مروری بر یک تجربه تلخ ـ خاطرات علی جهانی ـ قسمت3

0
727

یادم هست که در آن عملیات کلی از نیروهای سازمان کشته شدند و ما حتی فرصت پیدا نکردیم که کشته ها را به پشت جبهه منتقل کنیم و آنها را در صحنه رها کرده و عقب نشینی کردیم. عملیات بزرگ بعدی ارتش به اصطلاح آزادی بخش رجوی ؛ عملیات چهل چراغ بود که در تاریخ سی خرداد سال شصت و هفت ؛ در منطقه مرزی شهر مهران علیه لشکر شانزده زرهی قزوین انجام شد که در آن عملیات نیروهای سازمان وارد شهر ویران شده و جنگ زده مهران که توسط ارتش صدام حسین به ویرانه تبدیل شده بود و خالی از سکنه بود ؛ شدند و بعد از این عملیات بود که رجوی دچار توهم شده و شعار “امروز مهران  فردا تهران ” را سر داد. و به دنبال آن به فکر عملیات سرنگونی افتاد. ولی دیگر صدام حسین آتش بس را پذیرفت و رجوی هم دید که تحلیل های آبکی اش مثل همیشه اشتباه در آمده است و این همه می گفت صلح طناب دار رژیم ایران می باشد ؛ حالا آتش بس بر قرار شده است و طرفین دارند به سمت صلح پیش می روند و استراتژی ارتش به اصطلاح آزادی بخش هم به شکست انجامیده است. لذا رجوی احساس خطر جانی کرده و مثل همیشه نیروهای سازمان را سپر بلای جان خود کرده و آنها را بدون کمترین آمادگی وارد قتلگاهی تحت عنوان عملیات سرنگونی به اصطلاح فروغ جاویدان که بهتر است بگوییم دروغ جاویدان کرد.

مروری بر یک تجربه تلخ  ـ خاطرات علی جهانی ـ قسمت سوم : فروغ جاویدان

گفتگوی آقای علی جهانی از کانون ایران قلم با آقای سربی ـ تلویزیون مردم ـ 29.10.2015

لینک به قسمت اول

لینک به قسمت دوم:

مطالب از گفتار به نوشتار تبدیل و تکمیل شده است

عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان :
بعد از اینکه رجوی به عراق رفت و استراتژی خشونت و ترور خودش را روی جنگ ایران و عراق سوار کرد ؛ برای خوش خدمتی به صدام حسین یا به قول خودش صاحب خانه ؛ ارتش به اصطلاح آزادی بخش را که در حقیقت ارتش کوچکی برای خدمت به صدام حسین بود را تاسیس کرد و بعدش هم به دستور پدر خوانده اش صدام حسین در جنگ ایران و عراق به نفع صدام حسین و بر علیه مردم ایران ؛ همان خلق قهرمانی که به دروغ سنگ حمایت از آنرا به سینه می زند ؛ وارد این جنگ خانمان سوز شد و در مناطق مرزی مشغول سرباز کشی گردید. من یادم هست که رجوی در اواخر اسفند ماه سال شصت و شش یک نشست عمومی در قلعه اشرف گذاشت که سه روز طول کشید و در آن نشست گفت می خواهد ارتش به اصطلاح آزادی بخشش تمام عیار وارد عملیات شود و در همان نشست قرار شد اولین عملیات بزرگ تحت عنوان عملیات آفتاب انجام شود. لذا در تاریخ هشت فروردین ماه سال شصت و هفت عملیات آفتاب در منطقه مرزی فکه علیه لشکر هفتاد و هفت خراسان انجام شد. من یادم هست که در آن عملیات کلی از نیروهای سازمان کشته شدند و ما حتی فرصت پیدا نکردیم که کشته ها را به پشت جبهه منتقل کنیم و آنها را در صحنه رها کرده و عقب نشینی کردیم.
عملیات بزرگ بعدی ارتش به اصطلاح آزادی بخش رجوی ؛ عملیات چهل چراغ بود که در تاریخ سی خرداد سال شصت و هفت ؛ در منطقه مرزی شهر مهران علیه لشکر شانزده زرهی قزوین انجام شد که در آن عملیات نیروهای سازمان وارد شهر ویران شده و جنگ زده مهران که توسط ارتش صدام حسین به ویرانه تبدیل شده بود و خالی از سکنه بود ؛ شدند و بعد از این عملیات بود که رجوی دچار توهم شده و شعار “امروز مهران  فردا تهران ” را سر داد. و به دنبال آن به فکر عملیات سرنگونی افتاد. ولی دیگر صدام حسین آتش بس را پذیرفت و رجوی هم دید که تحلیل های آبکی اش مثل همیشه اشتباه در آمده است و این همه می گفت صلح طناب دار رژیم ایران می باشد ؛ حالا آتش بس بر قرار شده است و طرفین دارند به سمت صلح پیش می روند و استراتژی ارتش به اصطلاح آزادی بخش هم به شکست انجامیده است. لذا رجوی احساس خطر جانی کرده و مثل همیشه نیروهای سازمان را سپر بلای جان خود کرده و آنها را بدون کمترین آمادگی وارد قتلگاهی تحت عنوان عملیات سرنگونی به اصطلاح فروغ جاویدان که بهتر است بگوییم دروغ جاویدان کرد.
آقای سربی: بله اجازه بدهید برای دوستان بیننده که ممکن است قبلا اینرا نشنیده باشند بگیم که اینها می خواستند که عملیات بزرگی انجام بدهند و وعده و وعید دادند که هشت ساعته به تهران می رسند که بعضی ها می گویند که حتی اگر با ماشین های خیلی لوکس و با سرعت رانندگی می کردید شما نمی توانستید حالا چه برسد با تانک و اسلحه و اینها و من شنیدم که حتی بعضی از دوستانی را که به اصطلاح جمع آوری کرده بودند از  کشور های دیگر اینها با شلوار های لی و معمولی حتی دو روز سه روز هم آموزش نظامی ندیده بودند و بقول شما آمادگی نداشتند بفرمایید .
آقای جهانی: بله دقیقا همینطور بود جناب آقای سربی یک سری از هواداران را از خارج کشور آورده بودند که فرد همان شبی رسیده بود که فردایش عملیات بود که فرد نمی دانست چطوری سلاح کلاشینکف که سلاح فردی در سازمان بود را در دستش بگیرد و اصلا آموزش ندیده بود. خودم را که گذشته بودند در تیم ضد هوایی موشک سام هفت که اصلا من نمی دانستم که این موشک سام هفت چیست من یادم هست که یک شب قبل از عملیات ساعت دوازده شب ما را بردند پیش یک نفر برای آموزش سام هفت که ایشان هم از روی کتاب نیم ساعت به ما توضیح داد و بعدش ما با چهار تا از این موشک سام هفت رفتیم در عملیات که سه تا از آنها بر اثر حملات هوایی منهدم شد و یکی را هم شلیک کردیم که اصلا نفهمیدم کجا رفت از موشک های حرارتی هست که به دنبال حرارت می رود. خلاصه اینکه من هم که در سازمان بودم آموزش کافی ندیده بودم و بدون کمترین مانور و آموزش نظامی و آمادگی رجوی نیروهای سازمان را در تنور جنگ ایران و عراق تحت عنوان عملیات سرنگونی به اصطلاح فروغ جاویدان ریخت که بیش از هزار پانصد تن از کادرها و نیروهای سازمان در این عملیات کشته و مفقود شدند و من یادم هست که چطور این هواداران را از خارج کشور آورده بودند و یک دست لباس به آنها داده بودند و به آنها می گفتند که عملیات سرنگونی است و چطوری همه را تیم بندی کرده بودند مثلا من در تیپ ششصد که فرمانده اش خانم محبوبه جمشیدی با اسم مستعار آذر بود؛قرار بود برویم تهران را فتح کرده و حفاظت مسعود و مریم را تامین کنیم تا آنها تشریف بیاورند تهران و به قدرت برسند .
آقای سربی: آقای جهانی اجازه بدهید من یک چیزی را بگویم خدمت تان چون من الان حدود سه هفته است که ویدئویی را از خانم شیرین نریمان در آمریکا پخش کردیم با یک آقایی بنام کریمی که آن آقا خیلی قشنگ توضیح می دهد که ایدیولوژی و عقاید سازمان مجاهدین طی سال ها عوض شده و اینها حقیقتا بازی را باختند. خانم شیرین نریمان که در  در تلویزیون مردم هم چندین برنامه داشتند و من ایشان را هم خودش را و هم برادرش را و هم شوهرش را و تقریبا خانواده اش را می شناسم با افتخار می گفت که سازمان ما صد و بیست هزار تا کشته داده است حتی دوست خوب من مهرداد که اهل شیراز هم هست یکی از بزرگترین افتخاراتش این بود که سازمان صد و بیست هزار کشته داده است در صورتی که من که در ارتش بودم یادم هست حتی مانور های معمولی که به اصطلاح می شد افتخار این بود که مثلا هیچکس اسیر نشده و هیچکس کشته نشده یعنی اینقدر این گردان و گروهان و تیپ پنجاه و پنج هوا برد خوب بوده و آموزشش خوب بوده و فرماندهی اش خوب بوده که هیچ تلفاتی نداده است. چطوری آقای رجوی از ماجرای کشته شدگان به اصطلاح به نفع خودش استفاده می کند بله من شاهد بودم که حتی آن ماجرای تیر اندازی که شد و پنجاه و خرده ای یا سی و خرده ای کشته شدند اینجا مراسمی گذاشتند و اینها وارد هستند که از به اصطلاح کشته شدن دیگران بهره ببرند ولی من می‌خواهم بدانم که در مغز آن سه هزار و چهارصد نفر یا هوادارانی که در خارج از کمپ هستند چی می گذرد که به اصطلاح کشته شدن یا از دست دادن نیرو را افتخار می دانند این را شما می توانید توضیح بدهید چطوری توضیح می دادند و چطوری توجیه می کردند در سازمان مجاهدین که انموقع برای شما قابل قبول بوده است؟
آقای جهانی: بله آن توجیهی که داشت و ما را قانع می کرد و قانع می شدید این بود که وقتی که یک نفر کشته می شود باعث می شود صد نفر به سازمان اضافه شوند. جناب آقای سربی حقیقتا شما درست می فرمایید ؛ واقعا یک ارتش یا یک یکان نظامی وقتی موفق و پیروز هست که کمتر کشته بدهد و بیشتر از دشمن تلفات بگیرد ولی رجوی همیشه بر عکس می گفت که مثلاً در فلان عملیات ما کشته کم دادیم و باید بیشتر کشته می دادیم و خیلی ها بودند که در سازمان از کشته شدن افراد انگیزه می گرفتند ؛ مثلا دوستش کشته شده بود می گفت باید بروم انتقامش را بگیرم چون اینطوری وانمود می کردند که این فرد توسط حکومت ایران کشته شده و ما در داخل مناسبات قرون وسطایی سازمان نمی فهمیدیم و من الان از بیرون سازمان می فهمم که بخاطر سیاست های غلط و استراتژی غلطی آقای رجوی دنبال می کند و بخاطر ساختار و اندیشه فرقه گرا یا نه اش و استراتژی ترور و خشونت این نفر کشته شده است و ما انموقع نمی فهمیدیم که این دکان شهید سازی و شهید پروری رجوی بوده است برای فریب ما که باعث کشته شدن افراد سازمان می شود. لذا من انموقع که در داخل مناسبات قرون وسطایی سازمان بودم این درک را نداشتم و الان آن نیروهایی که آنجا هستند و هیچ اطلاعی از بیرون سازمان مجاهدین ندارند فکر می کنند که افراد در راه مبارزه برای آرمانی شهید شده است در صورتی که آرمانی در کار نیست و فقط اهداف و مقاصد سیاسی خاص رجوی هست که باعث کشته شدن افراد سازمان می گردد بنابراین عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان دروغ بزرگی بود که رجوی بخاطر اینکه به بن بست رسیدن استراتژی ترور و خشونت خودش را لاپوشانی کند همه نیروهای سازمان را وارد قتلگاهی تحت عنوان عملیات سرنگونی فروغ جاویدان کرد تا همه کشته شوند تا دیگر مجبور به پاسخگویی تحلیل های آبکی اش نباشد.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید