مهدی خوشحال: راز سقوط

0
1455

 البته نه این که بشر به آن دست نیافته باشد، بلکه منافع کسانی در گرو عدم شناخت و آگاه نشدن دیگران نهفته است. این که اندریاس تا بدین حد قبح خشونت در ذهنش شکسته می شود و گاه بدون اراده و از طریق ذهن ناخودآگاه، در خواب کابوس می بیند و از طریق خشونت و انتحار جمعی به آن جامعه عمل می پوشاند، می بایست قبل از تحقیق و تفحص در بیماری و فنون تخصصی و تکنولوژی هواپیما و سیستمهای امنیتی، به فرهنگ و تبلیغات منفی و حاکم در جامعه پرداخت

راز سقوط

مهدی خوشحال ــ  31.03.2015 پس از سقوط هواپیمای ایرباس A-320، پرواز شماره 9295 که در تاریخ سه شنبه 24 مارس از بارسلون عازم دوسلدورف بود و به احتمال زیاد توسط کمک خلبان، اندریاس لوبیتز 28 ساله، عمداً به کوههای آلپ در فرانسه اصابت کرد، یک هفته است تلویزیون و رسانه های آلمانی در مورد علل و چرایی سقوط هواپیما خبر و تحلیل های مختلف ارائه می دهند.

تا امروز از هواپیمای ساقط شده ایرباس تنها جعبه سیاه اول کشف شد که حاوی اطلاعاتی در مورد کمک خلبان و سقوط عمدی هواپیما بوده و این که هیچ سیستمی برای نجات جان مسافران در هواپیما وجود نداشت و تا کنون صدها قطعه از هواپیمای منفجر شده و قطعه قطعه شده به دست آمده که در مجموع، این حادثه جزو فاجعه بارترین سانحه هوایی تاریخ آلمان خوانده شده که هواپیما 150 مسافر داشت و اتفاقاً دو تن از آنان ایرانی بودند.

تا کنون و با اطلاعاتی که از جعبه سیاه اول و خانواده و دوست دختر اندریاس، به دست آمد، او دارای سابقه دپرسیون و رویای پرواز از دوران نوجوانی در سر داشت و ظاهراً، زندگی آرامی داشت و حتی چند هفته قبل دو اتوموبیل آئودی برای خود و دوست دخترش سفارش داده بود که اینها همه به تناقضات عمدی و خودکشی و دیگرکشی هواپیمای ایرباس افزوده است.

تحلیل گران و سیستمهای امنیتی، ابتدا بر نقض فنی و سپس بر دپرسیون اندریاس کمک خلبان، زوم کردند و سرانجام به سیستم امنیتی غیر منطقی داخل هواپیما، اشاره کردند و به هر حال رضایت خانواده های قربانیان و افکار عمومی نگران تا حدی جلب شد اما یک ترس، ترس از پرواز و سقوط و خشونت مهیب، همچنان در ذهن و ضمیر مردم جا گرفته و پاک نخواهد نشد.

کمک خلبان اندریاس لوبیتز که یک جوان 28 ساله آلمانی بود، از دوران کودکی شوق پرواز در سر داشت و بعدها در مدرسه لوفت هانزا در برمن، آموزش پرواز دید و او بیش از 630 ساعت پرواز در کارنامه اش وجود دارد. ماریا که قبلاً دوست دخترش بود، اعتراف می کند که اندریاس، بعضاً در خواب کابوس پرواز و سقوط را می دیده و حتی اعتراف کرد که اندریاس گفته، روزی کاری خواهم کرد که سیستمها تغییر کنند و نامم باقی بماند و همه مرا خواهند شناخت.

با واقعیتهای ظاهری علل و چرایی سقوط هواپیمای ایرباس که شمرده شد، اما یک واقعیت و راز و رمز هنوز برملا نشده است.

بسیاری از جوانان آلمانی و غیر آلمانی، آرزو دارند در موقعیت کاری اندریاس لوبیتز، قرار بگیرند. آیا او تنها به خاطر دپرسیون دست به خودکشی و دیگرکشی و جنون زده است؟ که اگر چنین باشد، بسیاری از مردم کم و بیش دچار دپرسیون اند که اگر بخواهند خود و دیگران را بکشند، دیگر کسی باقی نمی ماند.

این که رسانه ها و کارشناسان همه اطلاعات هواپیما و خلبانش را بدون کم و کاست داده باشند و یا در راستای مصالح مالی و امنیتی، بخشی را کتمان کرده و بزرگ و کوچک کرده باشند، می تواند در تحلیل نهایی میسر باشد.

واقعیت این است که اطلاعات فوق، همه اطلاعاتی نیست که به عمق ماجرا و چرایی معما و راز سقوط، پاسخ دهد. قاتل و هیچ کدام از مقتولین هم زنده نیستند تا اطلاعات ما را تکمیل کنند. اما می دانیم که انسان موجود پیچیده تری است از آنچه که از اخبار و تبلیغات غرب بیرون می آید.

حدوداً 15 سال قبل مقاله ای به نام “خشونت و سکس” برای سایت اینترنتی مهدیس در سوئد ارسال داشته بودم که در آن مجموعه، به تبلیغات فیلمهای هالیوودی در تئوری و آنچه در عمل و در گروههای تروریستی اتفاق می افتد، اشاره کرده بودم. امروز نیز هدف نوشتارم، ادامه همان تبلیغات یا تئوری و دکترین دستگاه تبلیغاتی غرب در راستای انحراف و یا دوباره سازی انسانهای زمینی در جهت منافع و فرهنگ سرمایه داری است.

اندریاس لوبیتز 28 ساله در دنیایی به دنیا آمد و رشد کرد و رویاهایش را جستجو می کرد که در طی عمرش صدها و هزاران فیلم خشونت آمیز هالیوود را از طریق سینما و تلویزیون دیده است. فیلمهایی که حرف اول و آخرش، خشونت بود و در این رابطه همه امکانات و تخیل شان را از زمین و فضا به کار گرفتند تا ضمن کسب مال و منال به اهداف فرهنگی نیز رسیده باشند. هالیوود، سالیانه 700 فیلم از این دست تولید کرده و روانه بازار و به خورد جوانان و مردم می دهد. در همین آلمان، طی سال گذشته نزدیک به 600 جوان که اکثراً متولد همین جا بودند، برای آدمکشی به گروه داعش در عراق پیوستند. اگر اینها و همه خبرهای خشونت آمیز دیگر را در کنار هم قرار دهیم، شاید به نتیجه برسیم و این که چرا مردم در قرن بیست و یکم شاهد سر بریدن هم نوع خود و پخش آن در دنیای مجازی بوده و قادر به واکنش و پاسخ درخور نیستند. مردم و جهان را چه شده و چرا خشونت تا بدین حد عمل می کند و قبح اش در اذهان شکسته شده است؟!

این تنها هواپیما نیست که طبق قانون دقیق و بی رحم جاذبه کار می کند و گاه سقوط می کند، ذهن انسان نیز طبق همین منطق و قانون کار می کند و شاید پس از رازهایی چون، از کجا آمدیم و چرا آمدیم و به کجا خواهیم رفت، ذهن ما چهارمین راز بزرگ بشر زمینی باشد.

البته نه این که بشر به آن دست نیافته باشد، بلکه منافع کسانی در گرو عدم شناخت و آگاه نشدن دیگران نهفته است. این که اندریاس تا بدین حد قبح خشونت در ذهنش شکسته می شود و گاه بدون اراده و از طریق ذهن ناخودآگاه، در خواب کابوس می بیند و از طریق خشونت و انتحار جمعی به آن جامعه عمل می پوشاند، می بایست قبل از تحقیق و تفحص در بیماری و فنون تخصصی و تکنولوژی هواپیما و سیستمهای امنیتی، به فرهنگ و تبلیغات منفی و حاکم در جامعه پرداخت که با تبلیغ افسارگسیخته و عمل به خشونت، قادر است فاجعه سقوط هواپیمای ایرباس A-320 و چه بسا صدها بار بزرگتر را در سرنوشت انسانها رقم بزند.

منبع : ایران فانوس

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید