به نظر شما آیا سازمانی معتقد به مبارزه مسلحانه اما خلع سلاح شده، و تحت مراقبت دائمی نیروهای عراقی، با رهبری غیب شده و مخفی ، چه کاری را در عراق می خواهد به پیش ببرد؟ تازه خود مجاهدین مدعی هستند که دولت عراق مزدور حکومت ایران هست که اهمیت پرسش مطرح شده را بیشتر می کند. براستی چرا؟
بن بست کامل سیاسی ، استراتژیک حاصل رهبری فرقه ای مسعود رجوی
مهدی سجودی ـ 12.02.2015 روزگاری دکتر ابوالحسن بنی صدر سازمان مجاهدین را از رفتن به عراق برحذر می داشت و به همین دلیل بعد از ملاقات مسعود رجوی با طارق عزیز در سال 1362 در پاریس از شورای ملی مقاومت که خود موسس آن بود، کناره گرفت.
آری ! آن روز همه دلسوزان و صاحب نظران سیاسی، سازمان مجاهدین را از رفتن به عراق ، به خاک دشمنی که در حال جنگ با ایران بود، برحذر داشتند، اما مسعود رجوی گوش شنوایی نداشت. البته الان نیز چنین است و کماکان رجوی خودش را به نشنیدن می زند و هنوز فکر می کند ” مهمان ” دولت عراق است و تصور می کند صدام حسین هنوز زنده است ، غافل از اینکه طناب دار صدام حسین را در یک حراجی هفت میلیون دلار قیمت گذاشته اند.
حدود 28 سال قبل مسعود رجوی ظاهرا برای مدتی کوتاه مجاهدین را به عراق کشاند تا به زعم خویش در سایه ارتش صدام حسین ، حکومت جمهوری اسلامی را سرنگون کند. اما باز مثل سی خرداد 1360 اشتباه کرد.
باید یک واقعیت مسلم را به رسمیت شناخت که در میان سازمان های سیاسی در تاریخ ایران معاصر کمتر نیرویی می توان یافت که به اندازه سازمان مجاهدین دچار اشتباهات مهلک استراتژیک ، سیاسی و نظامی شده باشد. مسعود رجوی می خواست اشتباه را با اشتباه جبران کند. اشتباهاتی که حاصل آن به کشتن دادن هزاران نفر، تبدیل سازمان مجاهدین به یک فرقه تمام عیار، خلق رهبری ایدئولوژیک خودکامه و انتصابی و مادام العمر در قالب ازدواج با مریم قجر عضدانلو ، بعد از ازدواج خود ، راه انداختن طلاق های اجباری و آواره کردن 800 نفر از فرزندان اعضای مجاهدین که مانعی برای این طلاق ها بودند و ده ها اشتباه دیگر …که سرانجام به بن بست کامل سیاسی و تشکیلاتی در سازمان مجاهدین در شرایط کنونی شده است. این بن بست را باید حاصل بیلان و کارنامه اشتباهات پی درپی مسعود رجوی دانست که خود را نوک پیکان تکامل جامعه ایران بحساب می آورد و هیچ تنابنده ای را نیز بنده نبود.
همانطور که در ابتدای این مقاله اشاره کردم ، روزگاری همه مجاهدین را از رفتن به عراق برحذر می داشتند، اما مسعود رجوی نمی خواست بشنود. اکنون نیز همه مجاهدین را از ماندن در عراق برحذر می دارند و پرهیز و هشدار می دهند، ولی باز مسعود رجوی نمی شنود و پیام سراسر قتل و وحشت برای ماندن اعضای قربانی در لیبرتی عراق می دهد.
آن روز که همه دلسوزان و صاحب نظران سیاسی، مجاهدین را از رفتن به عراق، به خاک دشمن در حال جنگ با ایران، برحذر داشتند، گوش شنوایی در این سازمان وجود نداشت. امروز نیز که دولت قانونی عراق از این سازمان می خواهد، به هر دلیل، خاک عراق را ترک کند، آنها کودکانه با این درخواست کشور میزبان مخالفت می کنند. آنروز که نمی بایست می رفتند، رفتند و امروز که می بایست حال که میزبان عذرشان را خواسته، محترمانه خاک عراق را ترک کنند، قصد ماندن دارند.
به نظر شما آیا سازمانی معتقد به مبارزه مسلحانه اما خلع سلاح شده، و تحت مراقبت دائمی نیروهای عراقی، با رهبری غیب شده و مخفی ، چه کاری را در عراق می خواهد به پیش ببرد؟ تازه خود مجاهدین مدعی هستند که دولت عراق مزدور حکومت ایران هست که اهمیت پرسش مطرح شده را بیشتر می کند. براستی چرا؟
مشخص نیست در چنین شرایطی چرا همچنان مسعود رجوی در حالیکه پادو های سامانی اش هر روز اطلاعیه می دهند که در لیبرتی آب نداریم، بنزین نداریم، دکتر نداریم، دارو نداریم ، علیرغم میل دولت و مردم عراق اصرار دارد اعضای سازمان در عراق بمانند؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کنکاشی در مورد ” شورای ملی مقاومت ”
فیلم و متن کامل مصاحبه تلویزیونی محمد حسین سبحانی با دکتر ابوالحسن بنی صدر