روزنامۀ فلسطینی «دنیا الوطن» مقالۀ حسین نژاد در جواب صافی الیاسری را منتشر کرد

0
573

اینجانب اطلاع دارم که دیدار خانواده ها در نتیجۀ فشار آمریکاییان در عراق بر روی رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران بود و الا ازدواج و خانواده و هر گون عواطف خانوادگی و جنسی در اندیشۀ این سازمان تروریستی فرقه ای مذهبی که به دروغ صفت اسلامی بر روی خود گذاشته است شرعا حرام و ممنوع می باشد.

روزنامۀ فلسطینی «دنیا الوطن» مقالۀ حسین نژاد در جواب مقالۀ صافی الیاسری را منتشر کرد

علی حسن نژاد ــ پیوند رهایی ـ 24.03.2015

http://pulpit.alwatanvoice.com/articles/2015/03/21/360656.html

روزنامۀ محترم فلسطینی “دنیا الوطن”،

خواهشمندم این مقالۀ مرا در پاسخ به مقالۀ استاد صافی الیاسری در خدشه دار کردن گزارش روزنامۀ وزین شما پیرامون شرکت هیآتی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در یک اجلاس پارلمان اروپا در بروکسل و سخنرانیهایشان در آن اجلاس منتشر کنید. با تشکر. مقالۀ مذکور در لینگ زیر بود:

http://pulpit.alwatanvoice.com/articles/2015/03/15/359980.html

لینگ ترجمۀ فارسی مقالۀ صافی الیاسری:

http://peyvande-rahaee.fr/index.php/typography/128-2015-03-18-01-43-02

تشکر آقای صافی! درستی حرفهای ما را ثابت کردی!

*به قلم علی حسین نژاد

روزنامۀ فلسطینی “دنیا الوطن” روز ۶ مارس ۲۰۱۵ گزارشی در مورد شرکت هیأتی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در یک جلسۀ پارلمان اروپا در بروکسل و سخنرانی آنان در آن اجلاس به دعوت کمیسیون امور ایران در این پارلمان در لینگ زیر در سایت این روزنامه منتشر کرده بود:

http://www.alwatanvoice.com/arabic/news/2015/03/06/673619.html

به دنبال آن نویسندۀ عراقی آقای صافی الیاسری مقاله ای نوشت که روزنامۀ مذکور آن را نیز منتشر کرد. نویسنده در آن مقاله حرفها و اظهارات هیأت جداشدگان سازمان مجاهدین خلق ایران در جلسۀ پارلمان اروپا را تخطئه کرده و دروغ خوانده بود. اینجانب به عنوان عضوی در هیأت یادشده می خواهم از او بسیار تشکر کنم یکی به خاطر اینکه از تصمیم قبلی خود مبنی بر اینکه دیگر مقاله ای در پاسخ به مقالات من ننویسد منصرف شده است زیرا این کار شایستۀ نویسنده و روزنامه نگار نبود، دوم اینکه وی در این مقاله اش همۀ حرفها و سخنان ما را در محتوا (علیرغم دروغ دانستن آنها در شکل نوشته اش) در مورد آنچه ما تا مغز استخوان در داخل قرارگاهها و پایگاههای سازمان با دهها سال زندگی شبانه روز در آنها دیدیم و لمس کردیم تأیید کرده است. من از نویسنده ای مانند استاد یاسری به علت اقدامش به این تخریب و تکذیب سخنان جداشدگان مجاهدین خلق در پارلمان اروپا تعجب می کنم چرا که آنان به مدت سه دهه در داخل تشکیلات و قسمتهای مختلف این سازمان بودند و طبعا از آنجا که ضمن کار سازمانیشان در تشکیلات مجاهدین در تمام طول این سالیان دشوار بویژه در قرارگاهها و پایگاههای مختلف این سازمان در خاک عراق زیسته اند پس شاهد رویدادهای داخل آن بوده اند و چنانکه یک مثل عربی می گوید: مردم مکه دره های آن را بهتر می شناسند آنها بهتر از هر کس دیگری از رویدادهای داخل این سازمان و سیاستها و تصمیمات رهبری آن آگاهند و افراد بیرون این سازمان حتی اگر از بیرون به داخل قرارگاههای آن رفت و آمد داشته باید واقعیت را از زبان اینها بشنود. بله معلوم است که رهبری سازمان همه گونه امکانات ارتباطی را در اختیار هر مهمان و هر حامی و خادم آن قرار می دهد ولی افراد خودش را از این ارتباطات محروم می کند.

اینجانب اطلاع دارم که دیدار خانواده ها در نتیجۀ فشار آمریکاییان در عراق بر روی رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران بود و الا ازدواج و خانواده و هر گون عواطف خانوادگی و جنسی در اندیشۀ این سازمان تروریستی فرقه ای مذهبی که به دروغ صفت اسلامی بر روی خود گذاشته است شرعا حرام و ممنوع می باشد.

همچنین دخالتهای این سازمان در امر عراق و تلاشهایش برای تفرقه اندازی و فتنه انگیزی در میان اجزاء مختلف مذهبی و قومی عراق قبل از انتقال آنان توسط دولت عراق از قرارگاه اشرف به بغداد و محاصره شان در آنجا امری روشن است. من آن موقع در عراق به عنوان مترجم رهبری سازمان مجاهدین خلق یک کارم نیز ترجمۀ مطبوعات عراق بود و شاهد بودم که مطبوعات عراق و سیاستمداران عراقی مطالب زیادی در مورد دخالتهای آنان در امور عراق می نوشتند و می گفتند و از آنان شکایت می کردند بطوریکه این موضوع را نمایندگان پارلمان عراق مطرح کرده و بارها ضرورت بیرون کردن آنان از عراق را مورد تأکید قرار دادند و من شخصا به عنوان مترجم این سازمان بین دو زبان فارسی و عربی بیانیه ها و حتی مصاحبه های تقلبی بسیاری به نام عراقیان را به عربی ترجمه می کردم که توسط مسئولین سازمان مجاهدین خلق به زبان فارسی! نوشته می شد و آنها این بیانیه های به عنوان بیانیه های عراقیان در حمایت از باقی ماندن سازمان در خاک عراق قلمداد می کردند!!.

می گویم بله آقای صافی درست نوشته ای ما با ترک هر چه داشتیم از جمله جوانی و خانواده و شغل و تحصیل و زندگی مرفه در داخل یا خارج ایران وقتی که چشم انداز پیروزی یعنی تحقق آزادی و دموکراسی و برابری در میهنمان ایران وجود داشت به این سازمان پیوستیم و این کاملا یک امر خردمندانه و منطقی است و اگر غیر از این باشد نامعقول و غیر منطقی است ولی ما می گوییم چه کسی بود که این چشم انداز را تیره و تار کرد و عملا تخریب و نابودش ساخت؟ آیا او جز رهبر سابق ما مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق بود؟ که با اندیشه ها و اقدامات سرکوبگرانه و فرقه ای اش در داخل و خارج تشکیلات سازمان چهرۀ سازمان مجاهدین خلق ایران را خدشه دار کرد و امیدهای هم افراد سازمان و هم مردم ایران را برباد داد و با این کارش و با تلف کردن و به هدر دادن نیروی انسانی سازمان شامل بهترین فرزندان مردم ایران خدمت عملی بسیار بزرگی به رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران کرد و موجب باقی ماندن آن بر سر قدرت در تمام این مدت شد که در رأس این سیاستهای غلط بعد از ازدواجهای مکرر او با زنان دستیارانش و اعلام اینکه همۀ زنان سازمان همسران او هستند! و ممنوعیت ازدواج در داخل سازمان که تماما بر خلاف عرف و اخلاق مردم ایران بود کشیدن ما به عراق که در حال جنگ با ایران بود و قراردادن ما به عنوان بخشی از ارتش صدام حسین تحت عنوان موهوم و خنده دار “ارتش آزادی بخش ملی ایران”! در خاک عراق!! قرار داشت که باقی ماندۀ پایگاه مردمی سازمان در میان ایرانیان داخل و خارج را نیز از بین برد.

تو در مقاله ات اذعان کرده ای که دیگر زمینه ای پیش پای مجاهدین برای ادامۀ پیکار و مبارزه باقی مانده و آنها در واقع دیگر مجاهد نیستند بلکه پناهجویانی هستند که بی صبرانه منتظرند تا قدرتهای بزرگ جهانی آنها را به کشورهایشان منتقل کنند تا از خطرات باقی ماندن در جهنم عراق نجات پیدا کنند و دیگر بعد از آنکه رهبری سازمان مجاهدین تمام سلاحها سازمانش یعنی همان سلاحهای عراق را تسلیم دشمن عراقیان یعنی اشغالگران آمریکایی کرد دیگر ارتش آزادیبخش معنا و مفهومی ندارد و تو خودت اعتراف می کنی که حتی رهبران سازمان می کوشند که آنها را به اروپا و آمریکا منتقل کنند و این یعنی دیگر هیچگونه مبارزه ای یا مقاومتی یا جهادی چنانکه رهبری سازمان ادعا می کند وجود ندارد در حالیکه حتی همین هم دروغ محض است زیرا رهبری سازمان مجاهدین خلق با تمام توان می کوشد افراد سازمان یعنی ساکنان کمپ لیبرتی در بغداد در جهنم عراق باقی بمانند تا همگی کشته شوند و اجسادشان را وسیله ای برای تبلیغ اندیشه هایش و جلوگیری از آسیب رسیدن به رهبران و دستگیری آنان و فروپاشی سازمان در کشورهای مختلف قرار بدهد زیرا آنان به خوبی می دانند که اگر افراد سازمان وارد اروپا بشوند از این سازمان جدا خواهند شد و این را رهبرشان مسعود رجوی چند ماه پیش در پیامی صوتی که در لیبرتی و رسانه های سازمان پخش شد تأیید کرد. وی در این پیام خود این بیچاره ها را به ارتش امام حسین در کربلا و روز عاشورا تشبیه کرد و آنها را به مرگ دسته جمعی نوید داد!! و همۀ جداشدگان و خارج شده ها از صفوف سازمان را در تضادی آشکار با فراخوانش از همه در همین پیام به تصمیم گیری برای خروج یا باقی ماندن!، تهدید به قتل کرد! و در عین حال ادعا کرد که آنها آزادند و راه پیش پای آنان برای خروج باز است!… حالا ببینید در چنین فضائی چه کسی جرأت می کند بلند شده بگوید: من می خواهم بروم!…

استاد صافی ما یا به صورت فرار و یا از طریق هیأتهای سازمان ملل متحد که از کمپ دیدار می کردند با شکستن موانع و زنجیرهای ذهنی و فکری ساختۀ رهبری سازمان مجاهدین بیرون آمدیم ولی همۀ افراد اسیر فکری و ذهنی نمی توانند خودشان را از این موانع و زنجیرها آزاد کنند.

در مورد دخترم زینب که همچنان اسیر فکری و ذهنی این فرقه می باشد باید به استاد صافی که نوشته دخترم زینب نخواسته همراه من خارج شود بگویم که دختر من نه از قصدم مبنی بر خروج و جدایی و نه از خروج و جدایی ام مطلع نبود زیرا تماس افراد سازمان با افراد خانواده هایشان حتی در داخل تشکیلات سازمان در اندیشه و عقیده و دستورات و اقدامات رهبری ممنوع و حرام است و آنها به من در طول بیست سالی که من و دخترم با هم در قرارگاههای سازمان مجاهدین در عراق از جمله قرارگاه اشرف بودیم اجازۀ دیدار با دخترم را نمی دادند جز یک بار در سال در عید نوروز به مدت فقط یک یا دو ساعت آن هم تحت انواع کنترل و جاسوسی که حتی در عید نوروز سال ۹۱ شمسی یعنی اندکی قبل از انتقال من به کمپ لیبرتی به من اجازۀ دیدار با دخترم را ندادند تا او را از قصدم مبنی بر خروج بعد از رسیدن به آن کمپ زیر نظر ملل متحد مطلع کنم. من همانموقع به لیبرتی منتقل شدم ولی آنها دخترم زینب را در اشرف نگهداشتند و وقتی به کمک یک هیأت مانیتورینگ حقوق بشر ملل متحد از لیبرتی خارج شدم دخترم در آن کمپ نبود تا همراه من بیرون بیاید بلکه او در قرارگاه اشرف بود و پنج ماه بعد از خروج من از آن کمپ و جدایی ام از سازمان به کمپ لیبرتی منتقل شد.

تو می گویی که دخترم می خواهد و منتظر است بعدا به اروپا منتقل شود پس بنابراین چرا باید موقع خروج من از همراهی من به گفتۀ تو خودداری می کرد در حالیکه هر دوی ما ۲۵ سال پیش در فرانسه پناهنده بودیم و هر دوی ما دارای مدارک پناهندگی و اقامت در فرانسه هستیم؟ آیا دختر من می دانست که من می خواهم بیرون بروم تا بر اساس اتهام واهی و خنده دار آقای صافی علیه من و دوستانم بروم “سفارت ایران و به بخش اطلاعات ایران در آن” بپیوندم؟ اتهامی که تنها و تنها دیکته شده از سوی مسئولان سازمان بر او می باشد که از قدیم طبق معمول همۀ جداشدگان از آنان را به اطلاعات ایران نسبت می دهند تا آنان را تحقیر بکنند در حالیکه با این کار خودشان و سازمانشان را هم تحقیر و خوار می کنند چرا که رژیم ایران با این اتهام خوشحال می شود و این اتهام فقط خدمت به اطلاعات ایران می باشد.

در دو سال گذشته من خواهر کوچکترش که در ایران زندگی می کند کوشیدیم از طریق کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و نیز وزارت حقوق بشر عراق با او دیدار کنیم و به این منظور مسئولین کمیساریا او را فراخوانده و با او در این مورد صحبت کردند ولی او به دستور و به خواست مسئولین سازمان و از ترس حسابرسی شدن توسط آنان از دیدار با من و با خواهرش خودداری کرد تا اینکه ناچار شدند او را به داخل کمپ برگردانند و خواهرش نیز با چشم گریان بدون اینکه موفق بشود در عمر خودش برای اولین بار خواهرش را ببیند به ایران بازگشت. آقای صافی از رهبری سازمان مجاهدین خلق بپرس چرا به دخترم اجازه نمی دهد حتی با خواهرش که در عمرش او را ندیده است دیدار کند؟ و چرا رهبری سازمان به او اجازه نداد حتی نامه ام را به او از دست آقای مولادیوف نمایندۀ دبیر کل ملل متحد در عراق چند ماه پیش بگیرد؟ به این بهانۀ دروغین که او خودش از گرفتن نامه خودداری کرده است!! آیا همۀ اینها نشان دهندۀ این نیست که رهبری سازمان مجاهدین می خواهد افراد را از بیرون سازمان قطع کند تا هر حرفی را نشنوند و هر نوشته ای را نخوانند و تنها به حرف رهبری سازمان گوش داده و تلقینات آن را بشنوند و بخوانند. آیا این همان شستشوی مغزی نیست؟ آیا زیر فشار این جبر و اعمال محدودیت هیچ معنایی برای اراده و آزادی و اختیار در درون افراد باقی می ماند؟… اراده را نمی توان از آزادی جدا کرد.

همچنین استاد صافی یاسری در مقالۀ خود با اعترافش به وجود سرکوب و دیکتاتوری و خفقان در داخل قرارگاه اشرف و در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق درستی اظهارات ما در سخنرانیهایمان در اجلاس پارلمان اروپا را ثابت کرده است چرا که او در مقاله اش تأیید کرده که من موقع همراهی کردن او حرفی از نارضایتی ام از وضعیت خود نزده یا انتقادی از رهبری سازمان پیش او نکرده ام بلکه از آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی با احترام یاد کرده و آنها را سمبل رهایی ملی ایران می شمردم تا اینکه اوضاع عوض شد و اشرفیان مجبور به انتقال به لیبرتی شدند که در آن موقع آقای صافی شنیده که من از کمپ خارج شده ام…! تمام اینها صحبتهای ما و نوشته های ما مبنی بر وجود خفقان و ترس و ترور فکری و سرکوب حاکم بر کمپها و قرارگاههای مجاهدین را به اثبات می رساند.

اما جمله ای که آقای صافی یاسری در پایان مقاله اش آورده واقعا بسا بسا نامعقول و غیر منطقی است و از اندیشه و طرز فکر روزنامه نگاری مثل او بسیار بعید است و من یقین دارم که این زاییدۀ ذهن و فکر او نیست بلکه دیکته شده از سوی مسئولین سازمان مجاهدین می باشد که رابط او بوده و او هر روز به گفتۀ خودش در آن مقاله اش با آنها در قرارگاه لیبرتی یا در خارج عراق تماس می گیرد زیرا آنها سالها است که در یک کر هماهنگ و تکراری تقصیرهای خودشان را به گردن دیگران می اندازند و هر کس و ناکسی و هر سخنران و مقاله نویسی را که از کارهای آنان انتقاد کند مسئول تحریکات خودشان می دانند تحریکاتی که به کشته شدن عده ای از ساکنان قرارگاه اشرف و کمپ لیبرتی به دست تروریستهای جنایتکار وابسته به رژیم ایران منجر شد و این هم تلاشی دیگر برای لاپوشانی مسئولیت خودشان در نگهداشتن دوستان و عزیزان ما در جهنم عراق و قرار دادن آنان در معرض قتل و جرح و مرگ در نتیجۀ مواضع مداخله گرانه و تحریک کنندۀ این رهبران می باشد.

از این رو به آقای صافی یاسری می گویم و یقین دارم که او این را بهتر از من می داند که مطبوعات برای اینکه برخی از یک خبر یا موضعی خوششان نمی آید یا به نفع آنان نیست یا آنها برداشت یا تفسیری دیگری دارند از توجه و انتشار آن خبر یا موضع خودداری نمی کنند از جمله به علت توهمات ادعایی همیشگی رهبری سازمان مجاهدین مبنی بر تأثیرات و پیامدهای انتشار این اخبار روی زندگی سکان لیبرتی تا به این وسیله شانه از مسئولیت خودشان در قبال انتقال این افراد به عراق و نگهداشتن آنان در طول اینهمه سال بویژه در ده سال اخیر در عراق خالی کنند تا مذبوحانه بکوشند دهانها را بسته و قلمها را بشکنند تا اشتباهات و غلطکاریها و تصمیمات خائنانه شان برملا نشود.

اینجا باید سردبیر روزنامۀ «دنیا الوطن» از رهبری سازمان مجاهدین تشکر کند که به حضرتعالی نگفته تهدیدات این رهبری مبنی بر قتل هر کس علیه او حرفی بزند یا بنویسد را شامل حال ایشان هم بکنید! به این بهانه که «این کارزار را اطلاعات ایران رهبری می کند»!! و«هدف از این کارزار توجیه ارتکاب جنایتی جدید علیه ساکنان لیبرتی و کشتار جمعی آنان می باشد»!! و«انتشار چنین اخباری زمینه را برای چنین جنایتی آماده می کند»!!.

علاوه بر این یک روزنامه نگار چگونه می تواند به روزنامه نگار دیگری سفارش کند که «در دام انتشار خبری یا موضعی یا اظهار نظری نیفتد زیرا ممکن است درست نباشد»! در این صورت دیگر برای خواننده و افکار عمومی کدام آزادی در انتخاب نظرات باقی می ماند؟! از این رو من یقین دارم که اینها تراوشات قلم خود آقای صافی یاسری و زاییدۀ تفکر روزنامه نگاری او نیست بلکه ناشی از تن دادن به موارد دیکته شده از سوی رهبری سازمان مجاهدین می باشد چرا که او خود نیز مثل ما ولی بعد از ما بیش از ده سال است که به دام رهبری رجوی افتاده است و این اوست که باید خودش را از این دام وحشتناکی که او و نه دیگری در آن افتاده است نجات دهد آنگونه که ما جدا شدگان فرقۀ رجوی خودمان را از بندها و رشته های دام او بعد از سه دهه رها کردیم. موفقیت از آن کسی است که تلاش کند.

عضو قدیمی و مترجم ارشد جدا شدۀ بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین

منبع : پیوند رهایی

متن عربی مقاله:

صحیفه “دنیا الوطن” الفلسطینیه الموقره،

أرجو نشر مقالی هذا ردا على مقال الأستاذ صافی الیاسری الذی کتبه لتشویه ما ورد فی تقریر صحیفتکم الغراء حول مشارکه وفد من المنشقین عن منظمه مجاهدی خلق فی جلسه للبرلمان الأوربی ببروکسل وإلقاء کلمات أمامها وشکرا. وکان المقال على الرابط التالی:

http://pulpit.alwatanvoice.com/articles/2015/03/15/359980.html

شکرا یا صافی! فقد أثبتت صحه أقوالنا!

*علی حسین نجاد

نشرت صحیفه “دنیا الوطن” الفلسطینیه یوم ۶ آذار (مارس) ۲۰۱۵ تقریرا عن مشارکه وفد من المنشقین عن منظمه مجاهدی خلق فی جلسه للبرلمان الأوربی ببروکسل وإلقاء کلمات أمامها بدعوه من لجنه الشؤون الإیرانیه فی البرلمان وذلک على الرابط التالی فی موقع الصحیفه الإلکترونی:

http://www.alwatanvoice.com/arabic/news/2015/03/06/673619.html

إثر ذلک کتب الکاتب العراقی السید صافی الیاسری مقالا نشرته الصحیفه أیضا وقام فیه الکاتب بتشویه وتکذیب ما جاء فی التقریر من أقوال وتصریحات وفد المنشقین عن منظمه مجاهدی خلق الإیرانیه أمام جلسه للبرلمان الأوربی، فإنی بصفتی عضوا فی الوفد المذکور أرید أن أجزی له الشکر أولا على کونه قد تراجع عن قراره السابق بأن لا یعود یکتب مقالا ردا على مقال لی لکون ذلک لا یلیق الکاتب الصحفی، ثانیا على أنه قد أثبت فی مقاله هذا جمیع أقوالنا وکلماتنا مضمونا (رغم تکذیبها شکلا) حول ما رأیناه ولمسناه حتى العظم داخل مقرات وقواعد المنظمه حیث عشنا عشرات السنین لیلا ونهارا وأنا أتعجب من کاتب مثل الأستاذ الیاسری لقیامه بهکذا تشویه وتکذیب لأقوال منفصلین عن منظمه مجاهدی خلق أمام البرلمان الأوربی فیما أنهم کانوا لمده ثلاثه عقود داخل هذه المنظمه بمختلف تنظیماتها وأقسامها وطبعا رووا ما رأوا فیها وعاشوه من خلال عملهم التنظیمی فی صفوف هذه المنظمه طیله کل هذه السنوات العجاف خاصه داخل مختلف مقرات وقواعد المنظمه فی أرض العراق فطبعا وکما یقول المثل العربی: أهل مکه أدرى بشعابها أنهم أعلم وأدرى بما جرى ویجری داخل هذه المنظمه وبسیاسیات وقرارات قیادتها وهم أولى بأن یستمع لهم کل من کان خارج صفوف هذه المنظمه وإن کان قد راودها من خارجها لکون قیاده المنظمه تزود طبعا کل ضیف وخادم وداعم لها بکل إمکانیات التواصل معها ولکنها کانت تحرم أفرادها من هکذا اتصالات وأنا أعرف أن زیاره العوائل کانت نتیجه ضغوط الأمریکان فی العراق على قیاده المنظمه وإلا إن الزواج والعائله وکل عواطف عائلیه وجنسیه من المحرمات شرعا فی فکره هذه المنظمه الإرهابیه الدینیه المبتدعه المنتحله زیفا صفه الإسلامیه کما کانت تدخلات المنظمه فی شؤون العراق ومحاولاتها لإثاره الفرقه والفتن فی صفوف مختلف مکونات العراق الدینیه والمذهبیه والقومیه أمرا واضحا قبل نقلهم من قبل الحکومه العراقیه من معسکر أشرف إلى بغداد وحصرهم فیها وآنذاک کنت أنا فی العراق عاملا کمترجم للصحافه العراقیه لقیاده مجاهدی خلق حیث کانت الصحف العراقیه والساسه العراقیون یکتبون کثیرا عن تدخلاتهم فی شؤون العراق ویشکون منها بحیث طرح ذلک نواب البرلمان العراقی وأکدوا مرارا ضروره إخراجهم من العراق وأنا شخصیا وبصفتی مترجما للمنظمه بین اللغتین الفارسیه والعربیه کنت أترجم بیانات وحتى مقابلات مزیفه عدیده باسم العراقیین کان یکتبها قاده المنظمه باللغه الفارسیه! إلى العربیه موحین بأنها بیانات العراقیین دعما لبقاء المنظمه فی أرض العراق!!

أقول نعم یا صافی نحن انضممنا إلى المنظمه بترک کل ما کنا نمتلکه من الشباب والعائله والشغل والدراسه والعیش الرغید داخل إیران أو خارجها حین کانت آفاق النصر أی تحقیق الحریه والدیمقراطیه والعداله فی وطننا إیران مفتوحه أمامها وأمامنا وهذا أمر معقول وغیر ذلک لیس من صنع العاقل ولکننا نقول من هو الذی عتم هذه الآفاق وقوضها فعلا؟ إنما هو زعیمنا السابق مسعود رجوی زعیم المنظمه الذی وبأفکارها وإجراءاتها القمعیه والسکتاریه داخل التنظیم وخارجه شوه سمعه المنظمه وخیب الآمال سواء لدى أفراد المنظمه أو لدى أبناء الشعب الإیرانی مما قدم بذلک وبإتلافه قوات المنظمه البشریه من خیره أبناء الشعب الإیرانی خدمه جلیله فعلا للنظام الدیکتاتوری الحاکم فی إیران وتسبب فی بقائه کل هذه المده على الحکم وکان فی مقدمه هذه السیاسات الخاطئه بعد حالات تزوجه العدیده من نساء مساعدیه واعتبار کل نساء المنظمه أزواجا له! ومنع الزواج داخل المنظمه خلافا لأعراف الشعب الإیرانی کان جرنا إلى العراق وهو کان فی حاله حرب مع إیران إضافه إلى جعلنا جزءا من جیش صدام حسین تحت مسمى موهوم مضحک “جیش التحریر الوطنی الإیرانی” فی أرض العراق!! مما أفقد کل ما کان قد تبقى من القاعده الشعبیه للمنظمه لدى الإیرانیین داخل إیران وخارجها.

إنک أذعنت فی مقالک بأنه لم یعد یبق هناک أی مجال أمام المجاهدین لمواصله الکفاح والنضال وهم فی الحقیقه لیسوا مجاهدین وإنما طالبو اللجوء الذین ینتظرون بفارغ الصبر لأن تقوم القوى العظمى بنقلهم إلى بلدانها لإنقاذهم من مخاطر البقاء فی جحیم العراق ولم یعد هناک معنى ومدلول لجیش التحریر بعد أن سلمت قیادته جمیع أسلحه الجیش العراقیه إلى عدو العراقیین أی المحتلین الأمریکان وأنت تعترف بأنه حتى قیاده المنظمه تعمل على نقلهم إلى أوربا وأمیرکا وهذا یعنی لا یوجد هناک أی نضال أو مقاومه أو جهاد کما تدعیه قیاده المنظمه فیما أنه حتى ذلک کذب محض لأن قیاده المنظمه تعمل بکل ما فی وسعها إبقاء أفراد المنظمه أی سکان مخیم الحریه (لیبرتی) ببغداد فی جحیم العراق لیقتلوا جماعیا وتتخذ من جثثهم وسیله للدعایه لأفکارها ولکی لا یتعرض القاده لأذى واعتقال ولکی لا ینهار التنظیم فی بلدان متفرقه لأنهم یعرفون جیدا أنه إذا وصل أفراد المنظمه إلى أوربا سینفصلون عن المنظمه وهذا ما أکده قائدهم مسعود رجوی قبل أشهر فی رساله صوتیه تم بثها فی لیبرتی وعبر وسائل إعلام المنظمه حیث شبه هؤلاء البؤساء بجیش الإمام الحسین فی کربلاء ویوم عاشوراء واعدا إیاهم بالموت جماعیا!! مهددا جمیع المنفصلین والخارجین عن صفوف المنظمه بالقتل فی تناقض واضح مع دعوته الجمیع فی نفس الرساله الصوتیه إلى اتخاذ القرار بالخروج أو البقاء! مدعیا أنهم أحرار والطریق مفتوح أمامهم للخروج!… فلاحظ من یتجرأ فی هکذا أجواء أن یقوم ویقول: أنا أرید الخروج!…

نحن یا أستاذ صافی خرجنا إما فرارا وإما عن طریق وفود الأمم المتحده الزائره للمخیم بعد أن کسرنا الحواجز والقیود الذهنیه والدماغیه المصطنعه من قبل قیاده المنظمه والتی لا یمکن لکل الأفراد الأسرى فکریا وذهنیا أن یحرروا أنفسهم من هذه الحواجز والقیود.

أما فی ما یتعلق بابنتی زینب التی مازالت قید الأسر الفکری والذهنی لهذه الزمره فلابد لی أن أقول للأستاذ صافی الذی کتب أن ابنتی رفضت مرافقتی فی الخروج إن ابنتی لم تکن مطلعه على قصدی للخروج ولا على خروجی لأن اتصال أفراد المنظمه بأفراد عوائلهم حتى داخل التنظیم ممنوع ومحرم فی فکر القیاده وعقیدتها وإجراءاتها ولم یکونوا یسمحون لی بلقاء بنتی طیله وجودنا کلینا لعشرین سنه فی قواعد ومقرات المنظمه فی العراق ومنها معسکر أشرف إلا مره واحده فی کل سنه وهی فی عید النوروز رأس السنه الإیرانیه لمده ساعه أو ساعتین فقط تحت صنوف المراقبه والتجسس لکی لا یمکن لی أن أتحدث مع بنتی عن کل شیء. وحتى فی عید نوروز عام ۲۰۱۲ أی قبیل انتقالی إلى مخیم الحریه (لیبرتی) لم یسمحوا لی باللقاء ببنتی لأطلعها على نیتی للخروج بعد أن وصلنا إلى المخیم المذکور الخاضع لإشراف الأمم المتحده. فانتقلت إلى لیبرتی آنذاک ولکنهم أبقوا بنتی زینب فی أشرف وعندما خرجت من لیبرتی بعون من وفد رصد حقوق الإنسان التابع للأمم المتحده لم تکن بنتی موجوده فی المخیم لترافقنی بل کانت هی آنذاک فی معسکر أشرف وتم نقلها إلى مخیم الحریه (لیبرتی) بعد خمسه أشهر من خروجی منه ومن صفوف المنظمه.

أنت تقول إن بنتی ترید وتنتظر أن یتم نقلها فی ما بعد إلى أوروبا إذن لماذا یفترض أن ترفض مرافقتی – حسب قولک – عند خروجی فیما أنها وأنا کلانا کنا قبل ۲۵ سنه لاجئین فی فرنسا ولدى کلینا وثائق اللجوء والإقامه فی فرنسا؟ هل کانت بنتی تعلم أنا أرید الخروج لأذهب إلى “السفاره الإیرانیه وألتحق بقسم المخابرات الإیرانیه فیها”؟ حسب التهمه الواهیه المضحکه التی ألصقها السید صافی بی وبأصدقائی والتی لیست إلا من إملاء قاده المنظمه علیه الذین تعودوا منذ القدم على أن ینسبوا کل المنفصلین عنهم إلى المخابرات الإیرانیه إذلالا لهم ولأنفسهم وللمنظمه وهی التهمه التی تفرح وتسر النظام الإیرانی ولا تخدم إلا المخابرات الإیرانیه.

وفی العامین الماضیین إنی وشقیقتها الصغرى التی تعیش فی إیران حاولنا عن طریق المفوضیه السامیه للأمم المتحده وکذلک وزاره حقوق الإنسان العراقیه لنلتقی معها ولهذا الغرض استدعاها المسـؤولون فی المفوضیه وتحدثوا معها بهذا الخصوص ولکنها وبأمر وطلب من قاده المنظمه وخشیه مؤاخذتها من قبلهم امتنعت عن أی لقاء معی ومع شقیقتها حتی اضطروا لإعادتها إلی داخل المخیم، فعادت شقیقتها باکیه إلی إیران من دون أن تنجح فی لقاء عمرها ولأول مره بشقیقتها. اسأل یا صافی قیاده منظمه مجاهدی خلق لماذا لا تسمح لبنتی باللقاء حتى بشقیقتها التی لم ترها فی عمرها؟ ولماذا لم تسمح قیاده المنظمه لها بأن تأخذ رسالتی إلیها من ید السید مولادیوف ممثل الأمین العام للأمم المتحده فی العراق قبل أشهر بحجه زائفه بأن نفسها رفضت أخذ الرساله؟ ألا یدل کل ذلک على أن قیاده المنظمه ترید عزل الأفراد عن خارجها لکی لا یسمعوا أو لا یقرؤوا أی قول أو مکتوب غیر ما تقول وتوحی لهم قیاده المنظمه؟ ألیس ذلک هو معنى غسل الدماغ؟ فهل یبقى للإراده والاختیار والحریه فی نفوس الأشخاص مجال ومعنى تحت وطأه هذا الجبر والتقیید؟… لا یمکن فصل الإراده عن الحریه.

کما وفی إثبات آخر منه لصحه أقوالنا فی کلماتنا أمام جلسه البرلمان الأوربی یعترف الأستاذ صافی الیاسری فی مقاله بوجود القمع والدیکتاتوریه وأجواء الخناق داخل معسکر أشرف وفی تنظیم مجاهدی خلق حیث أکد فی مقاله أنی لم أکن أفصح له وعند مرافقتی إیاه عن استیائی أو تذمری من وضعی أو أی نقد لقیاده المنظمه بل کنت أبدی احترامی الکبیر للسید مسعود والسیده مریم رجوی وأعدهم رمزا للخلاص الوطنی الایرانی، حتى تغیرت الامور وأجبر الأشرفیون على الانتقال إلى لیبرتی وعندها سمع السید صافی أنی غادرت المخیم …! کل ذلک تأکید لما نقوله وننشره عن کون أجواء الخناق والخوف والإرهاب الفکری والقمع تسود مخیمات ومعسکرات مجاهدی خلق.

أما الجمله التی أوردها السید صافی الیاسری فی ختام مقاله فهی أبعد من العقل والمنطق وهی المستبعده جدا من عقلیه وأسلوب تفکیر صحافی مثله وأنا متأکد أن هذه لیست من فکرته وإنما هی مملاه من قبل قاده المنظمه الذین یتصل هو بهم کل یوم فی مخیم الحریه (لیبرتی) أو فی خارج العراق حسب تأکیده کونهم وفی أسطوانه مشروخه یلقون دوما ذنوبهم على الآخرین منذ سنوات ویحملون مرارا وتکرار کل من هب ودب وکل من ألقى کلمه أو کتب مقالا نقدا لأعمالهم المسؤولیه عن استفزازاتهم المؤدیه إلى مقتل سکان فی کل من معسکر أشرف ومخیم لیبرتی على أیدی الإرهابیین المجرمین التابعین للنظام الإیرانی فی محاوله للتغطیه على مسئولیتهم عن إبقاء أصدقائنا وأعزائنا فی جحیم العراق وتعریضهم للقتل والجرح والموت نتیجه مواقفهم التدخلیه الاستفزازیه. لهذا أقول للسید صافی الیاسری وأتأکد أنه یعرف ویقبل هذا أحسن منی إن الصحافه لا تمتنع عن الاهتمام بخبر أو موقف ونشره لکون ذلک قد لا یروق البعض أو یکون لغیر صالحه أو یکون له انطباع أو تفسیر آخر ومنها ما تدعیه دوما ووهما قیاده المنظمه من مضاعفات قد تترتب على نشر مثل هذه الأخبار فی ما یتعلق بحیاه سکان مخیم الحریه (لیبرتی) تهربا من مسؤولیتها عن نقلهم إلى العراق وإبقائهم فیه طیله هذه السنوات خاصه السنوات العشر الأخیره وفی محاوله یائسه لتکمیم الأفواه وکسر الأقلام منعا للکشف عن أخطائها ومغالطاتها وقراراتها الخیانیه. وهنا ینبغی لرئیس تحریر صحیفه “دنیا الوطن” أن یشکر قیاده المنظمه على کونها لم تحمل حضرتک مهمه نقل وتسریه تهدیداتها إلیه بقتل کل من یتکلم أو یکتب ضدها بحجه “أن هذه الحمله تقودها المخابرات الایرانیه”!! و”الهدف منها تبریر ارتکاب جریمه جدیده ضد سکان لیبرتی وابادتهم جماعیا” و”نشر مثل هذه الاخبار انما یهیء البیئه لمثل هذه الجریمه”!!.

وأخیرا إضافه إلى ذلک کیف یمکن أن یوصی صحافی صحافیا آخر بأن “لا یقع فی فخ” نشر خبر أو موقف أو تصریح قد یکون غیر صحیح! إذن فماذا یبقى للقارئ والرأی العام من الحریه فی اختیار الصحیح؟! لذلک إنی متأکد أن السید صافی الیاسری لیس هو الذی رشح هذا فی قلمه من فکره الصحافی وإنما رضخ لإملاء من قیاده المنظمه لکونه قد وقع مثلنا ولکن بعدنا فی فخ قیاده رجوی منذ أکثر من عشر سنوات فهو الذی علیه أن ینقذ نفسه من هذا الفخ الهائل الذی وقع فیه ولیس غیره کما أنقذنا نحن المنفصلین عن زمره رجوی أنفسنا من قیود وحبال فخها بعد ثلاثه عقود، والنجاح حلیف الساعی.

عضو ومترجم أقدم سابق فی قسم العلاقات الخارجیه فی منظمه مجاهدی خلق الإیرانیه

(پایان)

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید