گفتگو با آقای پور احمد (قسمتهای اول، دوم و پایانی)

0
395

گفتگو با آقای پور احمد (قسمتهای اول، دوم و پایانی)

انجمن نجات، مرکز گیلان، نوزدهم اکتبر ۲۰۱۵:…  آن هنگام که خود دراندرون تشکیلات سیاه رجوی بودم مقوله ” جداشدن ” آنچنان که تلقین مان کرده بودند به طورمطلق ناممکن وحتی امری تابوشده بود. برای هضم بحث خوب است اشاره ای داشته باشم به نگرش مسولین فرقه دراین خصوص . دقیقا سال ۱۳۷۲ آن هنگام که ازطرف رجوی خائن آن شیاد زمانه دجالانه ازبرای سرکوب مردان معترض ومنتقد ؛ خصوصا ارضاء …

گپ وگفتگوی صمیمی با آقای پوراحمد؛ عضو سابق فرقه رجو ی – قسمت اول

لینک به منبع

پور احمدچند مدتی بود که به بهانه مشغله های زندگی وکاری ازانجمن نجات وخانواده های مرتبط با آن و دوست عزیزم آقای پوراحمد خبری نداشتم. تا اینکه با موبایل خودم به اینترنت وصل شدم ونگاهی به سایت نجات انداختم . دراولین نگاه ازقضا دو مطلب ومقاله آقای پوراحمد تحت عنوان ” سگان هاررجوی پاچه هادی شعبانی را محکم ومستمردرگازکثیف ومسموم خود دارند ” و” وحشت روزافزون رجویها ازجداشده ها ” را دیدم . روزبعد دومطلب مرتبط دیگرازنفرات جداشده مازندران را که درخصوص ارجیف رجویها نسبت به جداشده ها نوشته بودند را نیزمطالعه کردم . آنگاه دریافتم که قرائن حاکی ازآنست که حملات ناجوانمردانه رجوی ها علیه جداشده ها گویا شتاب بیشتری گرفته است که برآمده از خشم وکین حیوانی بوده وجنون گاوی رجوی ها را نشان می دهد.

به بهانه کاوش هرچه بیشترودرحقیقت به عشق تجدید دیداردوست نازنینم پوراحمد به دفترانجمن نجات گیلان رفتم ویک گپ وگفتگوی بسیارصمیمی را ترتیب دادم که جهت اطلاع رسانی ازگفتاربه نوشتارتبدیل کردم .

کشاورز: خدمت دوست خوبم سلام وعرض ادب دارم . واقعا ازصمیم قلب به شما خدا قوت وخسته نباشید می گویم. مقدم برهمه منوببخشید که این باربا تاخیرخدمت رسیدم چراکه قبول دارم ومی فهمم که من وامثال من هم باید به وسع خودمان درحوزه کاری انسانی و شرافتمندانه انجمن نجات درارتباط با خانواده های اعضای گرفتاردرفرقه بدنام رجوی درراستای رهایی عزیزان اغفال شده مان اززندان لیبرتی دخیل وفعال باشیم ودرکمک به شما موجب شویم که اندکی ازبارسنگین مسولیت تان کم وسبک بشود.

اولین سوالم اینست که چه شده که رجوی ها اینقدرهیستریک وجنون آمیزعلیه فعالیت جداشده ها فعال شدند وشیطان سازی میکنند؟

پوارحمد : من هم خدمتتان سلام وعرض ادب دارم . خیلی خوشحال شدم که دیدمتون واینکه سرحال وشاداب هستید شکرخدا . آدم نابینا ازخدا چه میخواهد جزدوچشم بینا ؟ فکرمی کنم آن آدم بینا شده مصداق عینی وواقعی اش ما جدا شده ها باشیم. روزی بود روزگاری هرچند با انگیزه انقلابی وعدالت خواهی ومردم دوستی ولیکن خام وبی تجربه گرفتاریک جریان تروریستی ومافیای نهفته شدیم که به دروغ وکذب شعارش خدا وخلق وبرپایی جامعه بی طبقه توحیدی بود! آنقدرشعارتوخالی وبی محتوا می داد وکشک می بافت وبه دوزوکلک ودغل ودروغ متوسل می شد که انگاری تبلورونماد کعبه آمال وآرزوهای مان بود واین طوردراذهان تداعی می شد. به هرحال بسیارفرازونشیب طی کردیم وبسا سختی ها کشیدیم وچوب وچماق خوردیم وطعم شکنجه های روحی وروانی وحتی فیزیکی را دردرون خانه که خود انتخابش نموده بودیم را چشیدیم وشکرخدا درمقطعی که هنوزدیرنشده بود خوب وبد را ازهم تمیزوتشخیص دادیم ودرپرتو یک بصیرت بازیافته آنچانکه خدا خواست به راه راست هدایت شدیم .

جای تعجب ندارد که متعاقب جدایی ازآن فرقه بدنام کماکان درتیررس تهمت وافترا وهتاکی های ناجوانمردانه اش قرارداشته باشیم.

آن هنگام که خود دراندرون تشکیلات سیاه رجوی بودم مقوله ” جداشدن ” آنچنان که تلقین مان کرده بودند به طورمطلق ناممکن وحتی امری تابوشده بود. برای هضم بحث خوب است اشاره ای داشته باشم به نگرش مسولین فرقه دراین خصوص .

دقیقا سال ۱۳۷۲ آن هنگام که ازطرف رجوی خائن آن شیاد زمانه دجالانه ازبرای سرکوب مردان معترض ومنتقد ؛ خصوصا ارضاء هوسهای شیطانی خود مضحکه شورای رهبری وکاندیدای ۲۴ نفره را معرفی کرده بود ؛مورد اعتراض وتسمخرشماری ازجمله خودم قرارگرفتند. دریک پروسه طولانی بنگالی شدن و پس گرفتن رده وکرسی ومسولیت وسایربرخوردهای تشکیلاتی وقتی دیدند از رو نرفتم یک روز نسرین (مهوش سپهری )مسول بالای تشکیلات صدایم زد وساعتها با من برخورد کرد، شاید که به قول خودشان ” ذوب ” شوم وکوتاه بیایم! درجریان بحث ها وقتی نتیجه ای نگرفت با عصبانیت تمام گفت ” یعنی توتصمیم گرفتی که ازرهبری ! جدا بشوی وبه صف مزدوران بپیوندی !؟ یعنی میخواهی مثل سبحانی و مهدی خوشحال وکریم حقی وشمس حائری…. بشوی وروزوشب علیه تشکیلات ورهبری فعالیت بکنی . اگرخارجه دوست شدی خب بگومن واسط میشوم تورا بفرستند خارجه ودرحد یک هوادارفعالیت بکن ولی جدا نشو…

تومیدانی این چند نفرکه بریدند وازنزد ما رفتند چقدرما ضرر وزیان دیدیم وداریم می بینیم. این چند نفرکل تشکیلات مان را به چالش کشیدند. توی خارجه آبرویی برایمان نگذاشتند . هروقت برای جلسه پیش برادر( رجوی ) میرویم ازبابت فعالیت همین چند جداشده برادرخون گریه می کند!! تا به حال کسی نبود که کم وکسری های مان را به بیرون انعکاس بدهد . بگوید ما زندان داریم وشکنجه میکنیم !! بگوید چند نفرمان بخاطرمشکلات روحی وروانی دست به خودکشی زدند!!بگوید ما مزدورصدام هستیم وتحت نام انقلاب زن ومرد را ازهم جدا کردیم وخانواده را ازهم پاشاندیم و ….

پس خوب گوش کن . تلاش کن کوتاه بیایی وفکرجداشدن هم به ذهنت نزند درعوض من هستم هرچه بخواهی من کوتاهی نمی کنم . ولیکن بدان ماهم دست ازسرجداشده ها برنمی داریم ونهایت ضربه را به آنان می زنیم .”

ملاحظه می فرمایید بحث عنصر جداشده وشیطان سازی حول آن پدیده جدیدی نیست که فرقه رجوی گریبانگیرآن هست . مضافا براینکه در یک دهه گذشته ریزش وجدایی اعضای ناراضی ومنتقد به طورچشمگیری افزایش پیداکرده طوری که همین الان نزدیک به ۱۰۰۰ نفردرداخل ایران شرافتمندانه وبه دورازسایه شوم تشکیلات رجوی چونان سایرشهروندان زندگی آرام وبی دغدغه ای دارند. شماری ازاینان داوطلبانه درارتباط با خانواده های اعضای گرفتاردرحوزه انجمن نجات که تماما به خانواده های دردمند وچشم انتظارتعلق دارد ؛ فعالیت خیرخواهانه وخداپسندانه و انسانی دارند و علیه فرقه بدنام رجوی یک جنبش روشنگرایانه ای را دنبال می کنند. جداشده های مقیم سایرممالک نیزهمینطور. این حجم ازفعالیتهای انسانی ازجانب جداشده ها طبعا موجب می شود که رجوی ها عمیقا به هراس بیفتند وخود را درمعرض فروپاشی واضمحلال نهایی ببینند وتنها راه باقیمانده برای رجوی ها مقابله تنفربرانگیزوشیطان سازی علیه همین جداشده ها بوده ومی باشد که بی هیچ شرم وآزرمی دروغ می گویند ودشنام می بندند وبه سخیف ترین اتهامات بی اساس هم بسنده نمی کنند طوریکه دریکی ازچرندیات واباطیل شان خواندم که مرحوم صمد نظری توسط من وبا همکاری جداشده دیگربنام هادی شعبانی به قتل رسیده است !!؟

این اباطیل مسخره وتهوع آورکه صرفا ازنگاه وایدئولوژی مخوف فرقه گرایانه تراوش میکند درتلاشی بی فرجام البته که مصرف داخلی برای اعضای زندانی لیبرتی وسایراسارتگاه های رجوی ولو درخارجه دارد که رجوی ها به دنبال رفع ورجوع آن هستند تا عضوی دیگرباردرصدد جدایی وترک تشکیلات بدنام رجوی نباشد وکماکان بر خلاف میل باطنی خود دراسارت رجوی چند صباحی دیگرباقی بمانند .

گپ وگفتگوی صمیمی با آقای پوراحمد عضو سابق فرقه رجوی – قسمت دوم

لینک به منبع

کشاورز: ممکن است بفرمایید رجویها مشخصا با این حجم ازضدیت هیستریک وافسارگسیخته وطرح ابلهانه مشتی اباطیل مسخره علیه جداشده ها چه اهداف مشخصی را دنبال میکنند؟

همچنانکه درپاسخ به سوال قبل توضیح دادم اولین کاربرد این قبیل شیطان سازی علیه جداشده های فعال حقوق بشری مصرف داخلی دارد.بدین منظورکه با این دغل ودروغ های شاخداربتواند ازریزش نیروهای لیبرتی نشین ولوخارجه نشین جلوگیری کند ونابخردانه به زعم خود به آدمهای اغفال شده وغارنشین خود بگوید که نبینم که ازسازمان ما جداشوید !! نبینم که به ایران بروید وآنگاه کارت سوخته بشوید!! یا که خارجه بروید وطعمه وزارت اطلاعات بشوید!! نبینم که با جداشدن ازرهبری سوسک شوید!! و خود نتیجه می گیرد واضافه میکند که چنانچه بخواهید جدا شوید وبه خارجه یا ایران بروید درهردوحال نیست ونابود میشوید! توان اداره یک زندگی معمول را ندارید! ولاجرم می باید مطیع ومجری اوامر وزارت اطلاعات باشید وته خط هم به فرجام جداشده صمدنظری مبتلا بشوید وبمیرید!! دومین کاربرد شیطان سازی رجویها علیه جداشده ها وبقول شما هدف شان ازاینهمه ضدیت افسارگسیخته ترساندن وپس زدن جداشده ها ازاستمرارفعالیتها وروشنگریهایشان است که البته زهی خیال باطل .

گویی که جداشده ها مثل آدمهای وارفته خودشان مزدورهستند ومواجب بگیرکه پشت یک کامپیوتربنشینند واباطیل ببافند ولاطائلات رهبرمتواری شان علیه جداشده ها را نشخوارکنند!.ازنظربنده هرچند اراجیف نشخوارشده بتوسط مشتی اندک اراذل واوباش خارجه نشین وهواداران مواجب بگیر دست چندم رجوی دروبلاگ های جورواجورعلیه جداشده ها منتشرشده است ولیکن دقیقا ازطرف باند مافیای رجوی هدایت وکنترل وحمایت میشود .

نتیجه اینکه جداشده ها مثل رجویها کینه ای نیستند که بخواهند درکارزاربا رجویها صرفا خودشان را ارضاء کنند بل پیام آورانی هستندکه برای نسل حاضرخصوصا نسل جوان وجستجوی حقیقت ازتجارب وحضورسالیان خود دریک فرقه مخرب کنترل ذهن ومافیایی روشنگری میکنند تا مبادا تجربه تلخ شان متاسفانه دیگرباربتوسط سایرعناصرساده لوح تجربه شود ودراین وانفسا بسا بها وقیمت وقربانی بگیرد.

ازاهداف دیگررجویها درنشراکاذیب علیه جداشده ها این استکه درمنتهای ضعف وزبونی واستیصال مطلق والبته درسراشیب سقوط واضمحلال میخواهد بگوید که وارد فازجدیدی علیه جداشده ها شده است واگربتواند تمام جداشده های مقیم ایران وخارجه را به فرمان رجوی مورد خشم وغضب ضدانقلابی خود قرارداده ودرادامه ترورشخصیتی بطورفیزیکی حذف خواهد کرد یعنی به ذات وماهوی تروریستی خود متوسل خواهد شد .

درقبال اهداف سه گانه رجویها که فوقا بدان اشاره شد خوشبختانه تاکنون جداشده ها قدمی ازقدم کوتاه نیامدند وراست قامت با اشراف کامل به تمام تبعات فعالیتهایشان علیه رجویها میگویند “بجنگ تا بجنگیم”

کشاورز: آقای پوراحمد عموم جداشده ها خصوصا جداشده های خارج کشوربه کارارزشمند روشنگری علیه مناسبات وتشکیلات رجویها البته درراستای رهایی دوستان سابق خود دراسارتگاه لیبرتی مشغول هستند ولیکن تفاوت کاروفعالیت شما علاوه برروشنگری ونوشتن صدها مطلب ودرج درسایت نجات دراین استکه درحوزه کاری انجمن نجات درداخل کشور با شمارکثیری ازخانواده های اعضای گرفتاردرارتباط هستید ودست وپنجه نرم میکنید لطفا دراین خصوص وعرصه فعالیت تان بیشترتوضیح بدهید.

پوراحمد: سوال جالبی فرمودید ودرپاسخ به سوالتان باورکنید که میتوانم ساعتها وروزها ازارتباطم با خانواده ها ی دردمند وچشم انتظارورنجدیده ازظلم وجوررجویها صحبت کنم ولیکن همچنانکه شاهد هستید همین الان شمارزیادی ازهمین خانواده ها دراتاق انتطارنشستند تا زودی متعاقب پایان یافتن گفتگومان به ملاقات من بیانید وحرفهایشان را بزنند ودرخواستهایشان را بدهند ودرضمن ازآخرین وضعیت عزیزان دربندشان درلیبرتی وآلبانی کسب خبرهم بکنند.

ازقضا باند تبهکارودروغگوی رجوی با نقل قول های کذب وغیرمستند ابلهانه مدعی شده است که خانواده های گیلانی تمایل به همکاری با انجمن نجات وپوراحمد را ندارند!!؟ همچنانکه خودتان بهترمیدانید اساسا انجمن نجات یک ان جی او ونهاد غیردولتی وغیرانتفاعی وغیرسیاسی است . اعضایش جداشده ها وخانواده های مرتبط با آن هستند. حوزه کاری آن داوطلبانه واختیاری است . کمااینکه تمام جداشده های مقیم ایران لزوما عضوانجمن نجات نیستند وزندگی عادی خود را دنبال میکنند وهستند محدود خانواده هایی هم که بدلایلی که توضیحش درحوصله این مبحث نیست دیگرنمی خواهند پیگیروضعیت فرزندان خود باشند وبالکل فراموششان کرده اند .

منهم متعاقب بازگشت به ایران ابتدا به ساکن تمایل به هیچگونه فعالیت ولو دیداروملاقات با خانواده ها را نداشتم ومیخواستم پس ازسالیان دوری ازخانواده و وطن خود صرفا بی هیچ دغدغه ای زندگی عادی خودم را داشته باشم . ولی این امرمگرشدنی بود. نه اینکه زادگاه ومحل اقامتم کوچک ومحدود بود بلافاصله خبرجدایی ام ازفرقه وبازگشتم به ایران وکانون خانواده سریعا دربین خانواده ها که هریک عضوی ازخود دراسارت رجویها داشتند پیچید وزودی به ملاقاتم آمدند تا ازعزیزانشان کسب خبربکنند. باورکنید بعضا روزانه من چیزی حدود ۳۰ ملاقات درمنزل خواهرم که موقتا ساکن بودم داشتم ( پدرومادرم درنبود من آنقدرغصه خوردند و خیلی زود ازسرخیررجوی به کام مرگ رفتند وبعبارتی دق کرده بودند ومن متاسفانه ندیدمشان…)

دراثرتشدید ملاقات با خانواده ها حس عجیبی به من دست داد. حس کردم آنان گویی خانواده من هستند . پدرومادروخواهروبرادرمن هستند. چه بگویم روزها وشبها با آنان گریستم وهم نجوا شدم . ته ملاقات درخوشحالی شان هم شریک می شدم ومی خندیدم وکیف میکردم ویک جورهایی رضایت داشتم وبه آرامش می رسیدم که میدانم رجویها بکلی ازاین مرام ومسلک به دورهستند ودرک آنرا ندارند که عشق ومحبت ورابطه های انسانی را حس کنند.

درگذرزمان دیدم روال خوبی نیست که دارد درمنزل خواهرم جریان دارد.زودی درمرکزاستان درمغازه دوستم اشتغال پیدا کردم وبا گرفتن یک سوئیت مستقل شدم . به هفته نکشید که ردم را خانواده ها دنبال کردند وسراغم آمدند وبازدیداروملاقات متعدد وبرقراری ارتباط با عنصرخانواده . احساس میکنم دارم با بیان خاطرات آن دوران اذیت میشوم . بودند پدرومادرهای سالمندی که ازدورترین روستاهای گیلان نزدم می آمدند ووقتی خبرحضوردلبندشان را دراسارتگاه اشرف میدادم ازفرط شوروذوق وخوشحالی مرا درآغوش مهربانانه خود می گرفتند ومی گریستند. بودند همسرانی که مطلق ازهمسران اسیر خود درمافیای رجوی بی خبربودند. فرزندانی را ملاقات می کردم که سالیان پدریا مادرخود را ندیده بودند وبی مهری کشیده بودند. درملاقات با این دسته ازخانواده ها من جگرم آتیش می گرفت وبا آنان می سوختم وجملگی به رجوی لعن ونفرین که درحق اعضای خود وخانواده های آنان چه جنایاتی را که مرتکب نشده است !؟

درجریان ملاقات با خانواده ها وتاثیرات مثبتی که پذیرفته بودم دیدم که زندگی عادی خیلی خودخواهانه وخودپسندانه است وارضایم نمی کرد. آخرمن تمام عمروجوانی ام را آنچه که خود تبیینش میکردم درخدمت به مردم بود که بتوسط رجوی به انحطاط وخیانت منجرشد. حال نیزهمان پوراحمد هستم همانی که دلش همواره با توده مردم است وبدانها عشق می ورزد. ازخود چیزی ندارد وبرای خود چیزی نمی خواهد. فقط چیزی تغییرکرده است وآن اینکه به لطف خدا سره ازناسره را تشخیص دادم وخیروشررا یافتم وبصیرتی دیگرگونه را تجربه کردم. ازصف ضدخلق وضد خانواده وازصف خشونت وتروریسم فاصله گرفتم وبه صف مهرومحبت وعشق ونوعدوستی پیوستم وبه اینهمه نعمت وراه یافتگی خدای مهربانم را شاکرم.

خود بخوبی واقفید که عرصه جدید زندگیم درحوزه کاری انجمن نجات وخانواده های مرتبط با آن تاکنون ده ساله شده است وبدان افتخارمیکنم . من با این خانواده ها خو کرده ام وزندگی ام با زندگی شان عجین وهمگون شده است .یک احساس مشترک با آنان دارم وهمکاروهمپیمان تا تحقق وعده نهایی . تا اضمحلال کامل فرقه رجوی ورهایی تمام اسرا وعزیزان این خانواده ها ی دردمند وچشم انتظاروتا بازگشت شان به دنیای آزاد خصوصا کانون پرمهرخانواده درمیهن زیبایم ایران .

البته که این مسیرمسرت بخش وخداپسندانه قیمت میخواهد وباید که فحش بخوریم وتهمت وافترا بشنویم وشاید هم درگذرازتروروتخریب شخصیتی ؛ بطورفیزیکی نیزترورشویم وما جدا شده ها را چه باک که به ا ستقبال همه شقوق خواهیم رفت وعاشقانه وداوطلبانه پذیرایش خواهیم شد تا رضایتمندی خدای سبحان را کسب کرده ومورد قبولش واقع شویم وچه رستگاری بهترازاین .

گپ وگفتگوی صمیمی با آقای پوراحمد عضو سابق فرقه رجوی – قسمت سوم وپایانی

لینک به منبع

کشاورز: شما فرمودید که قریب به ۱۰۰۰ نفرازجداشدگان ازفرقه رجوی به داخل کشوروآغوش خانواده هایشان بازگشتند وزندگی جدیدی را درکنارسایرشهروندان شروع کردند. خواستم از محضرتان بپرسم که شرایط بازگشت جداشده ها وبه عبارتی اعضای سابق تشکیلات تروریستی رجوی به داخل کشور چه بوده واساسا با توجه به حضور چند و چندین ساله شان درصفوف رجویها خطراتی متوجه آنان نبوده ونیست ؟

پوراحمد : شما به ظاهریک سوال کردید ولی بواقع چند سال درآن مستتراست که به آن خواهم پرداخت. یکی ازجداشده ها واعضای بازگشتی به داخل کشور و وطن عزیزمان ایران خودم هستم . درخاطراتم که تحت عنوان ” بصیرت بازیافته ” که طی ۱۱ قسمت درسایت نجات هم درج شده دراین خصوص که سوال فرمودید بطورمبسوط توضیح دادم که قابل رجوع می باشد. تاکنون درارتباط با خودم وتاجایی که اطلاع دارم درارتباط به تمام جداشده ها وبازگشتی ها به ایران مطلقا نه تنها خطری ازجانب نظام متوجه ما نبوده بلکه با نهایت ادب واحترام وحقوق شهروندی با ما برخورد شده است که حتی برای خود ما نیزتعجب برانگیزبوده که چگونه است که این همه گذشت وبخشش وکنارآمدن با گذشته توام باهمکاریمان با یک سازمان تروریستی که سابقه اش درایران ونزد هموطنانمان بسیار تنفربرانگیزبوده وهست وخواهد بود.

قبل ازاینکه به شرایط وشرط وشروط مقوله بازگشت یک جداشده به وطن وداخل کشورتوضیح بدهم به نقل ازمسولین امنیتی ذیربط باید بگویم که آنان به اعتبارداده ها واعتقادات شان یک ” فرصت ” به اعضای جداشده ازرجویها دادند که باردیگربتوانند درکنارخانواده وسایرشهروندان خود زندگی جدیدشان را بی دغدغه وبا امنیت کامل ولیکن بدورازارتباط مجدد با عناصرضدانقلاب خاصه رجویها دنبال کنند. ضمن اینکه درمقطع سقوط صدام وخروج شمارزیادی ازاعضای ناراضی ومنتقد به محل امریکاییها ( تیف ) قرارداد سه جانبه فی مابین ایران وامریکا وسازمان ملل وکمیساریای عالی پناهندگان انعقاد شد که طرف ایران صراحتا پذیرفت که در کادر یک عمل انسانی وخیرخواهانه اعضای جداشده ازفرقه رجوی که درداخل ایران شاکی خصوصی ندارند را خواهد پذیرفت وتاکنون نیز بی هیچ کم و کسری بدان التزام داشته است .

کشاورز: تو این وانفسا یعنی زوجین رجوی هم امکان بازگشت به ایران را دارند؟ ( باخنده )

پوراحمد: زوجین رجوی که خیلی دلشان نه برای ایران ومردمش بل برای گرفتن قدرت واستقراردیکتاتوری وقتل وکشتاروترویج افکارفرقه گرایانه شان لک زده است . ازقضا درنهایت وقاحت و پررویی درمقطع قضایای خرداد ۱۳۸۸ چه برای آیت الله خامنه ای وچه برای آیت الله رفسنجانی وچه سایرمسولین نظام مخفیانه وموذیانه نامه نگاری کرده است مبنی براینکه چنانچه شرایط یک فعالیت سیاسی ! برایشان مهیا شود؛ آماده بازگشت به داخل کشورخواهند بود!!؟ جداشده ها ومردم ومسولین نظام البته که مضحکه بازگشت زوجین رجوی به داخل کشوررا عمیقا به سخره گرفتند چراکه آنان حسابشان با عدالت ومردم فهیم ایران است ولیکن وقتی رجویها می بینند که درانظارهمگان مطرود ومنزجر و متنفر هستند وباید که درکنارسایرهمپالگیهای خود چونان کرم بلولند و بمیرند وازایران وایرانی باغیرت خبری نیست شروع میکنند به شیطان سازی وناجوانمردانه تهمت وافترا بستن به جداشده ها خصوصا بازگشتی های داخل کشورکه واویلا… اینان مزدور و وطن فروش هستند ؛خائن وخودفروش هستند؛ همکاروزارت هستند وآدم میکشند وازاین قبیل اباطیل مسخره ونخ نما که تماما برخاسته ازاندیشه متعفن وخاک گرفته یک فرقه قرون وسطایی وتروریستی است وبس واساسا دروغ بافی هایشان مستحق پاسخگویی نبوده ونیست ونخواهد بود.

الان نیزبسان قبل ترهمان شرایط بازگشت به کشوربرای جداشده ها ممکن ومهیا است وخیل جداشدگان ازعراق واروپا بی توجه به توهم رجوی که گویی باید اذن دخول بدهد ! با کمال افتخارمیتوانند به داخل کشورسفرکرده وبا خانواده ها وفک وفامیل ودوستان خود دیداروملاقات داشته باشند ویا بخواهند اساسا درایران برای همیشه زندگی کنند وماندگاربمانند واین قضیه هیچ ربطی به رجوی وسران تشکیلات مافیایی اش ندارد چونکه ازقدیم مثل هست که ” چون گربه دستش به گوشت نمی رسد می گوید گوشت حرام است “. وگرنه زوجین رجوی دامن پوشیده وبا پای سرروانه ایران می شدند!

کشاورز: ضمن تشکرازاینکه دقایقی ازوقت تان را دراختیارم قراردادید. درکاروموضع مسولیت انسانی وخداپسندانه تان صمیمانه آرزوی موفقیت روزافزون دارم . باشد درچشم اندازی نه چندان دوربتوانیم سایرجداشده ها را درایران عزیزمان خاصه درکنارخانواده هایشان داشته باشیم .

پوراحمد : منهم ازشما دوست وهمکارعزیزم تشکروقدردانی میکنم . انشاء الله که گفتگوی هرچند مختصرانجام گرفته برای مخاطبانمان بتواند مفید وموثرواقع شود . خوبست که درادامه شما هم بنشینید ودرملاقات بسیارصمیمانه مان با خانواده های چشم انتظارمشارکت داشته باشید.

پایان

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید