محمد کرمی:گزارشی ازشرایط و وضعیت درونی سازمان در قبل و بعد از عملیات فروغ : قسمت آخر

0
1515

گزارشی ازشرایط و وضعیت درونی سازمان در قبل و بعد از عملیات فروغ : قسمت آخر

محمد کرمی، وبلاگ عیاران، پاریس، بیست و دوم سپتامبر ۲۰۱۵:… قسمت دوم جنجالی بحث با رجوی مربوط به افرادی بود که در ارتش های شاه و جمهور اسلامی خدمت کرده بودند . اینها صرفا از بعد یک فرد نظامی با رجوی بحث می کردند ….. بحث به درازا کشید که انگشت روی خود شخص رجوی گذاشتند که شما که علم و علوم نظامی نداشتی چرا این نفرات را به کشتن دادی . تیز در خواست دادگاه نظامی داشتند برای کسانی …

لینک به منبع

لینک به قسمت قبلی

گزارشی ازشرایط و وضعیت درونی سازمان در قبل و بعد از عملیات فروغ : قسمت آخر


https://youtu.be/oQ5lGI8pBy0

فضای بعد از علمیات فروغ جاویدان در قرارگاه

یکی از بدترین دوران های تشکیلات فرقه رجوی بشمار می اید .بچه ها داغون برگشته بودند. بلحاظ روحیه صفر مطلق ، نفرات خشمگین و عصبی . از سییستم فرماندهی هیچ کدام جرئت نمی کردند به نفرات حرفی بزنند. بداخل هر اسایشگاه و مجموعه ای که وارد می شدی تخت خالی بچه ها را می دیدی .بچه ها حوصله نمی کردند داخل اسایگاه بمانند ، تحمل نمی کردند .داخل قرارگاه همه جای خاک مرده پاشیده شده بوددرهر گوشه و کناری چند نفر که باهم دوست بودند جمع که می شدند تمام حرف در باره علت شکست بود ، عدم وجود فرماندهی ،فضای بی اعتمادی به سازمان در راس آن مسعود رجوی . در واقع شالوده بزرگترین ریزش نیروئی سازمان مجاهدین داشت رغم می خورد . نیروهائی که از خارجه امده بودند ، انهائی که زنده ماندن شروع کردن به بازگشتن به کشور هائی که آمده بودند.تقریبا اکثر آنها باز گشتند . خیلی ها بدون همراه دوستانشان که امده بودند داشتند با چشمی اشکگبار بر می گشتند . دلی با خشم وکین نصبت به رجوی که دوستانشان را به کشتن دادند.

بطور خلاصه بگویم در دوهفته بعد از برگشت در تشکیلات فرقه سنگ وی سنگ قرار نمی گرفت یا به عبارتی کسی فرماندهان را ادم حساب نمی کردند همه خشمگین و دل مرده اولین نشست بعد از فروغ:

تقریبا دوهفته پس از بازگشت بود که اعلام شده نشست عمومی برای جمع بندی عملیات هست. نشستی که اعلام شده بود چهار روز خواهد بود اما بخاطر فضای نشست که همه چیز بر علیه مسعود رجوی بود روز دوم پایان یافت. طبق معمول مسعود رجوی در اول نشست دو ساعتی قران خواند و اسمان و ریسمان را به هم بافت که ما پیروز شدیم و بیمه نامه مجاهدین را دریافت کردیم . از گزند روزگار هم در امان ماندیم . کوه ها بجنبند ، به مجاهدین هیچ چیز نمی شود.این بیمه نامه فروغ ، بیمه نامه ما، مشروعیت بخشیدن به ماو به ایرانیان که در خارجه هستند. مسعود رجوی اعلام کرد نشست برای جمعبندی بزرگترین عملیات می باشد. هرکسی با استدالال خودش دلیل می اورد که وارد شدن به این عملیات اشتباه محض بود ، بعضی ها بیان می کردند که ما به هیچ عنوان و تخت هیچ شرایطی توانائی این میزان پیشروی را نداشتیم تا چه برسد به فتجح تهران . این که ما بخواهیم تهران را فتح کنیم این رویائی بود که شما داشتید . این که شما گفته بودید به هر شهری که برویم مردم از ما حمایت می کنند . این در صححنه تماما عکس بود . وقتی رجوی ۷ یا ۸ نفر کرندی که پیوسته بودند را نشان می داد نفرات معترض شدند که این همه کشته داده ایم برای اینکه این تعداد نفر به حمایت از برخیزند . ما وارد کرند واسلام اباد شدیم تمام جوانان فرار کردند و اهالی که باقی مانده بودند هرجا خودمان را معرفی می کردیم ، مردم با بی محلی از کنار ما عبور می کردند . تعداد را شخص خودم در اسلام اباد دیدم که با خودرو شخصی شان امده بود روز چهار شنبه صبح بعد از قتل عام سه راه ملاوی در انجا وسائل ما را از وسائل شخصی نفرات گرفته تا خوارکی و سلاح سبک را به غارت می بردند که دو مورد را شخصا اعتراض کردم و گفتم بیاید کمک کنید زخمی ها را ببریم بیمارستان اسلام اباد گفت ماشینم کثیف می شود و سر باز زد .

موضوع حذف مخالفین رجوی که بعضی نفرات روی انها صحت کردند که این مخالفین که در جریان این عملیات با هدف مشخصی یا به عبارتی مرگ انها مشکوک بود عبارتند از : علی زرکش – مسعود عدل – مجید حریری – مهدی کتیرائی- حمید رضا رابونیک – غلامعلی کرمانی حسکویی – ابوذر ورداسبی تمامی این افراد بجز ابوذر ورداسبی سالیان قبل خلع رده و دادگاهی شده بودند .

سلسله مراتب فرماندهی از بالا یعنی خود مسعود رجوی تا معاونش یعنی مریم قجر عضدانلو تا فرماندهان لشگر ، تیپ ، معاونان انها، فرماندهان گردان همه و همه به لحاظ علم و معلومات نظامی هیچی نمی دانستند. چند ده تا از این فرماندهان رو هم کمتر از یک فرمانده ارتش کلاسیک علم و علوم فرماندهی می دانستند.

دو قسمت از جنجالی ترین قسمت های بحث بود. یکی اینکه نفرات با رجوی بحث می کردند که تو چرا این نفرات با به کشتن دادی، تو خودت را مسئول و فرمانده می دانی چرا بدون اینکه تمامی جوانب این مسله را بررسی کنی نفرات را کشتن دادی الان باید پاسخ گو باشی؟ نه اینکه غیر واقعی توجیح کنی. که واقعا رجوی را به صلابه کشیده بودند و از حرف خودشان هم کوتاه نمی امدند

قسمت دوم جنجالی بحثی که با رجوی مربوط به افرادی بود که در ارتش های شاه و جمهور اسلامی خدمت کرده بودند . اینها صرفا از بعد یک فرد نظامی با رجوی بحث می کردند . کسانی که صلاحیت فرماندهی نداشتند چار در این پست گماشته بودند که این همه به کشتن بدهند . اکثر فرماندهان درزیر پل ها ودر شیار ها مخفی شده بودند ، چرا در صحنه حضور نداشتند . بحث را درازا کشید که انگشت روی خود شخص رجوی گذاشتند که شما که علم و علوم نظامی نداشتی چرا این نفرات را به کشتن دادی . تیز در خواست دادگاه نظامی داشتند برای کسانی که در این راه کوتاهی کردند. خواستار ان بودند که این فرماندهان باید محاکمه شوند . خواستار بررسی این بودند که چرا تانک های سنگین مانند تانگ چیفتن ، تی ۵۵ و همچنین توپخانه دور برد که شامل توپ های ۱۵۵ خود کششی ، توپ ۱۳۰که خود داشتیم نبردیم و اتکا به توپخانه ارتش عراق شد که آنها جلوتر نیامدند، اما اگر تویخانه سنگین و تانک ها را در صحنه داشتیم پشت تنگه گیر نمی افتادیم . در کل نشست جمعبندی تماما بر علیه رجوی و دیگر سران بود. در نتیجه نشست که قرار بود چهار روز ادامه داشته باشد ، روز سوم دیگر برگذار نشد و بهانه اوردند که برای رجوی کار دیگری پیش امده ادامه نشست به بعد موکول شده است . که یک ماه بعد نشست تنگه و توحید برگزار شد که در ان نشست گفت همه شما ها مقصر بودید که مردها به فکر زن ، زن فکر مرد های خود بودند و شما بخاطر مسله جنسیت پشت تنگه گیر کردید.

نتیجه وخلاصه بحث جدل های نیرو ها با رجوی در نشست جمعبندی عملیات فروغ حول محورهای زیر بود که نفرات هر کدام به نوعی از رجوی می کردند:

– این عملیات اشتباه بود ونباید می رفتیم

– ما بهیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی توانائی این میزان پیشروی را تا تهران را نداشتیم .

– ما بلحاظ پشتیبانی هوائی وپدافند هوائی که بتوانیم از خود دفاع کنیم نداشتیم ، به لحاظ پشتیبانی متکی به دولت عراق بودیم که فقط روز اول پشتیبانی شدیم .

– ما در توی مردم هیچ گونه پایگاهی نداریم که از ماحمایت کنند بلکه برعکس بود و مردم بر علیه ما بودند.

– فرماندهان ما به لحاظ علم وعلوم نظامی وفرماندهی هیچی نمی دانستند ، چند ده تا از فرماندهان ما روی هم رفته کمتر از کی فرمانده دسته ارتش کلاسیک علم فرماندهی داشتند.

– این یک خود کشی و نیروئی بود ، از این فرصت برای حذف مخالفان جدی رجوی استفاده شد. این بزرگترین دست اورد برای رجوی بود.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید