نخستین بار یک سبک ادبی نامید . ادعا میشود که اساس نظری و تئوریک تمام نویسندگان رئالیستی در ادبیات فرانسه از جمله در آثار – فلوبر،استاندال ،بالزاک ، موپاساد ، و دوما است . دلیل رشد مکتب رئالیسم در قرون 19 و 20 را میتوان بر اساس نقش پیشرفت علوم و فنون ، صنعت و ارتباطات ، آموزش و مطالعه نظریات  تکامل داروین دانست . مشخصه رئالیسم فرانسوی ، موضع انتقادی اجتماعی و ضد بورژوایی آن بود . دو وظیفه و حقیقت مهم در ادبیات و هنر باید حافظه تاریخی و اهمیت شناخت و نقل آن باشد . امروزه اشاره میشود که رئالیسم دوره رنسانس ریشه در فلسفه وهنر یونان باستان داشت . رئالیسم و رمان ، آینه نارسایی های اجتماعی .

رمان رئالیستی ایدئولوژیک است ؟

علیشاه سلطانی ـ 01.03.2016                            مکتب رئالیسم در زیبایی شناسی ادبی هنری ، قطب مخالف مکاتب فرمالیسم و استتیک بورژوایی میباشد و میکوشد تا رابطه ادبیات وهنررا با واقعیات اجتماعی نشان دهد . موضوع مرکزی رئالیسم شرح و توصیف انسان در امور روزمره یعنی در وضعیت کاروشرایط وروابط طبیعی و اجتماعی میباشد . هدف واقعگرایی رئالیسم نگاهی انتقادی به شرایط هستی و زندگی است .رئالیسم در هنر و ادبیات یعنی وفاداری به واقعیات گرچه آن با کپی برداری ناتورالیستی مخالف است .  از نظر تاریخی از سه مکتب – رئالیسم روشنگری، رئالیسم کلاسیک بورژوایی ، و رئالیسم انتقادی ، نام برده شده است .

مکتب واقعگرایی یا رئالیسم ، مخالف عقل گریزی ،ایده آلیسم ، فرمالیسم و رمانتیسم است . آن نوعی تفکر متکی به دادههای واقعیات است . رئالیسم روشی است که واقعیات یعنی زندگی ، طبیعت ، و روابط اجتماعی را با کمک ابزار هنری به نقد می کشاند یا نشان میدهد . در طول تاریخ درکشورهای مختلف از انواع گوناگون مکتب رئالیسم نام برده شده است ، از آنجمله – رئالیسم جادویی،رئالیسم فرمالیستی،رئالیسم سوسیالیستی ، رئالیسم ساده لوحانه ، رئالیسم رمانتیک ، رئالیسم درونگرا ، رئالیسم انتقادی ، رئالیسم شاعرانه ، رئالیسم اجتماعی ، رئالیسم سوسیالیسم تخیلی ، و غیره .

در روسیه قرن 19 رئالیسم ادبی کوشید تا همرزم جنبش سیاسی اجتماعی مردم گردد . رئالیسم انتقادی در جستجوی شناخت روابط اجتماعی است . رئالیسم قرن 18 را درونگرا یا روانشناسانه نامیدند . ار جمله نمایندگان رئالیسم سوسیالیسم تخیلی – تورگنیف ،داستایوسکی ، و تولستوی در روسیه قرن 19 بودند .soltani

اشاره میشود که مکتب ادبی رئالیسم انتقادی با آثار ارسطو در یونان باستان شروع شد . عده دیگری آغاز آنرا در فلسفه پوزیویتیسم و مثبت گرایی کنت و ماتریالیسم آن دوره میدانند . در آلمان ، شیلر کوشید تا در ادبیات به اختلاف سبک ایده آلیستی و رئالیستی توجهات را جلب کند . او رئالیسم را  نخستین بار یک سبک ادبی نامید . ادعا میشود که اساس نظری و تئوریک تمام نویسندگان رئالیستی در ادبیات فرانسه از جمله در آثار – فلوبر،استاندال ،بالزاک ، موپاساد ، و دوما است .

دلیل رشد مکتب رئالیسم در قرون 19 و 20 را میتوان بر اساس نقش پیشرفت علوم و فنون ، صنعت و ارتباطات ، آموزش و مطالعه نظریات  تکامل داروین دانست . مشخصه رئالیسم فرانسوی ، موضع انتقادی اجتماعی و ضد بورژوایی آن بود . دو وظیفه و حقیقت مهم در ادبیات و هنر باید حافظه تاریخی و اهمیت شناخت و نقل آن باشد . امروزه اشاره میشود که رئالیسم دوره رنسانس ریشه در فلسفه وهنر یونان باستان داشت .

درمرزبندی با رئالیسم بورژوایی قرن 19 ، در قرن بیست رئالیسم انتقادی نویسندگانی مانند – دوبلین ، همینگوی، هاینریش مان ،و رئالیسم سوسیالیستی نویسندگانی مانند برشت و گورکی رشد نمود . میان سالهای 1880-1830 در اروپا حدود پنجاه سال مکتب رئالیسم نسبت به توصیف واقعیات باوفا ماند . از جمله ژانرهای زئالیستی این دوره میتوان از رمان ، نوول ، و داستان کوتاه را نام برد . ازجمله نویسندگان رئالیستی ادبیات جهان میتوان از – بالزاک ،فلوبر،دیکنز،تولستوی،داستایوسکی،دوما،وفونتان، نام برد . در انگلیس دیکنز یکی از غولهای ادبیات رئالیستی بود . در روسیه گوچارف و تورگنیف خالق آثاری رئالیستی شدند . رئالیستها غالبا میکوشند تا هنر را به صورت فرمی مستقل برای آگاهی اجتماعی بخدمت درآورند .

مارکسیست ها از رئالیسم سوسیالیستی انتظارات تربیت و آموزش کارگران و دهقانان را داشتند . لوکاچ ،بلوخ ، آدرنو ، و برشت در قرن 20 از جمله تئوریسین های رئالیسم سوسیالیستی بحساب می آیند . کتاب لوکاچ در این زمینه ” مسائل رئالیسم ” نام دارد . گورکی کوشید تا رئالیسم سوسیالیستی را وارد روسیه بعد از انقلاب اکتبربنماید . در استتیک و زیبایی شناسی مارکسیستی ،رئالیسم بک تئوری هنری است که مشمول قانون زیربنا-روبنا در تاریخ روابط اجتماعی است چون هر هنری انعکاس و بیان واقعیت اجتماعی میباشد .رئالیسم انتقادی بورژوایی قرن 19 باعث شد که جنبه های غیرانسانی ارزشهای ثبت شده در روابط سرمایه داری افشا شوند .طبق نظر مارکسیست ها هنررئالیستی از آن لحظه به سرنوشت طبقه کارگر گره خورد .

رمان – پبرامون تاریخ خلق رمان اشاره میشود که یونانیها در 4 قرن پیش از میلاد رمانی با عنوان ” ایرانیان ” نوشتند . رمان دیگری به اسم ” بابلیها ” حدود 175 سال پیش از میلاد توسط یونانیها به ثبت رسیده . هرودت نیز بعضی ازآثارتاریخی خودرا بسبک رمان نوشت . رمان دیگری با عنوان ” اسکندر ” دوقرن پیش از میلاد بنوبه خود روی بخش مهمی از ادبیات شرق تاثیرگذاشت .

با اختراع صنعت چاپ ،رمان در قرون 15 و 16 میلادی در اروپا اشاعه شایانی یافت . بورژوازی جوان اروپا در پایان قرن 17 علاقه خاصی به مطالعه زمان نشان داد . بدین دلیل رمان قهرمانی و درباری جای خودرا به رمان اتوبیوگرافیک داد . در اواخر قرن 17 بورژوازی به اهمیت مطالعه رمان پی برد و کوشش نمود تا تئوریسین های ادبی را نیز برای خلق رمان تشویق کند ؛ از آنجمله – ژان پاول درکتاب “داستان استتیک ” ، زولا در کتاب ” رمان آزمایشی ” ، شلگل در کتاب ” نامه ای پیرامون رمان ” ، و گوته در کتاب ” سالهای آموزشی ویلهلم مایستر ” ، نخستین کوششهای نظری پیرامون رمان را آغاز نمودند .شلینگ ، شوپنهاور ، و هگل نیز در آلمان سراغ تئوری رمان رفتند و کوشش کردند تا چهارچوبی تئوریک و نظری برای سبک وفلسفه رمان بیابند . ولی مهمترین و مشهورترین نظریه پرداز مدرن رمان در غرب جرج لوکاچ ؛ متفکر ادبی فلسفی در قرن بیست بود .

نخستین رمان مدرن را سروانتس با عنوان ” دن کبشوت ” در سال 1605 نوشت . او در این رمان به تمسخر حاکمیت ،دربار، و رمانهای شوالیه ای عیاری مورد علاقه شان پرداخت . رمانهای مدرن بعدی غرب زیر تاثیر نویسندگانی مانند – پروست ، ژید ، و جویس قرارگرفتند . گرچه ادعا میشود که رمان ژانری است فاقد تئوری ادبی ولی بورژوازی کوشید با کمک رمان و تئوریهای آن به اهداف آموزشی ،تفریحی ، روشنگری فلسفی ، روانشناسی و غیره خود برسد . روسو، دفو ،و ریچاردسن از جمله رمان نویسان این دوره هستند .

در امریکا- جان اشتاین بک ،فکنر،توماس ولف ، همینگوی و دسپاسوس مورد تقلید رمان نویسان جوان قرارگرفتند . در انگلیس ویرجینیا ولف مشهور گردید . در آلمان غربی سبکهای ادبی توماس مان ، هرمان هسه ، کافکا ، دوبلین ، و موسیل مورد توجه قرارگرفتند . تولد رمان رئالیسم سوسیالیستی در سال 1906 با رمان ” مادر ” ماکسیم گورکی شروع شد . در آمریکای لاتین در قرن بیست نویسندگان اجتماعی به آفرینش استتیک و اخلاق انساندوستانه و توصیف فقز و بی عدالتی اجتماعی در رمانهای مشهورخود پرداختند .

ازجمله نمایندگان رمان رئالیسم اجتماعی ازسال 1830 به بعد – فونتان در آلمان ، بالزاک ،استاندال ، و فلوبر در فرانسه ، و دیکنز، و الیوت در انگلیس هستند . رمان تاریخی دهها سال تحت تاثیر خلاقیت رمان نویس مشهور انگلیسی ؛ والتر اسکات بود . دوبلین و کافکا از پیشگامان رمان اکسپرسیونیستی بودند . از طرف دیگر پروست ، ژید ، جویس ، دسپاسوس ، ولف ، و موسیل کوشش نمودند تا به انحلال فرم فعلی رمان بپردازند . مشهورترین رمان نویسان آلمانی زبان بعد از جنگ جهانی دوم – گراس ،بل ، والسر ،  لینز، هندکه ، و فریش هستند . در آلمان شرقی سابق دو زن به نامهای آنا زگر و کریستا ولف ، و دو مرد بنامهای هرمان کانت و اشتفان هاین خالق رمانهایی در مکتب رئالیسم سوسیالیستی بودند .

ــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید